چه میزان خون بر کف استخر، اتاق اعدام و در تپههای اوین ریخته شده؟ چند تیر خلاص بر شقیقهٔ اعدامیان باریده است. چه تعداد کابل در شط خون زندانیان زیر شکنجه فرود آمده است. کسی بهدرستی نمیداند. سلولهای تنگ و دیوارهای بتونی اوین فریادهای دردناک و ضجههای دلخراش را برای سالیان در خود نهفتهاند. تاکنون رازهای اوین برملا نشده است.
امنیتیترین زندان دو دیکتاتور
اوین پیر، سیاهچالی مخوف است که از سال۱۳۴۰ در خدمت شاه و شیخ بوده است. یک دیکتاتور آن را دستنخورده به دیگری تحویل داده است. هر دو میدانستهاند که باید این امنیتیترین زندان را آباد کرد و اطلاعات آن را مکتوم نگهداشت؛ زیرا وقتی این اطلاعات لو بروند، دیگر نمیتوان آب رفته را به جوی بازگرداند؛ و روزی که این اطلاعات لو بروند باید فاتحهٔ نظام را خواند.
بر اساس اسناد و گزارشهای ارائهشده از سوی زندانیان سیاسی در کتاب «قهرمانان در زنجیر»، منتشر شده توسط سازمان مجاهدین، شیخ وقتی اوین را از شاه تحویل گرفت، برای سلاخی مجاهدین، دچار کمبود جا شد؛ از این رو ساختمان مسکونی ساخته شده برای ساواک معروف به آموزشگاه را نیز به زندان تبدیل کرد. این زندان که از ۳طبقه و ۶قسمت تشکیل شده به اوین جدید معروف است.
تاریخچهٔ این زندان بدنام مشحون از شکنجه و اعدام است. تا سال۶۱ این اعدامها در پشت بند ۴ زندانیان انجام میگرفته، سپس به یک سالن سرپوشیده و مجهز به صداگیر منتقل میشود. استخر زندان یکی از اماکنی است که تیربارانهای بسیاری در آن صورت گرفته است. انتخاب این محل بهخاطر سهولت شستن خونهای پاشیده بر کف دیوارهٔ آن بوده است. در جریان قتلعام ۶۷ اوین یکی از زندانهای رکورددار اعدام است.
بند ۲۰۹ یکی از بندهای اوین است که افراد زیرشکنجه در آن نگهداری میشوند. این بند و بند ۲۴۰ را وزارت اطلاعات اداره میکند. بند ۲الف آن نیز در اختیار سازمان اطلاعات سپاه پاسداران است.
بدرفتاری یا شکنجهٔ سیستماتیک؟
هک دوربینهای مدار بستهٔ این زندان، آب در خوابگه دایناسورها ریخته است. موزیک متن این اظهارات تأیید تلویحی یا آشکار وجود شکنجه در اوین و سایر زندانها از سوی مطبوعات حکومتی است. یک روزنامهٔ باند اصولگرا برای ایزگم کردن وجود شکنجهٔ سیستماتیک، اسم آن را «بدرفتاری»! گذاشته و به چند مأمور ناشی و لابد توجیه نشده نسبت داده است؛ حال آنکه شکنجه در تمام مراحل بازداشت، بازجویی و حتی در دوران سپری کردن محکومیت بر زندانیان اعمال میشود.
این پاراگراف را بخوانید تا در مورد آن نکاتی را خاطرنشان کنیم.
«تأسفآورتر از بدرفتاری با زندانیان، این است که نظارت بر اوین و عملکرد زندانبانان و اوضاع آنجا آنقدر ضعیف بوده که مأموران و مسئولان امور اصلاً احساس نمیکنند که آن دوربینهای مداربسته بالا سرشان با ضبط بدرفتاری آنها میتواند برایشان مشکلساز شود، وگرنه حداقل کمی! مواظب رفتارشان میبودند دیگر؛ نه؟ اما آنها خیالشان جمع است که کسی دوربینها را چک نمیکند یا اگر هم چک کند و ببیند، میگذرد. همین خیال جمعی آنان است که این ذهنیت ترسناک را ایجاد میکند که این بدرفتاری نه «موردی» بلکه به یک «روال» در زندان تبدیل شده است» (جوان. ۴شهریور۱۴۰۰).
این روزها آنقدر وجود شکنجه در زندان اوین روی اعصاب افکار عمومی راه میرود که این روزنامهٔ پلاکدار خامنهای نیز آن را انکار نمیکند ولی حواسش هست که به اصل نظام و عمود خیمهٔ آن لطمه وارد نیاید؛ با این حال ناخواسته مطلبی را مینویسد که نباید مینوشت. نوشته است:
۱ـ دوربین مداربسته برای پاییدن زندانیان است.
۲ـ آمران و عاملان زندان با اشراف بهوجود دوربین در بالای سرشان به جنایت و شکنجه اقدام میکنند و ککشان هم نمیگزد که یکی آنها را میپاید. چه بسا استقبال هم میکنند که زیر نظر هستند؛ زیرا بهخاطر این شدت عمل جایزه خواهند گرفت و سابقهٔ دیگری بر رزومهٔ ننگین آنها اضافه خواهد شد.
۳ـ اعتراف میکند که شکنجه به یک «روال» تبدیل شده است.
در فیلم هم دیده میشد که یک آخوند طوری از کنار یک صحنه از جنایت عبور میکند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است؛ بهخاطر اینکه کسانی که به آنجا رفتوآمد میکنند دستاندرکاران جنایت و قصابان انسان هستند. جنایت برای کسی عادی میشود که بارها آن را انجام داده و در فضای آن نفس کشیده باشد.
خیال گردانندگان این روزنامهٔ ولایی تخت باشد که امروزه مردم دریافتهاند که سررشتهٔ هر جنس از جنایت و فساد را باید در بیت خامنهای پیدا کرد.
وای از روزی که تمام دیوارهای اوین بهسخن درآیند.
روزی در این سرزمین،
دیوارها به سخن درخواهند آمد
روزی دیوارها،
فریادهای مدفون را،
در هیأت دهانهای فرو ریخته بر خاک،
باز پس خواهند داد.
روزی زخمها خواهند گفت،
از حکایتی که بین آنها و
گلوله گذشت.
روزی سپیدههای مقتول،
خواهند گفت:
چرا همیشه ترجمان شقایق و شنگرفاند؟
روزی آسمان، رؤیاهای نانبشت شهیدان را،
در بارانی از ستاره و شبنم،
بر یادها و یادمانها
خواهد بارید.
روزی، دشنهها ـ به شرم ـ
در برابر زیبایی قلب انسان،
زانو خواهند زد.
روزی سرزمین ما
برای همیشه با شرشر زنجیر وداع خواهد کرد
آه!... از وقتی دیوارها سخن بگویند...