این روزها لشکریان شمر زمان، خامنهای ملعون، آب را بر مردم خوزستان بستهاند و قیامکنندگان تشنهکام را به گلوله میبندند. شهروندان پرآبترین استان ایران که روی دریای نفت زندگی میکنند؛ اما از حداقل حقوق شهروندی خویش نیز محرومند. اگر تا دیروز سخن از فقر و فاقهٔ این خلق بود، امروز دیگر آب و برق هم ندارند!
روشن است که کارد نه تنها به استخوان مردم محروم خوزستان رسیده، بلکه از استخوانشان هم گذشته است! چنین است که این خلق مظلوم با شعار سرنگونی نظام (الشعب یرید اسقاط النظام) به خیابان ریخته و موی بر اندام کفتاران ولایتمعاش راست کرده است.
ارتکاب جنایت در اوج ترس!
توبهٔ گرگ مرگ است! خامنهای هرگز توانایی ترک عادت دیرین نظام آخوندی در پاسخ به خواستههای برحق و بدیهی مردم ایران (سرکوب و کشتار) را ندارد. نتیجه آن است که تنها پس از دو روز اعتراضات مردم تشنهای که با دست خالی برای احقاق حقوق خویش بهپا خاستهاند، دست کم خون ۲شهید روی دستان جنایتکاران خامنهای نشسته است! (شهید مصطفی نعیماوی، شهید قاسم خضیری)
محمود احمدی بیغش، نمایندهٔ مجلس ارتجاع، وحشتزده به توئیتر شتافت و نوشت: «سر بسته میگویم، خیلی مراقب حوادث خوزستان باشید! بوی خون و توطئه صوری میآید». البته ناگفته پیداست که «صوری» نامیدن «توطئه» و رسیدن بوی خون به مشام این مزدور، نشان دهندهٔ خوی سرکوبگر او و کلیت نظام آخوندی در برخورد با مردم است. بگذریم که این عضو مجلس ارتجاع، ناخواسته و ناآگاهانه اعتراف میکند که خود نظام است که «آب را بر مردم بسته است» از همین رو خواستار «باز کردن تمام آب بر خوزستان» شده است تا «آتش و عطش» را با هم خاموش کند!
بله؛ واقعیت این است که همین وحوش ولایی، پردهٔ پایانی جنایات و سرنوشت دیکتاتورهایی مانند معمر قذافی را به چشم خود دیدهاند و بهخوبی میدانند که نمیتوانند به همین سادگی از گرداب عظیم خشم مردمی جان سالم به در ببرند. اینچنین است که در عین و حین ارتکاب جنایت، بهشدت هم هراسانند و لرزان! هشدار پشت هشدار میدهند و زوزه پشت زوزه میکشند. اما به سبک دجالیت معهود آخوندی، سرنا را از گشادش میدمند تا مقصر قضایا را پنهان کنند!
مقصر کیست؟ شخص اول دولت؟ یا شخص اول نظام؟!
یکی از تاکتیکهای عوامفریبانهٔ حکومت آخوندی، زنده کردن مصرع معروف کنایهٔ حافظ شیراز است که گفت: «خود میکشی حافظ را، خود تعزیه میداری!»
جنایتکاران نظام ولایت ننگین فقیه از خامنهای گرفته تا روحانی و سایر جنایتکاران حکومتی که در جنگ و ضدیت با مردم ایران برای حفظ نظام ولایت، همه سر و ته یک کرباسند، حالا نسبت به مشکلاتی که خودشان برای مردم ساختهاند، نقش مدعی و اپوزیسیون میگیرند!
در مرحلهٔ فعلی که خامنهای اقدام به حذف و جراحی گستردهٔ باند مغلوب نظام کرده است، نیاز مبرمی دارندکه با فریب و سمت و سو دادن افکار عمومی، تمامی مشکلات فعلی را به گردن شیخ شیاد روحانی و اصلاحطلبان قلابی بیندازند. به این ترتیب، با «یک تیر و دو نشان» هم دست خامنهای برای حذف و به حاشیه راندن هر چه بیشتر آن جریان باز میشود، هم از سوی دیگر نقش مستقیم خامنهای بهعنوان اولین مسئول تمامی ابر بحرانهای کشور را کمرنگ میکنند.
آخوند مجید ناصرینژاد عضو مجلس ارتجاع، روز یکشنبه ۲۷تیرماه ۱۴۰۰، به شیخ بنفش حمله برد و گفت: «... وضعیت خوزستان واقعاً خوب نیست. بگذارید رئیس دولت بیاید اینجا جواب بدهد شخص اول دولت باید اینجا بیاید جواب بدهد. وضع مردم به هم ریخته آنجا دام آنها تلف شده زندگیشان از بین رفته همه چیزشان نابود شده چه کسی باید به اینها رسیدگی بکند آقای روحانی باید جواب بدهد». البته همین مزدور حکومتی بلافاصله اشک تمساح ریختن برای مردم را به کنار گذاشته و ترس واقعی خود را بیان کرده و میافزاید: «وضعیت ما وضعیت نگرانکننده است دشمن دارد خوزستان پشت سر هم توطئه میچیند پشت سر هم دنبال این هستند که آنجا را به اغتشاش بکشانند».
از آن سو، محمد مولوی، عضو دیگر مجلس ارتجاع از آبادان، همین «ترس» از مردم خشمگین و داغدار را برجسته میکند، اما برای اینکه آتش را به دامن ولایت خامنهای نینداخته باشد، اخگرهای سوزان را به سمت حسن روحانی هدایت کرده و در همان جلسهٔ ۲۷تیر مجلس میگوید: «خوزستان دارد له میشود... روحانی مصداق دقیقی از بیعهدی به خوزستان است، او باید از آه مادران خوزستانی و اشک عشایر بترسد!... خوزستان در حال نابود شدن است!»
اما آنچه که این خودفروختگان غارتگر و جنایتکار از درک دقیق آن عاجز هستند این است که حنای بازیهای باندی دیگر رنگی ندارد. هرگز نمیتوان دستهای خامنهای را از مسئولیت خون و دزدبازار جاری ولایت شست و تطهیر کرد. موجهای عظیم دریای خروشان خشم خلق ایران، هرگز تفاوتی میان جنایتکار سبز و سیاه و بنفش نمیگذارند. زود است که شر حکومت پلید آخوندی از سر ایران و منطقه و جهان، به دست مردم ایران، برای همیشه کم شود.