چند روز است که شاهد عقبنشینیهای سرآسیمهوار و غلطکردمگوییهای بیسابقهٔ سردمداران رژیم در قبال طغیان مهیب و فاجعهبار کرونا هستیم. در رأس همه، خامنهای روز چهارشنبه ۲۰مرداد بدون اعلام قبلی هراسان بهصحنه آمد و در یک واگشت هراسان و مفتضحانه از دستور خود مبنی بر ممنوعیت واردات واکسن عقب نشست و همچنین با یک غلطکردم آشکار از حرف قبلی خود گفت: «مسأله بیماری کرونا امروز بهنظر من مسأله اول کشور است مسأله فوری و فوتی کشور است که بایستی دنبال بشود».
پیش و پس از او نیز سران سه قوه و سردمداران سپاه و ارتش تحتامر آخوندها، در اظهارات و اقداماتی نمایشی و فریبکارانه و البته وحشتزده، تلاش کردند آب روی آتش خشم مردم داغدار و بهجان آمده که از هر جای کشور شعله میکشید، بریزند.
رئیسی جلاد، نمایندهٔ ویژه بهمشهد فرستاد و نمکی وزیر جنایتکار بهداشت هم بهاین شهر سفر کرد تا وانمود کند آن چنان که حتی روزنامههای رژیم وسیعاً مینویسند کرونا بهحال خود رها نشده است. هم او بیشرمانه بر سر مردم منت گذاشت: «اگر برخی از تمهیدات ما نبود امروز باید شاهد مرگهای بالای ۱۲۰۰ تا ۱۳۰۰ بودیم» (سایت انتخاب – ۲۱مرداد).
پاسدار قالیباف در ژست مسخرهیی، طی یک نامه با مهر "آنی" بهکمیسیون بهداشت مجلس ارتجاع دستور داد: «ظرف ۴۸ساعت راهکارهای کارشناسی مدیریت موج جدید کرونا را بهدولت اعلام کند».
آخوند اژهای نیز در اظهاراتی شیادانه با اشاره بهغارتگریهای کلان مؤسسات مالی از مردم، از اصل «رسیدن مردم بهحقوقشان» دم زد (خبرگزاری حکومتی میزان – ۲۱مرداد)
البته تردیدی نیست و در اولین نگاه هم آشکار میشود که همهٔ اینها اظهارات و اقداماتی نمایشی و فریبکارانه است، این رژیم تا بن استخوان فاسد، نه میخواهد و نه میتواند کوچکترین قدمی در راه رفع، یا حتی کاهش مصائبی که بر سر مردم ایران آوار کرده، بردارد؛ اما همین عقبنشینیها و غلطکردمگوییها از شخص خامنهای تا سایر سران نظام، واقعیتی است که نباید بهسادگی از آن گذشت و باید پرسید چه شده که خلیفهٔ ارتجاع و اوباش او اینچنین سرآسیمهاند؟ مشتی از انبوه خبرهای مربوط بههمین یکی دو روز اخیر دربارهٔ ابعاد هولناک کرونا در سراسر کشور میتواند پاسخ این سؤال باشد:
خبرگزاری حکومتی ایرنا (۲۲مرداد): «تعداد فوتیهای روزانهٔ کرونا در مشهد بهحدود ۳۰۰تن رسیده و هر روز این آمار در حال افزایش است. سن فوتیها بهزیر ۴۰ و ۳۵سال رسیده است».
خبرگزاری حکومتی ایلنا (۲۲مرداد): «همهجای کشور بوی مرگ میدهد، واکسنهایی که میتوانست جان هزاران نفر را نجات دهد وارد نشد».
دانشگاه پزشکی بقیهالله: اگر بخواهیم واقعیت را بهمردم بگوییم الآن ۴۳هزار نفر در کشور بستری هستند از این ۴۳هزار نفر حداقل ۴هزار مرگ و میر داریم. این آمار امکان دارد به۱۵۰هزار نفر افزایش یابد و آنوقت تعداد مرگ و میر ما در این پیک به۱۵هزار نفرخواهد رسید» (خبرگزاری صدا و سیمای رژیم- ۲۱مرداد).
فراتر از این فاکتها، واقعیت این است که اکنون همهٔ مردم ایران میدانند که اولین مسئول این همه داغ و درد و این قتلعام، شخص خامنهای است که نخست کرونا را کوچک شمرد و سپس روز ۱۹دی ماه ۹۹، با صراحت تمام ورود واکسنهای معتبر را ممنوع کرد و بهاین ترتیب راه کرونا را گشود و راه هر گونه حاشا و اما و اگر بعدی را بر خود بست.
خامنهای بر آن بود که با ممنوع کردن واکسن و با مخالفت با هر گونه قرنطینه این ویروس مرگبار را در سراسر کشور گسترش دهد و با تحمیل کلان تلفات انسانی مردم را زمینگیر کند و در برابر قیام سد ببندد؛ البته کلان تلفات انسانی بهبار آمد و پس از قیام آبان۹۸، ولیفقیه ارتجاع یک چند برای خود زمان خرید، اما این موقتی بود، بهخصوص که پس از کشف و بهبازار آمدن واکسن کرونا و آغاز سیر نزولی پاندمی کرونا در جهان، عموم مردم ایران دست خامنهای را خواندند و دریافتند که خلاصی از کرونا در دسترس است، اما خامنهای و نظام پلید او عمد دارند آن را گسترش بدهند و مردم را کشتار کنند. شاخص این آگاهی عمومی، قیام تشنگان در خوزستان بود که بهفاصلهٔ کوتاهی در سراسر ایران گسترش یافت. این قیام، زنگهای خطر را برای خامنهای بهصدا درآورد که کرونا نه تنها بهمیزان زیادی کارآیی خود بهعنوان راهبند قیام از دست داده، بلکه خود بهانگیزهٔ مضاعفی برای قیام تبدیل شده است. چرا که این واقعیت که شخص خامنهای پشت نقشهٔ شوم گسترش کرونا قرار دارد، بهچنان واقعیت بزرگی تبدیل شده که کارگزاران و رسانههای خود رژیم نیز بهتلویح یا تصریح بهآن اعتراف میکنند:
یک کارشناس رژیم بهنام محبوبفر اعتراف کرد واکسنهای داخلی قلابی بوده و هیچ تأثیری در جلوگیری از کرونا ندارند «چرا که مرگ و میر کرونا در حال اوجگیری است». او «نخریدن واکسنهای دیگر کشورها برای مردم را، ترک فعل منجر بهمرگ انسانها و قتل غیرعمد» توصیف کرد (روزنامهٔ حکومتی آرمان – ۲۰مرداد).
و یک مهرهٔ دیگر رژیم بهنام عباس عبدی انگشت اشاره را بهجانب خامنهای گرفت و نوشت: «مسأله کرونا را کوچک کردند، حالا مردم هزینهاش را میدهند».
آری، واقعیت از پرده بیرون افتاده است و اکنون جامعهٔ ایران در تنور کرونا به نقطهٔ جوش رسیده است. رژیم پوسیدهٔ آخوندی نه میخواهد و نه میتواند هیچ کاری نه در مهار کرونا و نه در بستن طوفان قیام بهعمل آورد و صدای تیک تاکٍ زمانٍ برخاستن واضحتر از همیشه به گوش میرسد.