این روزها بسیاری از مقامات حکومتی از خامنهای و روحانی تا سایرین در هر اظهارنظری، یک بار هم ورد ضرورت همدلی و همبستگی «برای عبور از این شرایط خطیر» را میخوانند. در این هشدارها تلاش میشود جنگ اصلی مردم با نظام در زیر پوشش رویارویی رژیم با جامعه جهانی مکتوم بماند. اما از آن جا که جنگ مردم با نظام در طول ۴دهه حاکمیت آخوندی بلاوقفه ادامه داشته است، وحشت از سر باز کردن آتشفشان این جنگ به اشکال مختلف در اظهارات مقامات و مهرههای حکومتی دیده میشود.
این نگرانی نظام آخوندی از سرباز کردن خشم مردم، از شکاف در حاکمیت، بار دیگر در اظهارات ولیفقیه ارتجاع بیرون زد.
خامنهای که در دیدار با گماشتگانش در جمعه بازارها سخن میگفت به آنان هشدار داد از برخورد با دستگاهها در نمایشهای جمعه بپرهیزند. وی با بیان اینکه «نباید بهمحض دیدن مشکلی در دستگاههای دولتی، قضایی و مراکز دیگر، آنرا در خطبهها مطرح کرد» هشدار داد که این کار « موجب افزایش شکافها و اختلافها میشود و مردم را دچار تشویش میکند».
جالب اینکه در حالی که خامنهای برای بستن شکاف حاکمیت بهمنظور جلوگیری از بروز اعتراضات مردمی با گماشتگانش در نمایشهای جمعه صحبت میکرد، آخوند مسیح مهاجری خود نمایشهای جمعه و گماشتگان خامنهای را عامل تشدید شکاف بین حاکمیت و مردم دانسته و نسبت به آن هشدار داد و در روزنامهٔ جمهوری اسلامی از جمله نوشت: « اینکه در سالهای اخیر تعداد شرکتکنندگان در نمازهای جمعه کم شده و همواره رو به کاهش است به این دلیل است که نسبت به وجود شرایط لازم در ائمه جمعه مسامحه شده». وی در ادامه به ناکارآمدی گماشتگان خامنهای در نمایشهای جمعه اشاره کرده و افزوده است:« کم نیستند ائمه جمعهای که فاقد بسیاری از شرایط هستند و قدرت جذب مردم و فشرده کردن صفوف را ندارند». وی در ادامه به نفرت مردمی و فاصله بین مردم و نظام اذعان کرده و نوشته است:« در دهههای اخیر انرژی و پول زیادی برای ساختن مصلی در شهرهای مختلف صرف شده ولی برای ارتقاء سطح کیفی ائمه جمعه سرمایهگذاری قابل توجهی نشده است و در نتیجه نماز خانه داریم ولی نمازگزار نداریم و تعداد نمازگزاران جمعه سراسر کشور در هر جمعه در مقایسه با جمعیت نماز خوان، بسیار ناچیز است. مهمتر اینکه وجود جوانها در نمازجمعه بسیار اندک است. این، یعنی ائمه جمعه با نسل کنونی رابطه چندانی ندارند».
امیر محبیان از تئوریسینهای باند خامنهای در روز ۲۲تیر در گفتگو با رسانههای حکومتی به نفرت مردم از باندهای حاکم اذعان کرد و از جمله گفت: « تودههای مردم بهدلیل ناامیدی که از مدیریت جریانهای سیاسی مختلف دارند به این نتیجه رسیدهاند که این جریان سیاسی شبیه آن جریان است و فرقی با هم ندارند».
این کارگزار نظام در جای دیگری ناکارآمدی باندهای حاکم و نفرت مردم از آنها را به این صورت بیان کرد که:« مشکلات درونی و بیرونی جریان اصولگرایی جدی است چنانچه اصلاحطلبان هم مشکلات جدی دارند. بزرگترین مشکل اصولگرایان ضعف در بازاریابی سیاسی برای نظریات خود در سطح تودههاست». وی در ادامه افزوده است: « مردم در نهایت هر دو را کنار میگذارند».
روزنامهٔ حکومتی آرمان (۲۵تیر) در این مورد زمینههای نفرت مردم از نظام نوشت:« شرایطی بهوجود آمده که جامعه از نظر اقتصادی در سختترین حالت قرار گرفته و در این وضعیت امیدوار کردن مردم به آینده و حل مشکلات آسان نیست. بعد انتظار داریم که جوانان جامعه بشاش باشند و خشونتی هم در جامعه وجود نداشته باشد».
از سوی دیگر آخوند عباس نبوی ضمن اذعان به ناکارآمدی و فساد نهادینه در نظام گفت: « در دهه ۷۰همیشه فکر میکردم ضعفها مربوط به ضعف ساختاری است. دهه۸۰فکر میکردم ضعف، ضعف برنامهای است. اما در این چند سال اخیر برایم واضح و عیان است که غیر از ضعف ساختاری و برنامهای ما یک بدنه ساکت و خائن داریم که این بدنه دائماً در بخشهای مختلف خودش را بهصورت لابیگری مدیریتی جا میکند و بالاترین امکانات و فرصتها را در اختیار خودش قرار میدهد». این آخوند حکومتی در حالی که اوضاع لاینحل نظام را در «مسیر پیچیده و درهم تنیده» ارزیابی کرده به رژیم بهخاطر تأخیر در «تحول مؤثر» هشدار داده و گفته است چارهای جز این نداریم.