«این یک وحدت ملی است که ما در صحنههای ملی ایران هم میبینیم.
شرکت کردن در جشن گلریزان همیاری، از زیباترین روزهای زندگیمان
است».
(تماس یک هموطن در برنامه همیاری سیمای آزادی)
در دومین و سومین روز همیاری با سیمای آزادی با وجوهی از توجهات و قدرشناسیها نسبت به مجاهدین خلق و مقاومت سراسری و نیز درک شرایط و موقعیت مهم کنونی مواجه بودیم.
در بررسی این تماسها و تحلیلها و نقطه نظرات شاهدیم که سرمایههایی که مقاومت ایران از ۳۰خرداد ۶۰ تاکنون در چهارسوی ایران کشت و زرع نموده، توسط نسلهای پیاپی مورد شناسایی و ارزشگذاری واقع گشته و اکنون ابراز میشوند. این شناسایی و ارزشگذاری، تنها در بطن یک مبارزه مستمر با دیکتاتوری آخوندی میسر بوده است؛ مبارزهای که از یکسو توسط مقاومت سازمانیافته و از سوی دیگر توسط اقشار گوناگون مردم ایران طی ۴۰سال گذشته جریان داشته و دارد.
طی این تماسها و تحلیلها و نظرات شاهد بودیم که مجموع آنها پیرامون ۳محور از اصلیترین موضوعات مقاومت و مردم در مبارزه با حاکمیت ولایت فقیه میباشند. تماسهای روز دوم و سوم را میتوان در این ۳محور دستهبندی نمود:
۱ـ نقش اشرف ۳ بهمثابه کانون مقاومت
۲ـ نقش ویژهٔ سیمای آزادی در انعکاس و اطلاعرسانی تحولات و اخبار ایران
۳ـ امیدآفرینیِ کانونهای شورشی
اکنون به بررسی این محورها توأم با نمونههای هر کدام میپردازیم...
اشرف ۳
اشرف ۳ که اکنون پایگاه محوری مقاومت در خارج از ایران است، حاصل یک پایداری و راهپیمایی بزرگ و طولانی از ۳۰خرداد ۶۰ به بعد میباشد. پیافکنی چنین اردویی سازمانیافته بهمثابه ثقل پایدار مقاومت را باید از پدیدههای شگفتانگیز در جنبشهای آزادیبخش معاصر دانست. برپاشدن چنین کانونی بر پشتوانه و اعتبار جهانی مقاومت ایران استوار میباشد که در رابطهای متقابل، وزنهٔ سیاسی و استراتژیک مقاومت را نمایندگی میکند.
در تماسهای برنامه همیاری شاهد قدرشناسی شورانگیزی نسبت به وجود چنین کانون و پایگاهی بودیم. در انواع بیانها و ابراز احساسات، آنچه که بسیار به چشم میخورد، برانگیختگی و غرور از وجود چنین خانه و مأمن و تکیهگاهی در مقابل دیکتاتوری آخوندی میباشد. گزیدهای از نمونههای بسیار را مرور میکنیم:
ـ من امشب فیلم اشرف ۳ را از سیمای آزادی دیدم. غرق شادی شدم. درود به تمامی مجاهدین، بهویژه مجاهدین مستقر در آلبانی.
ـ یک شاهکار از فضای مجاهدین در آلبانی شنیدم که نتوانستم اشک خودم را نگهدارم. شنیدم یک مؤسسه خیریه پزشکی از آمریکا به آلبانی آمده که ۵هزار از بیماران آلبانی را رایگان درمان میکنند. اشک شوق از چشمانم سرازیر شد. هزاران درود به این فرزندان دلیر ایران فرستادم و هزاران لعنت به خمینی و آلش فرستادم که چطوری هزاران نفر از بهترین فرزندان این سرزمین را اعدام کردند.
ـ من امروز یکی از بهترین روزهای زندگیام است که با یک خواهری از اشرف ۳ در تماس هستم. در کمتر از ۲سال با چه تلاشی این اشرف ۳ را درست کردید. دست مریزاد. اینها نشانههایی است که با این اشرفیها میتوان یک ایران آباد داشت.
ـ آرزو دارم که هر چه زودتر هجرت بزرگتان را از اشرف ۳ به اشرف ۴ یعنی ایران انجام دهید و مردم ایران را از قل و زنجیر این دژخیمان نجات دهید.
ـ حرفی با مردم ایران دارم که شماهایی که ۴۰سال زیر حاکمیت این آخوندها هستید، فقط این اشرفیها میتوانند شما را نجات دهند.
