- بهرسمیت شناختن شورای ملی مقاومت، یگانه جایگزین دموکراتیک دیکتاتوری دینی و تروریستی، لازمه جبران و پایان دادن به سیاست فاجعهبار مماشات در ۴دهه گذشته است.
- وزیر خارجه آمریکا: «دوران شرمی که آمریکا برای خودش بهوجود آورده بود و همچنین دوران سیاستهایی که باعث چنین رنجهای دردآوری شدهاند، به پایان رسیده است».
- مریم رجوی پس از موضعگیری جدید وزیر خارجهٔ آمریکا، از جانب مقاومتی که از سال ۱۳۶۰ خواهان تحریم تسلیحاتی و نفتی دیکتاتوری دینی بوده موادی را مطرح کرد که لازم است جامعهٔ بینالملل به آنها عمل کند.
مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، در ادامهٔ سفر خود به خاورمیانه، در قاهره به تاریخ ۲۰دی ۹۷ اعلام کرد که آمریکا دیگر از آخوندهای حاکم بر ایران محافظت نمیکند. او گفت: «ما به مردم ایران پیوستیم که خواهان آزادی و حسابرسی هستند». از اینرو «دوران شرمی که آمریکا برای خودش بهوجود آورده بود و همچنین دوران سیاستهایی که باعث چنین رنجهای دردآوری شدهاند، به پایان رسیده است».
این نخستین بار بود که یک وزیر خارجهٔ آمریکا چنین سخنانی را بر زبان میراند. سیاست خارجی آمریکا در دوران اوباما، بوش و کلینتون، مماشات با دیکتاتوری آخوندی و نیز قراردادن اپوزیسیون مشروع آن در لیستهای تروریستی، خلعسلاح رزمندگان آن و نیز بمباران و انهدام فیزیکی بوده است. پیشینهٔ چنین سیاست اشتباهآمیز و سراسر خسران نیز به ۲۸مرداد سال ۳۲ و کودتا علیه دولت ملی دکتر محمد مصدق برمیگردد.
در اظهارات وزیر خارجهٔ آمریکا، بهوضوح چرخش سیاست آمریکا در قبال ایران را میشود دید. اکنون جهان درمییابد که پشتیبانی آخوندها و چشمبستن به جنایتهایشان، چه اندازه آنها را در گسترش جنگ، تروریسم و ناامنی به جهان جریتر کرده است.
خدمات سیاست مماشات و برجام به استبداد دینی
بیاعتنا به خواستهای رهاییطلبانهٔ مردم ایران در خیابانها و در روزهایی که مجاهدین خلق ایران، در کمپ لیبرتی عراق، در زیر موشکباران بودند، سیاست مماشات به مدد آخوندها آمد و یک فرصت بادآورده در اختیار آنان قرار داد. این سیاست با توافق برجام، مماشات با دیکتاتوری آخوندی را گسترش داد و آن را به عامل تقویت آخوندها تبدیل کرد. آخوندها توانستند با استفاده از آن به سرکوب مردم ایران پرداخته و آتشافروزی خود در منطقه را ادامه دهند. همچنین برجام به آنها کمک کرد عوامل مزدور منطقهای خود را به بهانهٔ مقابله با داعش مسلح و سازماندهی کنند و در نقاط مختلف جای پا به وجود بیاورند. برجام باعث شد حکومت آخوندی بهطور موقت از روی بحرانهای سیاسی ـ اقتصادی بپرد و دست سپاه پاسداران را در غارتهای کلان اقتصادی باز بگذارد و سرمایههای ملی و منابع طبیعی را به ثمن بخس به مماشاتگران پیشکش کند. اما نه مماشاتگران و نه حاکمیت آخوندی هیچکدام نمیدانستند که برجام به طناب دار آخوندها و سیاست مماشات تبدیل خواهد شد. اکنون این دولت آمریکاست که از زبان وزیر خارجهٔ خود میگوید: «دوران شرمی که آمریکا برای خودش بهوجود آورده بود و همچنین دوران سیاستهایی که باعث چنین رنجهای دردآوری شدهاند، به پایان رسیده است».
یک توجه مهم
اکنون دیگر برای همگان روشن شده که سیاست مماشات با دیکتاتوری آخوندی به تمام و کمال شکست خورده و از دور مصرف خارج شده است. باید سؤالمان شود که این سیاست ننگین چگونه شکست خورد؟
این واقعیت مسلم گاه در بررسی تحولات مربوط به ایران از قلم میافتد. یارینجستن از حافظهٔ تاریخی و پیشینهٔ وقایع باعث میشود آنها را نه در بستر یک سلسله از علتها و معلولها که بهصورت منفک و نامربوط بررسی کنیم و در تحلیل رویدادها به خطا برویم؛ یک نمونه آن همین شکست سیاست مماشات است.
