همهچیز در این فاز جدید از خطای احمقانه خامنهای در موشکپرانی به عربستان شروع شد. او هرگز فکر نمیکرد این عمل تجاوزکارانه تعادلقوا را تا این حد به ضرر رژیم بچرخاند و مواضع اروپا و آمریکا را بههم نزدیکتر کند ولی فقیه حساب کرده بود با این کار در داخل به نیروهایش روحیه میدهد و در خارج هم میتواند باج بگیرد.
ولی همه حسابوکتابهای دیکتاتورها آن هم در پایان عمر درست از آب در نمیآید. به همین دلیل روحانی در نیویورک بود که ۳کشور مهم اروپا طی بیانیهای رژیم را در حمله به آرامکو مقصر دانستند و از همان جا ورق چرخید. در عمل اروپا بیشتر به آمریکا نزدیک گردید و خواستار برجام جدید شد. در نتیجه زمزمههای وحشت از یک «اجماع جهانی» علیه رژیم شروع شد.
نگرانی از اجماع جهانی
هنوز چند روز از بیانیه ۳کشور اروپایی علیه رژیم و محکومیت تجاوز موشکی بهخاک عربستان نگذشته که مجلس ارتجاع نگرانی نظام را بارز کرد قاضیزاده هاشمی، عضو هیأت رئیسه مجلس ارتجاع، با اشاره به بیانیه کشورهای اروپایی گفت: «این بیانیه جبهه یکسان اروپا و آمریکا ضدایران را فاشتر کرد و نشان داد دو طرف میخواهند با اجماع سازی ایران را مرعوب کنند». (تلویزیون شبکه یک رژیم ۴مهر ۹۸)
هرکس دیگری را مقصر جلوه میدهد!
یکی از خصایص حکومتهای دیکتاتوری این است که در فاز پایانی عمر خود هر مقامی دنبال این است که خود و باندش را از جنایات انجام شده مبری جلوه داده و تقصیرها را گردن مقام و باند دیگری بیندازد. حدود ۷سال از ریاستجمهوری روحانی گذشته است که تازه همباندیهای او یادشان افتاده روحانی هیچکاره است! خاتمی هم میگفت او فقط تدارکاتچی ولیفقیه است!
روزنامه حکومتی آرمان علناً روحانی و ظریف را «در عرصه سیاست خارجی هماهنگکننده و اجرا کننده سیاستهای ابلاغی» میداند و میگوید روحانی «تمام تلاش خود را به خرج داد تا با رهبران کشورهای گوناگون اروپایی سخن بگوید وقت گذاشت، اما نشان داد که تصمیمگیرنده نهایی نیست». در نهایت هم هراس خود را از اینکه بهزودی «آمریکا اجماع جهانی علیه ایران را فراهم سازد»، ابراز میدارد.(۷مهر ۹۸)
تاثیر «اجماع هدفمند» سه کشور اروپایی
رسانههای رژیم به این واقعیت اعتراف میکنند که داستان موشکزدن به عربستان آنچنان به زیان رژیم بود که تاثیرش را حتی در همان سازمان ملل گذاشت و باعث شد یک اجماع جهانی علیه رژیم شکل بگیرد و تعادلقوا علیه رژیم بچرخد.
روزنامه حکومتی جهانصنعت همین واقعیت را به زبان آخوندی اینچنین بیان کرده: «آنچه در این میان موجب لحن تند و پرخاشگرانه ترامپ در قبال تهران شد، اجماع هدفمند از اتهاماتی است که از سوی اعضای اروپایی برجام یعنی لندن، پاریس و برلین به تهران نسبت داده شد... بهواقع اجماع هدفمند این محافل موجب پشتگرمی ترامپ در لحن پرخاشگرانهاش در قبال تهران شد».(۴مهر ۹۷)
نگرانی از اجماعی که به سراغ رژیم بیاید!