سیمای آزادی
برنامه تلویزیونی مجاهدین از اواسط دهه ۶۰ تاکنون به موازات تحولات سیاسی و استقراری مقاومت، از انواع گردنهها عبور نموده است. یکچند با حداقل امکانات توانست زندگی مقاومت را در حیات توفانیاش منعکس کند و آرشیوی از فصلهای نبردی برای آزادی بسازد.
این تلویزیون در مسیر تحول و تکاملش اکنون به یکی از کانونهای اصلی خبررسانی و تحلیل و نقد مسائل روز ایران بدل گشته است. دقت و صحت و سلامت اطلاعرسانی سیمای آزادی موجب جلب اعتماد طیف گوناگون مردم ایران بهخصوص نسل جوان معترض و شورشی واقع شده است.
این یادآوری شاید ضروری باشد که کسب اعتماد نسبت به یک رسانه خبری و تحلیلی در میان انبوه رسانهها، بهسادگی میسر نمیشود. به نمونهای تاریخی اشاره میکنیم. در جنگ ویتنام یکی از کانونهای خبررسانی که همواره مورد اعتماد همگان ـ حتی فرانسویها و آمریکاییها ـ قرار میگرفت، «رادیو هانوی» بود. رادیو هانوی آنقدر در انعکاس درست اخبار و اطلاعات جنگ دقت داشت که آمریکاییها به آن بیشتر از منابع خبری خودشان اعتماد داشتند!
سیمای آزادی با رسالت و تعهدی که نسبت به مبارزه برای آزادی دارد، آگاه کردن عموم مردم ایران نسبت به تحولات پیرامون مقاومت، اعتراضات و قیامهای اقشار گوناگون و نیز افشاگریها دربارهٔ حکومت آخوندی را در مرکز فعالیت خود قرار داده است. از اینرو زبان حال پیجویان اخبار مبارزه علیه دیکتاتوری آخوندی، قیامآفرینان و هواداران مقاومت در داخل و خارج ایران میباشد.
یکی دیگر از توجهات و علاقه عمومی نسبت به سیمای آزادی، همین برنامههای همیاری است که بسیاری را پیرامون خود گردمیآورد و پیوندی دوباره بین ایرانیان نیز ایجاد میکند. قابل توجه است که بیشترین ابراز احساسات و انعکاس هم در مورد سیمای آزادی بود. لذا مجبور هستیم فقط نمونههای محدودی را بیاوریم:
ـ اشرفنشانها چه در داخل و چه در خارج، دور یک شمع سوزان که همان سیمای آزادی باشد، جمع شدند و دارند نورافشانی میکنند. باید به این مقاومت منسجم افتخار کرد که توانسته این وحدت ملی را بهصورت خیلی عریان به نمایش بگذارد.
ـ برای اینکه اهمیت سیمای آزادی را درک کنم، از خودم سؤال میکنم که اگر این سیما نبود، چی میشد؟ یک لحظه فکر میکنم اگر ما سیمای آزادی را نداشتیم کارگران، زلزلهزدگان، زنان بیسرپرست و کارتنخوابها چگونه صدایشان به جهان میرسید؟
ـ تمام اقشار میدانند که این تنها رسانهای است که خبرهای درست و واقعی و قابلاتکا را انعکاس میدهد. رژیم هم خیلی تلاش میکند اخبار را تحریف و اذهان را منحرف کند؛ ولی نمیتواند به هدفش برسد؛ چون یک سیمای آزادی هست که همه اینها را افشا میکند.
ـ سیمای آزادی سیما و صدای کامیونداران، معلمان، کشاورزان، کارگران، مالباختگان، زندانیان، قیامآفرینان، محرومان و کانونهای شورشی و... است. این سیما شعلهٔ باور و ایمان به سرنگونی را در دل و ضمیر همه روشن نگهمیدارد. در این دوران حساس که دوران سرنگونی است، وظیفه ماست که با کمکهای خودمان چراغ سیمای آزادی را همچنان روشن نگهداریم.
ـ سیمای آزادی یعنی اخبار بدون سانسور از سراسر جهان. تنها رسانهای که لحظهبهلحظه این اعتراضات را به اطلاع همه میرساند، سیمای آزادیه.
ـ سیمای آزادی صدای شهدا و اسرا و قهرمانان در ایران است. صدای فولاد و نیشکر هفتتپه است. باید این چراغ همیشه روشن باشد که آقای کلانی در ایران آزادی را اعلام کنند؛ چرا که امید به آزادی را در ما زنده نگهمیدارد.
