در همان روزهای اول قیام دیماه مردم ایران سردمداران رژیم تلاش میکردند مضمون و ماهیت قیام را انکار و تکذیب کنند.
اکنون که نزدیک به ۵ماه از قیام دیماه میگذرد، قیام بهصورت اعتراضات مختلف اجتماعی ادامه دارد، و روزانه مردم در نقاط مختلف کشور به اشکال مختلف اعتراضاتشان را نسبت به سرکوب و چپاول این حاکمیت نشان میدهند.
اینکه وحشت از قیام همچنان در حرفها و مطالب سردمداران و مهرههای آن موج میزند، ریشه در همین واقعیت دارد.
البته برخی سردمداران رژیم همچنان قیام را به توطئههای خارجی ربط میدهند، اما اکثر آنها اعتراف میکنند آنچه که مردم را به قیام کشاند عملکردهای نظام آخوندی در همه زمینهها از جمله بیعدالتی و ستمی است که توسط همه مقامات رژیم و بخصوص قوه قضاییه بر مردم روا رفته است.
حمید ابوطالبی مشاور آخوند حسن روحانی با اشاره به قیام دیماه 96 آن را اعتراضات «برنامهریزی» شده میداند.
او به نفرت مردم و جوانان از نظام آخوندی نیز اعتراف میکند و سؤال میکند: «چرا از نسل جدید میخواهیم دولتداری ما را باور کنند؟ حال شما هستید و نسل دهه نودی که سایبری و ویرچوال است. نسلی که بهناچار خودش، خودش را تعریف میکند؛ و شما هم هر روز از آن دورتر میشوید برای نسلی که هیچیک را ندیده، عنصر اعتماد است که سخن اول را میزند؛ «من و شما» این اعتماد را از دست دادهایم». (سایت خبرآنلاین 26فروردین 97)
جواد ابطحی عضو سابق مجلس ارتجاع نیز با اشاره به نفرت مردم به نظام به ادامه این وضعیت نیز چنین اذعان میکند: «وقتی در اجرای عدالت اهمالی میشود یا کوتاهی صورت میگیرد، افکار عمومی جور دیگری قضاوت میکند و میگوید حتماً زد و بندی در کار است. در شرایطی که ما اعتراضات دیماه گذشته را تجربه کردیم و میدانیم هنوز نارضایتیهای قابل توجهی در میان گروههای مختلف مردم وجود دارد».(روزنامه حکومتی ایران 27فروردین 97)
پاسدار محمدعلی جعفری سرکرده سپاه پاسداران ضدخلقی مقطع فعلی را مقطع حساسی از« انقلاب اسلامی» حاکمیت آخوندی میداند و به شرایط انفجاری جامعه نیز چنین اعتراف میکند: «مسائلی هم در داخل کشور وجود دارد که باید برطرف شود تا پیشرفت انقلاب صورت بگیرد».(خبرگزاری ایسنا 27فروردین 97)
علاوه بر شرایط سیاسی و اجتماعی تحمیل شده بر مردم ایران (اختناق و سرکوب) بحران اقتصادی بهعنوان یک عامل پایهیی در برانگیختن آتش خشم مردم عمل کرده است، کما اینکه قیام دی ماه را هم نارضایتیهای ناشی از گرانی و شرایط اقتصادی جرقه زد. جدای از بیکاری و فقر افسارگسیخته این روزها بالا رفتن پر شتاب قیمت ارز که قدرت خرید مردم را به نصف کاهش داده و ناشی از فساد و چپاول حاکمان است، باعث وحشت مهرههای نظام نسبت به طغیان مجدد عنصر اجتماعی شده است
سایت حکومتی ساعت 24-26فرودرین 97 با عنوان «تاثیر نوسانات ارز بر جامعه» مینویسد: «نوسانات ارز و بیثباتی بازار در بلندمدت چه تاثیری بر جامعه دارد؟در حال حاضر اعتماد سیاسی بین مردم و سیستم به پایینترین حد خود رسیده است. این بیاعتمادی فقط نتایج سیاسی ندارد بلکه به حوزههای فرهنگی و اجتماعی هم وارد میشود. این مسأله در بلندمدت برای جامعه ناامنی روانی ایجاد میکند».
سایت حکومتی فرارو 25فروردین 97 نیز ضمن اعتراف به بیاعتمادی که نظام در میان مردم بهوجود آورده و این موضوع باعث واکنشهای زنجیرواری علیه رژیم شده و میشود، مینویسد: «پس عدم امنیت روانشناختی میتواند رفتار اقتصادی مردم را شکل دهد مردم در مقابل استفاده از پیامرسان داخلی مقاومت میکنند. این صریحترین پیغام است که به سیستم نشان میدهد بیاعتمادی در بالاترین حد ممکن است. این بیاعتمادی سیاسی، شکاف بین دولت و ملت و عدم امنیت روانی اگر همین طور ادامه پیدا کند مردم تودهایتر و ذرهای عمل میکنند و ممکن است دوباره شاهد حوادثی مانند دی ماه 96 باشیم».
ملاحظه میشود که علت همه این اظهارنظرها و این ابراز نگرانیها ناشی از هراس نسبت به قیامی دیگر و توفان بزرگی است که در راه است و بهقول یک مهره حکومتی وحشت از« یک اتفاق بزرگ در کشور در حال وقوع» است.
هراس آنها آنجا مضاعف میشود که از نظام آخوندی که در بنبست است هیچ راهحلی برای بحرانهای موجود در نمیآید.
واقعیت هم همین است زیرا وقتی تمامیت مشکل، نظام ولایت فقیه است تنها راهحلی که باقی میماند کنار زدن تمامیت همین مشکل است.