وحشت از «آن حوادث تلخ که همه میدانند»
در روزنامههای حکومتی شانزدهم شهریور، در میان جنگ گرگها، بحرانهای اقتصادی-اجتماعی و انزوای جهانی نظام، بیشترین حجم مقالات به بحران بازگشایی مدارس و فرستادن دانشآموزان به میدان مین کرونا، اختصاص یافته است. روزنامههای هر دو باند حاکم نرفتن روحانی به مراسم افتتاحیه سال تحصیلی را به سخره گرفتهاند. مثلا جهان صنعت تیتر زده: «جان دوست، روحانی زنگ شروع سال را آنلاین به صدا درآورد».
وجه اشتراک نگرانی روزنامههای هر دو باند حاکم از این بحران، شنیدن بوی قیام و سرنگونی است که هر یک به بیانی به آن اذعان کرده است.
ابتکار مورد رفتار ضد و نقیض روحانی نوشته است: «نه او و نه احیانا مشاورانش توجه نمیکنند که این رفتار میخ بر تابوت اعتماد عمومی کوفتن است. آنها یا متوجه نیستند و یا تجاهل میکنند که این رفتارها چه پیامدهای نگونباری در پی خواهد داشت. بد نیست اطرافیان سراسر امنیتی رئیسجمهور یکبار مرور کنند که از آبان ماه ۱۳۹۸ تا همین دیروز، چه اتفاقات غریبی بر سر جامعه بار شده است».
رسالت از باند مؤتلفه نوشته است: «جامعه نسبت به موضوع آگاه و اقناع شود. عکس این نگاه، همان است که مسئول ارشد اجرایی، صبح جمعه همزمان با عموم مردم، از آغاز طرح گرانی بنزین مطلع شود و طبیعی است که جامعه، در برابر چنین تصمیمی مقاومت کند و در اثر کوتاهیها و سوءاستفادههای داخلی و خارجی، آن حوادث تلخ پدید آید که شرحش را همه میدانند».
وطن امروز هم نوشته است «نخستینبار که دولت روحانی شاهد یک شکاف میان تصمیمسازی خود و انتخاب جامعه شد به سال اول زمامداریاش و طرح حذف یارانهها برمیگشت،
پس از آن ... با شکافهای مهمتری نیز روبهرو شد که در نهایت بهمثابه حذف آخرین سنگرهای اعتماد عمومی به دولت بهشمار میرفت. مسأله گران کردن نرخ بنزین به آتش اعتراضات پرخسارتی منتهی شد که حتی بسیاری از مقامات دولتی و استانداریها هم نسبت به آن هشدار داده بودند.
واکنش منفی جامعه به طرح بازگشایی مدارس و نافرمانی تعداد زیادی از خانوادهها در مواجهه با این طرح را نیز میتوان بهمثابه هشداری جدی در زمینه آغاز «عصر بیدولتی» دانست».
جنگ گرگها در بنبستهای داخل و خارج
جنگ گرگها در تمامی عرصههای داخلی و خارجی در روزنامههای حکومتی دیده میشود. در عرصه اجتماعی- اقتصادی روزنامههای رقیب ناکارآمدی و فساد را به گردن باند رقیب انداختهاند و در عرصهٔ خارجی هم بنبست نظام را بهعملکرد باند رقیب نسبت دادهاند.
مثلا در عرصه داخلی آرمان بهنقل از هاشمی طبا مهرهٔ باند مغلوب نوشته است: «دکلهای نفتی گمشده چه شد و به کجا رسید؟ ۱۸میلیارد دلاری که اردوغان در مجلس خودشان گفت که از ایران رسیده و خدا برای ما فرستاده مشخص شد از کجا رسیده؟ بالاخره هستند کسانی که میدانند تکلیف این مسائل چه میشود. اکنون میگویند فلان قدر ارز رفته و برنگشته؛ وقتی اطلاعاتش را میدانند چرا پیگیری نمیکنند. خیلی از مسائل است که اطلاعاتش وجود دارد اما اقدامی برای آن صورت نمیگیرد. بهنظر من نظارت وجود دارد و چیزی که ما نسبت به آن اطلاع داریم مقامات کشور بهنحو احسن از آن مطلع هستند اما گویا نمیخواهند بگویند. بعید است که شخصی مثل طبری سالها در کشور کارهایی انجام داده باشد و کسی خبردار نشده باشد. یا الآن داد و بیداد میکنند که باستی هیلز در لواسان طاغوتی است و... اینها که پنهانکاری نبوده و جلوی همه انجام شده».
جهان صنعت هم در مورد بنبست نظام با جامعه جهانی بهمناسبت سفر وزیر خارجه سوئیس نوشته است: « پیشبینی میشود وزیر خارجه سوئیس در ایران بیشتر بهدنبال رساندن پیام آمریکا باشد. تحلیلگران و کارشناسان مسائل بینالملل در این نکته اتفاقنظر دارند و تنها تفاوت دیدگاهشان در این است که پیام مورد اشاره از جنس درخواست مذاکره است و یا تهدید و هشدار». و در ادامه بهنقل از یک تحلیل گر رژیم نوشته است: «هیچیک از این کشورها در موقعیتی نیستند که اگر آمریکا مکانیسم ماشه را فعال کند، برخلاف نظر آمریکا رفتار کند و دیر یا زود تحت تاثیر تصمیم آمریکا قرار میگیرند، حتی اگر اعلام نکنند. بنابراین فکر میکنم که ایران نباید خیلی به حرکت اروپا در مسیر منافع ایران امیدوار باشد و به این نکته نیز توجه کند که احتمالاً برخی از کشورها در پشتپرده با آمریکا هماهنگ هستند».