هشدار نسبت به آتش زیر خاکستر قیام و ابراز نگرانی نسبت به خطر سرنگونی رژیم توسط مهرهها و رسانههای آن به امری عادی و روزمره تبدیل شده است.
واضح است که این ابراز نگرانی نیز ناشی از تاثیرات کوبنده قیام بر پیکره حکومت پوسیده آخوندی است که میرود سرنوشت شوم و رقت باری برای آن و کشتی نشینانش تدارک ببیند.
بنابراین بیدلیل نیست که سران و مهرههای رژیم با بیان جملاتی نظیر" اگر این وضعیت پیدا کند، همه چیز از بین خواهد رفت"، "آنها که در رأس حاکمیتاند توسط مردم به زیر کشیده خواهند شد" و... به صراحت نسبت به این وضعیت هشدار میدهند.
آخوند اسدالله بیات زنجانی در همین رابطه، مصلحتاندیشیها در زمینه کتمان واقعیاتی نظیر نفرت مردم از حاکمیت پلید ولایت فقیه را بیهوده میداند و میگوید: «مصلحتاندیشیهای بیجا اگر نبود وضعیت اینگونه نمیشد. برخی میگویند باید مصالح را در نظر گرفت و به مردم بعضی مسائل را نگفت، چرا که ممکن است نظام آسیب ببیند؛ بنده عرض میکنم که باید با عفونت برخورد کرد و سرپوش گذاشتن روی آن موجب از بین رفتن همه چیز خواهد بود». (خبرگزاری حکومتی ایلنا19بهمن 96)
بهرام پارسایی عضو مجلس ارتجاع نیز ضمن اشاره به غلط کردم گوییهای سردمداران و مهرههای نظام مبنی بر شنیدن "صدای ملت و معترضان" هشدار میدهد، چنانچه این شنیدهها خروجی نداشته باشد، اوضاع بدتر از این که هست خواهد شد. «شنیدن صدای مردم خوب است اما بهتنهایی فایدهای ندارد. اگر اعتراضات بدون پاسخ بمانند، آتش زیر خاکستر خواهد شد که هر لحظه ممکن است که شعلهور شود». (سایت حکومتی رویداد 24- 20بهمن 96)
یکی از مهرههای باند مغلوب به نام علیرضا بهشتی با اشاره به قیام و پتانسیل خطرناک آن برای حکومت آخوندی، میگوید: «اکثریت این معترضان چیزی برای باختن نداشتند. شکلگیری چنین نیروی اجتماعی بسیار خطرناک است؛ چون آدمی که هیچ چیز برای باختن نداشته باشد ممکن است دست به هر کاری بزند. من وضعیت ناآرامیهای اخیر را اینگونه میبینم و خیلی هم نباید دنبال پاک کردن صورت مسأله باشیم. متأسفانه سالها است که ترجیح داده میشود که صورت مسأله پاک شود». (سایت حکومتی رویداد24- 20بهمن)
محمود احمدینژاد رئیسجمهور سابق رژیم نیز ضمن اذعان به بیعدالتی، عدم شفافیت و صداقت در میان سردمداران و مهرههای حاکمیت آخوندی، نگران شکست نظام ولایت فقیه است. او ضمن اذعان به مغایرت روابط و ساختارها و رفتارهای رژیم و مسئولانش با اصل مشروعیت مردمی، وحشتزده هشدار میدهد که «هر کس در مقابل خواست ملت بایستد خواهد رفت و چه سرنوشت بدی در انتظار چنین کسانی قرار دارد». (سایت موسوم به دولت بهار 20بهمن 96)
ملاحظه میشود کسی حاکمیت پلید آخوندی را نامشروع میخواند که خود 8سال تمام رئیسجمهور محبوب ولیفقیه رژیم بوده و در جریان قیام سال 88مردم قیامکننده را "خس و خاشاک" مینامید.
همین سرمهره رژیم در 20بهمن 96 در رشت در صحبتهایش بهروشنی وضعیت نظام غارت و چپاول را بیان میکند: «میگویند که؛ چرا آزادی نیست؟ چرا صداقت نیست؟ چرا پاکی نیست؟ چرا تبعیض هست؟ چرا چپاول و غارت هست؟ چرا فقر و فاصله طبقاتی هست؟ چرا احترام و کرامت انسانها رعایت نمیشود؟ چرا زورگویی و تحمیل هست؟ چرا ریا و تزویر هست؟».
آیا به راستی همین اعترافات، آن هم از زبان رئیسجمهور هشت ساله رژیم، برای نشاندادن عمق فاجعهای که نظام ولایت بر سر ایران و ایرانی آورده کافی نیست؟.
واقعیت این است که این اعترافات بیانگر وحشت سردمداران رژیم از قیام مردم ایران و عزم جزمشان برای سرنگونی این نظام است. قیامی که آتش آن خاموش نشده و تا به زیر کشیدن نظام ولایت ادامه خواهد داشت.