روز ۲۰آذر در پایان جلسهٔ سران قوای رژیم آخوند روحانی به صحنه آمد و طبق معمول چند فقره امید درمانی صادر کرد. آخوند روحانی از جمله گفت: «بعد از ۱۳آبان آمریکاییها بسیار در انتظار این بودند که شاهد یک بهم ریختگی در زمینه اقتصاد کشور باشند اما مردم بزرگوار و همه فعالان اقتصادی بهگونهیی عمل کردند که خوشبختانه همه چیز به عکس شد».
این امید درمانی برخلاف موارد پیشین که ساعتی یا ساعتهایی طول میکشید که حبابش بترکد، پیشاپیش در اظهارات مقامات و مهرهها و رسانههای حکومتی از جمله رسانههای همسو با روحانی سوخته بود.
افزایش دو شاخص کلان اقتصادی یعنی نرخ تورم و خط فقر اولین باطل کنندههای ادعای روحانی هستند.
رسانههای حکومتی بهنقل از مرکز پژوهشهای مجلس ارتجاع از افزایش ۳۰۰هزار تومانی خط فقر مطلق خبر دادند.
خبرگزاری حکومتی فارس: «مرکز پژوهشهای مجلس، در گزارشی با عنوان «برآورد خط فقر ۶ماه نخست سال ۹۷» درباره افزایش قابل توجه خط فقر هشدار داد.
بر اساس این گزارش رشد خط فقر برای تابستان ۱۳۹۷نسبت به تابستان ۱۳۹۶به حدود بین ۲۲تا ۲۵درصد رسیده است». این گزارش همچنین پیشبینی کرده است «با توجه به روند فزاینده شاخص عمومی قیمتها در حالی که پیشبینی میشود تا پایان سال ۱۳۹۷نرخ تورم نقطه به نقطه به حدود بین ۴۰تا ۵۰درصد برسد، خط فقر در ماههای آینده مجدداً افزایش خواهد یافت و پیشبینی میشود خانوارهای بیشتری به زیر خط فقر بروند». (خبرگزاری فارس ۱۹آذر ۹۷)
افسار گسیختگی قیمتها شاخص دیگری است که مهر باطل بر ادعای روحانی میزند. روزنامهٔ رسالت وابسته به باند خامنهای روز بیستم آذر در زیر عنوان «دخل، زمینی، خرج، فضایی!» نوشت: «مضحکتر از نخواندن دخل و خرج قیمتهاییست که انگار برای این مرز و بوم نیست گویا قیمتها فضاییست و دخلمان زمینی». و سپس افزوده است «طبق محاسبههای پژوهشگران و اقتصاددانان یکسوم جمعیت دچار فقر مطلق هستند و بر اساس این محاسبات خط فقر مطلق برای یک خانواده چهار نفره شهری حدود ۴میلیون تومان است، بر همین اساس ۳۳درصد جمعیت کشور دچار فقر مطلق و ۶درصد زیر خط گرسنگی هستند».
ویرانی پای بست اقتصادی در دولت روحانی موضوعی است که پیشاپیش برملا شده و راه هر گونه ادعای گشایش و بهبود وضع اقتصادی را بسته بود. راغفر اقتصاددان همسو با باند روحانی میگوید: «علاوه بر کسر بودجه خود دولت، تا قبل از بحران کنونی طبق ارزیابیهای خود دولت، حداقل ۵۰۰هزار میلیارد تومان بدهی وجود دارد». و میافزاید: این بدهی« به قطع و یقین در چند ماه گذشته بهشدت افزایش پیدا کرد».
این کارشناس حکومتی در ادامه افزوده است: «آنچه آسیبهایش هست فقر مردم است. سرانهٔ درآمد ایرانیها بر حسب دلار امروزه در سطح تانزانیا و کشورهای فقیر آفریقایی قرار گرفته است. این فقط محصول سیاستهای اقتصادی است. نابرابری بهشدت افزایش پیدا کرده است. همهٔ شما میدانید که قیمتها حداقل بین سه تا چهار برابر افزایش پیدا کرده است و هیچ ناظری بر این اقتصاد وجود ندارد. اقتصاد کاملاً انحصاری است. دولت در این اقتصاد نقش بسیار تعیینکننده و کلیدی دارد. شعارهایی مانند بازار آزاد و آزادی اقتصادی کلاهبرداری هستند». (سایت جماران ۱۸آذر ۹۷)
آخوند روحانی در پایان جلسه سران سه قوه مدعی شد برخلاف خواسته تحریم کنندگان، به کمک مردم و فعالان اقتصادی همه چیز بر عکس شد. نهادهای پولی و بانکی رژیم فعالترین فعال اقتصادی در نظام آخوندی هستند.
رسانههای حکومتی روز ۱۹آذرخبر دادند که در نشست امنیت اقتصاد، حسین درودیان یک کارشناس پول و بانکداری در رژیم گفت: «بحران بانکی در ایران بیماری مهلک و پنهانی است که روزبهروز عمیقتر میشود».
این کارشناس حکومتی اذعان کرده است که «ترازنامهها تراز نیست آنرا تراز نشان میدهند». این درست همان کاری است که آخوند روحانی در گزارش از وضعیت نظام انجام داده است.
سؤال این است که بهرغم این واقعیات و بهرغم اینکه رسانهها و مهرههای حکومتی از هر دو باند پس از هر بار گزافهگویی و خالی بندی شیخ شیاد پته حرفهای بیربط او را روی آب میاندازند، با علم به این موضوع باز هم آخوند روحانی ناگزیر به دروغ بافیها و خیالپردازیهای این چنینیمیشود؟!
جواب بسیار روشن زیرا دولت درمانده او و حاکمیت به گل نشسته آخوندی آنچنان به پیسی افتادهاند که روحانی ناگزیر است که به چنین مهملات و دروغ بافیهایی روی بیاورد.
روحانی اتفاقاً چون دستش در کار مسایل و مشکلات لاینحل و بحرانهای گریبانگیر رژیم است، بیش از هرکس دیگری در حاکمیت آخوندی به اوضاع وخیم و افتضاح آن و بهخصوص بحران مرگبار اقتصادی آن اشراف دارد.
اما ناگزیر است که در زمانی که این حکومت در سراشیب سقوط و سرنگونی قرار دارد، صورت نظام و خود را با سیلی مهمل بافی و دروغگویی سرخ کند و به نیروهای وارفته این امیدواری را بدهد که گویا مفری برای برونرفت از بحرانهای لا علاج وجود دارد.
وی در شرایطی به ادعای مضحک فوق مبنی براین که «همه چیز برعکس شد» روی آورده است که اقتصاد رژیم به شکل بیسابقهای در حال سقوط است و ارزش پول ملی به شکل غیرقابل باوری سقوط کرده است و اعتبار رژیم در سطح منطقهیی و جهانی هم بهشدت پایین آمده است و در میان مهرههای حاکمیت نیز بسیاری بر این واقعیت تأکید میکنند که دوام و بقای نظام در خطر است و حاکمیت آخوندی در یکی از دورانهای سیاه خود قرار دارد.
واقعیت این است که در عالم واقعیت همه واقعیات برعکس آن موضوعی است که او مدعی است «همه چیز برعکس شد».!