به راستی این سیاست چگونه شکست خورد؟ فاشیسم مذهبی چگونه به این نقطه رسید؟ آیا همهٔ این تحولات خودبهخودی رخ داد؟
ذهن سادهانگار ممکن است اینگونه تصور کند اما کسانی که رنج انقلاب را بر دوش کشیده و روز به روز، ساعت به ساعت و دقیقه به دقیقهٔ این تحولات را رقم زده و به کیفیت امروز بالغ کردهاند، خوب میدانند که جهان خارج از ذهن واقعیت دارد و از قانونمندیهای سرسخت و متقن پیروی میکند.
بررسی تاریخچهٔ خونبار و آکنده از رنج و حرمان میهنمان ما را به این اصل طلایی رهنمون میسازد که قرار نبوده و نیست که کسی برای مردم ایران، جز فرزندان پیشتاز و پاکباز آن کار بکند. از قدیم اینگونه بوده، در حال حاضر نیز اینگونه است، در آینده نیز چنین خواهد بود. شاید پی بردن به اهمیت این اصل طلایی بوده که نیاکان ما را به یک ضربالمثل گویا و پرمعنی راهنمایی کرده است.
«کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من»!
نباید اینگونه تصور کرد که سرنگونی دیکتاتوری قهار و خونآشام آخوندی در یک سپیدهدم رؤیایی رخ خواهد داد و بنابراین نباید هیچ بهایی برای آن پرداخت.
اگر جهان امروز به این فهم قابل تحسین راه برده که دیگر سیاست سخیف مماشات پاسخگو نیست، دلیل آن را باید در قیمتی جستجو کرد که خلق قهرمان ایران با خون و رنج رشیدترین فرزندانش پرداخته است. اگر این نبود و اگر این نباشد، آب از آب تکان نخواهد خورد.
راهحل قطعی برای خلاصی از فاشیسم دینی
هفتهها و ماههای سرنوشتسازی در راهند. با خوشآمد گفتن به شرایط جدید و استقبال از این موضع دولت آمریکا، باید به این موضعگیری مریم رجوی استناد کرد که در آن خاطرنشان نمود «دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی، نقض حقوقبشر، صدور بنیادگرایی و تروریسم، ۴ستون تئوکراسی حاکم بر ایران است. راهحل قطعی برای خلاصی از فاشیسم دینی، تغییر این رژیم نامشروع به دست مردم و مقاومت ایران است. بهرسمیت شناختن شورای ملی مقاومت، یگانه جایگزین دموکراتیک دیکتاتوری دینی و تروریستی، لازمه جبران و پایان دادن به سیاست فاجعهبار مماشات در ۴دهه گذشته است.
در واقع بهرسمیت شناختن شورای ملی مقاومت بهعنوان جایگزین دموکراتیک و امتحان پسدادهٔ این حاکمیت، تنها راه به زمین زدن فاشیسم دینی است. این مقاومت ایران بود که مانند درختی تبر خورده و زخمآجین در برابر خزان بیداد این رژیم ایستاد و پیوسته خون داد و افشاگری کرد و مقاومت را به یک رسم تبدیل نمود. آری، این مردم ایران بودند که با تبعیت از فرزندان مجاهد خویش، با قیامهای پیدرپی به جهان نشان دادند که این رژیم از هیچ حمایتی در داخل ایران برخوردار نیست و تاریخ مصرفش به پایان رسیده است.
مواد اعلام شده از سوی مریم رجوی
مریم رجوی پس از موضعگیری جدید وزیر خارجهٔ آمریکا، از جانب مقاومتی که از سال ۱۳۶۰ خواهان تحریم تسلیحاتی و نفتی دیکتاتوری دینی بوده موادی را مطرح کرد که لازم است جامعهٔ بینالملل به آنها عمل کند. این مواد عبارتند از:
۱- بهرسمیت شناختن حق مقاومت مردم ایران برای سرنگونی فاشیسم دینی و دستیابی به آزادی
۲- قرار دادن تمامیت سپاه و وزارت اطلاعات آخوندها در لیست تروریستی وزارتخارجه آمریکا و اتحادیه اروپا
۳- اخراج مزدوران اطلاعات آخوندها و نیروی تروریستی قدس از آمریکا و اروپا
۴- ارجاع پرونده نقض حقوقبشر در ایران به شورای امنیت پس از ۶۵بار محکومیت در ملل متحد
۵- حمایت از ارجاع پرونده قتلعام زندانیان سیاسی به دادگاه بینالمللی
۶- اخراج رژیم نامشروع ملایان از ملل متحد و بهرسمیت شناختن نمایندگی مقاومت عادلانه مردم ایران
۷- اخراج قاطعانه فاشیسم دینی حاکم بر ایران و نیروهای آن از سوریه، عراق، یمن، لبنان و افغانستان
۸- وادار کردن حکومت عراق به پرداخت مابهازای داراییها، تجهیزات و تسلیحات و قرارگاههای سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی ایران که بهطور کامل با هزینه خود آنها تهیه شده و اسناد آن موجود است.