در جریان سفر محمدجواد ظریف، وزیر خارجه دیکتاتوری مذهبی به آلمان، شرکتهای سوخترسانی این کشور ـ بهدلیل تحریمهای آمریکا ـ از رساندن سوخت به هواپیمای ظریف خودداری کردند و او مجبور شد ساعتهای متمادی با حالت کنفت و دمغ و دماغ آویزان، در فرودگاه شهر مونیخ منتظر بماند و گدایی سوخت کند. رساندن سوخت به هواپیمای ظریف با تانکر از طرف وزارت دفاع آلمان، به یک افتضاح فاحش و رسوایی و آبروباختگی دیگر برای اقتدار نظام تبدیل شد و دعواهای بین باندهای رژیم را دامن زد.
هواپیمای بیسوخت ظریف، نشاندهندهٴ به پایان رسیدن سوخت نظام و «خالی بودن باک برجام!»
دیکتاتوری آخوندی که پیشتر برای روحیه دادن به نیروهای ریزشی خود، ایدهٴ برجام منهای آمریکا را تبلیغ میکرد، بعد از این مضحکه مجبور شد در وطن امروز 10اسفند 96 بنویسد:
«آبروریزی عدم سوخترسانی هواپیمای وزیر امور خارجه ایران توسط شرکتهای آلمانی نیز وجه دیگری از عدم استقلال همکاریهای اقتصادی اروپا با ایران را نشان داد. آلمانها حالا ثابت کردند با وجود برجام و تعطیلی بخش عمدهای از فعالیتهای هستهیی ایران، حتی حاضر نیستند سوخت هواپیمای وزیر امور خارجه برجامی ایران را تأمین کنند!».
در ادامه این روند، رسانههای وابسته به باند خامنهای در این رابطه با لغزخوانی برای باند مقابل پرداخته و با لحنی نیشدار نوشتند:
«آفتاب تابان برجام سوخت هواپیمای ظریف هم نشد!».
آنها با گذاشتن تعابیری مانند «فتحالفتوح!»، «معجزة قرن!» و «آفتاب تابان!» در گیومه، به «هیچ بودن برجام» بار دیگر اعتراف کردند و روزنامه حکومتی جوان نوشت: «وقتی طرف مقابل گلوگاههای ارزی را بسته و شرکتهای خارجی را به روشهای دیگری ترسانده، چه الزامی به ادامه همراهی با برجام است؟». (۱)
مشرق 10اسفند 96 نیز اینگونه به شکست تمامیت رژیم و انزوای آن اعتراف کرد:
«برخی از مقامات ارشد دولت و رسانههای زنجیرهیی بزککننده برجام در سالهای اخیر به دفعات مدعی شدهاند که یکی از دستاوردهای برجام این بوده است آمریکا را در جهان منزوی کردهایم، حال سؤال این است که این چه انزوایی است که یک روز کره جنوبی از ترس آمریکا، از اهدای هدیه به ورزشکاران ایرانی امتناع کرده و یک روز هم آلمان از ترس آمریکا، از سوخت رسانی به هواپیمای وزیر امور خارجه دولت تدبیر و امید امتناع میکند؟!».
البته این رسانهٴ وابسته به «مقام معظم!»، علاوه بر انگشت گذاشتن روی امتناع کره جنوبی از دادن موبایل اهدایی به ورزشکاران ایرانی، به سیاههیی از بیاعتباریهای دیپلوماتیک مقامات رژیم نیز اعتراف میکند که از آن جمله میتوان «به عدم صدور ویزا برای ابوطالبی بهعنوان سفیر و نماینده دائم رژیم در سازمان ملل و تروریست نامیدن وی از سوی آمریکا» اشاره کرد.
بهرام قاسمی: این مسأله آنچنان که در اخبار منتشر شده موضوعی عمده و پیچیده نبود!».
وضع و حال حکومت ولایتفقیه، در دوران به میدان آمدن تودههای خشمگین، نزارتر از آن است که تصور میشود. اقتدار باد به غبغب انداختة نظام! مانند بادکنکی است که هر آن ممکن است با یک سوزن بترکد و بخوابد. آیا بهتر از این میشد بیاعتباری و سستپایگی این حکومت را در عرصه تعادلقوای جهانی و نیز در مواجهه با قیام ایران و اعتراضات فراگیر مردمی، از زبان یک رسانهٴ حکومتی اینگونه توصیف کرد؟
«وقتی میلیونها سطر در توصیف قدرت دیپلوماسی سیاسی دولتها تولید میشود و سردیس ظریف را در روز ملی صادرات رونمایی میکنیم، وقتی حل مشکلات اقتصادی را الا و لابد به سرمایههای خارجی و مذاکرات گره میزنیم، بدیهی است که باد برجام با همین سرعتی که بزرگ شده با یک سوزن بخوابد!». (2)
***
در حقیقت، «هواپیمای بیسوخت ظریف»، بیانگر تمام شدن سوخت رژیم و «خالی بودن باک برجام!» در مسیر رو به شتاب سرنگونی و اشارتی به یک بشارت است؛ به تعبیر حافظ:
«آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست؟».
پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-البته بیاعتباری رژیم،در عرصه جهانی، فقط شامل سوخت ندادن به هواپیمای بیسوخت ظریف نمیشود، در بهمنماه گذشته شرکت سامسونگ، اسپانسر بازیهای المپیک زمستانی 2018 اعلام کرد که به تمامی ورزشکاران و مسئولان حاضر در این بازیها گوشیهای همراه گلکسی نوت هشت اهدا خواهد کرد، اما ورزشکاران کره شمالی و ایران این هدایا را دریافت نمیکنند؛ و حکومت آخوندی با خفت تمام نتوانست کاری از پیش ببرد.
2-روزنامه حکومتی جوان ـ دهم اسفند 96