کانونهای شورشی
گستردگی مقاومت ایران در اشکال گوناگون مبارزه با تمامیت دیکتاتوری آخوندی، همواره برای استمرار مبارزه تا سرنگونی محتوم این حکومت، از درون خود مشعلی و شعلهیی را فرا راه این مبارزه فروزان داشته است. در این نبرد همواره پیچیدهشونده، یکی از شگفتیهای مداوم آن، قدرت انطباق فعال با دگرگونیها و رخدادهای پیرامون مقاومت بوده و میباشد. در جوهر این انطباق هم همیشه تأمین شرایط مبارزه و استمرار آن بوده است و بس.
اگر زندگی مقاومت ایران با محوریت مجاهدین را دنبال کنیم، در تمام سرفصلها از ۲۳بهمن ۱۳۵۷ تاکنون شاهد این انطباقپذیری خلاق برای پاسخ به شرایط هر مرحله بودهایم. بهعنوان نمونه میتوان از ۳۰خرداد ۶۰، انقلاب ایدئولوژیک درونی، رفتن به عراق و تشکیل ارتش آزادیبخش، ۱۴سال پایداری، رفتن به لیبرتی و هجرت بزرگ به آلبانی یاد کرد.
در ادامهٔ مسیر طیشده و با تحلیل از شرایط مشخص کنونی که بهطور خاص بعد از قیام دی ۹۶ ایجاد شد، کانونهای شورشی بهمثابه پیشتازان برانگیزندهٔ قیام برای سرنگونی، نقش کیفی و تعیینکننده یافتهاند. در مدت چند ماهی که از شکلگیری این کانونها میگذرد، موفقیت و گسترش آنها موجب وحشت دستگاه سرکوبگری ولایت فقیه واقع شده است. از سویی اما این کانونها بذرافشان امید و برانگیختگی اجتماعی گشتهاند.
حجم انعکاس دستگاه تبلیغاتی و اطلاعاتی رژیم آخوندی نسبت به کانونهای شورشی و ابراز وحشت مداوم از آنها، نشاندهندهٔ موقعیت و نقش و جایگاه کانونها در اثرگذاری بر تحولات سیاسی و تعادلقوای بین مقاومت و حاکمیت ولایت فقیه میباشد. یادآوری میشود که بیشترین هراس آخوندها هم از سازمانیافتگی کانونها و نقش رهبری مقاومت است.
وجهی دیگر از اثرگذاری کانونهای شورشی را در انعکاس هممیهنان و هواداران مقاومت در برنامه همیاری شاهد بودیم. برخی از این تماسها را مرور میکنیم:
ـ نسل میلیشیای مجاهدین در سالهای دهه ۶۰ تیرباران شدند و مشخص نشد به چه گناهی کشته شدند. این روزها از زمین ایران بذر آن شهدا در لباس کانونهای شورشی سبز میشود و با یک دستگاه رهبریکننده در مسیر سرنگونی قدم برمیدارند.
ـ درود بیکران به کانونهای شورشی که شعلههای قیام را در زیر نورافکنهای سیمای آزادی هر چه شعلهورتر میکنند.
ـ مجاهدین تنها هماورد این رژیم ضدتکامل هستند. من به شما قول میدهم از هیچ تلاشی دریغ نکنم. این افتخار من است که در این همیاری، همیار مجاهدین و کانونهای شورشی باشم.
ـ راهی جز سرنگونی این رژیم برای رسیدن به عدالت اجتماعی و مردمی وجود ندارد. اینجاست که نقش قیامآفرینان و کانونهای شورشی چقدر مهم و تعیینکننده است. همینطور این روزها شاهد هستیم که زمینه را برای اعتراضات فراهم میکنند. وظیفه هر ایرانی که سرنگونی ولایت فقیه و آزادی ایران آرزویش میباشد، این است که در این همیاری و حمایت شرکت کند.
ـ خوشبختانه امروز نسل جدیدی از مجاهدین پا به عرصه گذاشتهاند و دارند ریشه آخوندها را از بنیان میکنند. رژیم امروز در بحرانی قرار گرفته که هیچ راهی ندارد و این وضعیت نابسامان را همین فرزندان دلیر ایجاد کردهاند.
ـ رژیم که رو به انقباض بیشتر برود، میدانیم که به سرکوب و دستگیری بیشتر کانونهای شورشی روی میآورد. به این بچهها میگویم تا آخرین لحظه با شما هستم تا کمککارتان باشم و حمایت از شما را وظیفه خودم میدانم.
ـ شعری از فروغ فرخزاد میگوید: «نگاه کن که من کجا رسیدهام / به کهکشان، به بیکران، به جاودان».
کهکشان مجاهدین که چند ماه قبل اجرا شد، هنوز اخبار دنیا از آن میگوید. بیکران هم همین کانونهای شورشی و اشرفنشانها هستند. جاودان هم ایران است که انشاالله ایران آزاد خواهیم داشت.