خانم مریم رجوی طی سخنانی برای تظاهرات ایرانیان در چهل و ششمین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی در پاریس گفت: شاه و شیخ «خواستند انقلاب ایران را بسوزانند و خاکستر کنند، اما با رهبری مسعود رجوی، انقلاب از زیر خاکستر شعله کشید و فروزان شد».
مصداق بارز و گواه روشن این سخن، همین تظاهرات پاریس بود؛ تظاهراتی بزرگ که بهسان الماسی پرتلألؤ، از هر طرف که مینگری وجهی از حقیقت و پویایی انقلاب و واقعیت سیاسی و اجتماعی جامعهٔ در آستانهٔ انقلاب ایران را در آن میتوانی ببینی.
یک وجه زیبا و پرمعنای آن، حضور فعال سه نسل در این تظاهرات بود. نسل اول، نسلی که انقلاب۵۷ را آفرید، نسلی که بارها قتلعام شد، به زنجیر کشیده شد، با دروغ و شیطانسازی بمباران شد، اما از میان آتش و خون برخاست. در خود فرو نرفت و منفعل نشد. امتداد یافت و در نسل بعدی تکثیر شد.
نسل دوم، نسلی است که او هم از ستم و بیداد آخوندهای تبهکار زخمها بر جان و تن دارد چه آنها که در وطن ایستادهاند و میرزمند و چه آنها که دور از وطن اما این چنین همدرد و همرزم وطن میخروشند. هرگز رنج و محنت مردم و میهن را فراموش نکردهاند؛ همان اشرفنشانهایی که طی ۴دهه در سرما و گرما خیابانهای شهرهای چند قارهٔ دنیا را درنوردیده، پرچم مقاومت و دادخواهی را در اهتزاز نگهداشته و صدای در گلو ماندهٔ مردم اسیر خود را با طنین فریادهایش به گوش وجدانهای بیدار جهان رسانده است.
این نسل نیز پیام مقاومت و انقلاب را به نسلی پس از خود منتقل کرده است؛ به نسل سوم! چه شورشگران جوان درجای جای وطن و چه در شورش یاران جوانی که در این تظاهرات شور و خروششان را دیدیم. دیدیم که با یاد و مهر میهنی که ریشههایش در آن است، زندگی میکند و نفس میکشد. قلبش با درد و رنجی که مردم در زنجیر ایران میکشند، میتپد، نبضش با کانونهای شورشی میزند و سودایی جز آزادی ایران و حمایت از همنسلانش در کانونهای شورشی و قیامآفرین ندارد.
همراهی و همصدایی این سه نسل در تظاهرات بزرگ پاریس، شگفتی بیمانندی است و گواه آن است که خمینی و پسماندههای او در مأموریت اهریمنی خود، نتوانستهاند نام ایران را به یک سرافکندگی تبدیل کنند؛ نتوانستهاند متعالیترین ارزشهای انسانی و آرمانی همچون انقلاب و فداکاری را لوث و لجنمال سازند و نتوانستهاند نیروی آزاد شده در انقلاب ضدسلطنتی را نابود کنند.
نسل سوم با شور و شیدایی از آرمان آزادی و ایران آزاد فردا حرف میزنند و میگویند ادامه دهندهٔ راه فاطمه مصباح ۱۳ساله هستند؛ از عهدی که با مریم رجوی بستهاند سخن میگویند و مصمماند که در آزادی میهن نقش آفرین باشند تا بچههای ایران ناچار نباشند در زبالهها دنبال غذا بگردند.
راستی همصدایی و همراهی این سه نسل در صفوف مقاومت، بهرغم این همه دروغ و بهتان و شیطانسازی سمومی که رژیم دجال آخوندی و همدستانش بر سر و روی مقاومت باریدهاند، اگر معجزهٔ انقلاب دموکراتیک نوین ما نیست، پس چیست؟
سخن از معجزه اما، یک استعاره است. واقعیت این است که این خروش انقلاب و این سرود آزادی نتیجهٔ قانونمند مقاومتی خونفشان و تسلیمناپذیر است که در بغرنجترین شرایط نگذاشته مردم و تاریخ ایران در برابر غاصب و دزد بزرگ قرن تسلیم شوند؛ نگذاشته دوری از میهن و زندگی در سواحل امن، یاد وطن و رنج هموطنان را به فراموشی بسپارد؛ نگذاشته گرد انفعال بر نیروهای بالقوه و بالفعل انقلاب بنشیند. مقاومتی که شعلههای جنگاوری و شورش را همیشه فروزان نگهداشته و در سرآغاز چهل و هفتمین سال پایداری در برابر دزدان انقلاب بهمن با ۴۷ عملیات آتشین نشان میدهد که پرچم انقلاب برافراشته است تا روزی که ارتش آزادی و کانونهای شورشی، دست در دست تمامی مردم ایران بساط رژیم دجال و ضدبشر و طومار حیات ننگینش را درهم بپیچند.