هنوز مدتی از صدور بیانیهٔ ۳کشور اروپایی نگذشته، رسانههای رژیم اینساز را کوک کردهاند که آمریکا میتواند با اجماع جهانی به سوی تشکیل یک ائتلاف بینالمللی و درگیری نظامی پیش رود. یعنی بهرغم قدرتنمایی پوشالی و رجزخوانی تو خالی بهمحض پیش آمدن کوچکترین بحثی از «اجماع جهانی»، رژیم تا «فصل هفت منشور ملل متحد» و «ائتلاف بینالمللی» و «درگیری نظامی» پیش رفته است: «گرچه خود ترامپ بارها اعلام کرده دنبال درگیری نظامی نیست، اما برگشتن به فصل هفت منشور میتواند از این لحاظ برای ترامپ وسوسه برانگیز باشد که بتواند یک ائتلاف بینالمللی علیه ایران پدید بیاورد و ایران را به سمت یک درگیری نظامی سوق دهد».(ایرنا ۶مهر ۹۸)
مشابه همین وحشت از اجماع را آفتاب یزد نشان میدهد و مینویسد: «به نظر میرسد که برخی کشورها در یک فعالیت هم جنس گامهایی برداشتهاند. به شکلی که اکنون ترامپ میتواند با ایجاد یک اجماع به سراغ ایران بیاید».(۴مهر ۹۸)
نگرانی از نتیجه انتخابات آمریکا
نگرانی از نتیجه حمله به آرامکو و وارفتگی ناشی از آن باعث شده است که روزنامه حکومتی آرمان تا جایی پیش برود که حتی به کشورهای اروپایی برای صدور بیانیه علیه نظام قدری «حق» میدهد و مینویسد: «قبل از حادثه آرامکو که به هرحال بهحق یا ناحق با صدور بیانیه ۳کشور انگلیس و فرانسه و آلمان به گردن ما انداختند، حس مظلومیتی را که در دنیا برای ما بهوجود آمده بود، از بین برد».
این جماعت که پاک خود را باختهاند اجماع بینالمللی را در ناصیه حوادث آتی دیده و از روزی زنهار میدهند که ترامپ دوباره انتخاب شود: «آمریکا توانسته قدمهایی در جهت ایجاد اجماع بینالمللی بردارد... باید آن طرف سکه را هم ببینیم که اگر ترامپ باز هم در کاخ سفید بماند دیگر این نرمشها را به کار نمیبرد».(آرمان ۷مهر ۹۸)
برآیند و نتیجه افشاگریهای مقاومت ایران
بسا فراتر از هراس رژیم از اجماع جهانی، افشاگریهای دقیق مقاومت ایران در مورد حمله به آرامکو بهکلی میز رژیم را چپه کرد.
ماحصل اینکه در مختصات جدید و به فاصلهٔ کوتاه:
۱ـ رژیم نتوانست از حمله به آرامکو در نیویورک بهرهبرداری کند.
۲ـ برخلاف همیشه که دیکتاتوری آخوندی دست بهعمل تروریستی میزد و خود در نقش میانجی، دعوت کننده به صلح و... ظاهر میشد و میخواست باج عمل تروریستی خود را بگیرد، این بار از همان ابتدا باخت و هیچ دولتی طرح مضحک و لو رفتهٔ «صلح هرمز» او را به پشیزی نخرید.
۳ـ سیاست مماشات با اروپا و شاخ کردن آن در مقابل تحریمها ضربه جدی خورد.
۴ـ حمله به آرامکو تحریمها را تشدید کرد و به فشار حداکثری افزود.
۵ـ افشاگری حول حملهٔ آرامکو از سوی مقاومت، بار دیگر نشان داد که مقاومت ایران، با اتکا به پایگاه گستردهای که در داخل دارد مانند شمشیر داموکلس بر بالای سر این نظام ایستاده و یکآن از فعالیتهای سرکوبگرانه و تروریستیاش غافل نیست. این نشاندهندهٔ قدرت و جایگاه تنها آلترناتیو دموکراتیک این رژیم است.
واقعیت این است که ترس اصلی نظام آخوندی از مردم و مقاومت مردم ایران بهعنوان آلترناتیو و نیروی سرنگونکننده رژیم است. وحشت رژیم از انزوای جهانی و خفگی اقتصادی قبل از هر چیز نسبت به تاثیرات آن بر عنصر اجتماعی و ایجاد جرقه در جامعه آماده انفجار است.
به قول سناتور جوزف لیبرمن: «نیرویی وجود دارد که حکومت ایران، رژیم افراطی در تهران بیش از حمله نظامی خارجی از آن وحشت دارد. آیا میدانید آن نیرو چیست؟ آن نیرو، مردم ایران هستند. شورای ملی مقاومت ایران است. سازمان مجاهدین خلق ایران است.
ضربه نظامی بهایران، به سپاه پاسداران و نیروی قدس آسیب میزند. ولی رژیم را سرنگون نمیکند. مردم ایران هستند که با قیامشان با حمایت ما میتوانند این رژیم را سرنگون کنند و بهنظر من زمان تغییر رژیم ایران مدتها است که فرا رسیده تا یک ایران آزاد، یک ایران صلحجو بهوجود آید.»
آری، امروز هر ایرانی ناراضی از این حکومت، خشمی را بر خشم میانبارد و روز بزرگ حسابرسی را تدارک میبیند.
کانونهای شورشی همین را روزانه مشق میکنند.