چرخهٔ معانیِ برخی رخدادها
در حیات تاریخی و سیاسی ملتها، رخدادهایی هستند که در بستر جاری تاریخ، آرام نمیگیرند و از تکاپو بازنمیایستند. این رخدادها همانهایی هستند که سرنوشت و آیندهٔ ملتها را ــ خوب یا بد ــ رقم زدهاند. این رخدادها در خاطره و حافظهٔ ملی مردمان جاری میشوند، ولی هرگز در قاب عکس خاطرهها در موزهها و تالارها ساکن و آرام نمیشوند.
این رخدادها ــ خوب و بدشان ــ لحظههای تاریخیِ سرنوشتساز بودهاند؛ لحظههایی که یا پاسخ درخور و شایسته به آنها داده شده یا معمولاً قربانیِ اهمالکاریها، خیانتها و پاسخ ندادن به مسؤلیتها شدهاند. این رخدادها یا مبین داراییهای یک جامعه برای حراست از آزادی و استقلال و پیشرفت و تجدد خویش هستند یا مبین کمبودهای مهم و جدی و تاریخی در زمینههای فوق. از اینرو یادآوریِ این رخدادها یا حس شوق، غرور و افتخار را در ملتها برمیانگیزند یا حسرت، افسوس، آه و سرشکستگی را.
هر سالگرد ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ذهن و ضمیر ملت ایران چنین چرخهای از توصیفات را تداعی میکند. تلخکامیاش این است که همواره حسرت و افسوس از پاسخ ندادن درخور و شایسته به آن محصول اتحاد ارتجاع و استعمار را زنده میکند؛ حسرت و افسوس از قدرناشناسیِ نخستین دولت ملی و فرصت تغییر و عبور ایران از دیکتاتوری و عقبماندگی به آزادی و دموکراس و پیشرفت.
تکرار دو عامل مهم و اثرگذار بر سرنوشت ایران
بههمین دلیل است که نسل به نسل ایرانیان به شناخت علت، نتایج و اثرات کودتای ۲۸ مرداد مراجعه و مبادرت میکنند و دربارهٔ آن کنجکاویها نمودهاند. بههمین دلیل است که با هر قیام کوچک و بزرگ در ایران، تجارب آن کودتای ارتجاعی ـ درباری ـ استعماری، درسآموز قیامآفرینان میشود. بههمین دلیل در هر قیامی که در ایران شعلهور میشود، نمادها و سمبلهای مجسم آزادیخواهی و استقلالخواهی که در آن کودتا سرکوب شدند، بالای دست تظاهرکنندگان موج میزنند و شاخص مرزبندی با ارتجاع آخوندی و ارتجاع سلطنتی هستند.
در هر دورهای که لایهبهلایهٔ تاریخ ۱۲۰ سال گذشتهٔ ایران ــ بهخصوص هفتاد سال اخیر ــ را وارسی و بررسی میکنیم، همواره به دو عامل مهم و اثرگذار بر هم، برمیخوریم: ۱ ـ چگونگیِ رخدادهای رقمزنندهٔ سرنوشت و آیندهٔ ایران. ۲ ـ کیفیت و ماهیت نیروهای دخیل در رقم زدن این سرنوشت.
بههمین سبب است که تا وقتی هماوردیِ جبههٔ آزادی و برابری استقلال ایران با جبههٔ ارتجاع شاهی و شیخی و استعمار وجود دارد، همواره باید رخداد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را بازخوانی نمود. این بازخوانی باید حافظهٔ تاریخیِ مردم ایران و مسؤلیتشناسیشان در تعیین سرنوشت خود و کشورشان را آینهٔ وظیفهشناسی در پاسخ به تضاد اصلیِ هماینک ایران در هیأت حاکمیت ارتجاعیِ ولایت فقیهی نماید.
مصدق؛ شخص یا پدیدهٔ تاریخی؟
مصدق خواست پادشاه را با حفظ مقام، مشروط به قانون در چهارچوب قانون اساسی و نیز ملزم به آزادی، دموکراسی و استقلال ایران کند. این اولینبار در تاریخ ایران بود که تلاش میشد پادشاه و دربار وی، دیگر حیطهٔ بیدروپیکر سیاسی نداشته باشند. اولینبار بود که چپاول سرمایههای ایران توسط استعمارگران وقت از طریق پادشاه و دربارش، محدود میشد.
مصدق امیدش را به دربار شاه و شخص شاه گره نزد. بههمین دلیل حکومت او عاملی برای تمرین دموکراسی در ایران بود. به این خاطر هم بود که برای اولینبار در تاریخ ایران، جمعیتی میلیونی از مردم و بسیاری روشنفکران زمانه، بهحمایت از مصدق برخاستند و در تعیین سرنوشت خودشان و کشورشان شرکت جستند.
[از اینروست که سلطنتطلبان شاهپرست و حامیان کودتای ضد ایرانی و ننگین ۲۸ مرداد، اینقدر از مردم ایران، از طیفی از روشنفکران و از گروههای سیاسیِ حامی راه مصدق کینه بهدل دارند و با ادبیات مبتذل لمپنی، به این جبهه تهاجم میکنند.]
مصدق ادامهی جبههٔ آزادیخواهی، استقلالطلبی و تجددخواهیِ ایران از بابک خرمدین، سربهداران، مشروطیت و نهضت جنگل تا اواخر دههٔ ۲۰ قرن ۱۴ خورشیدی شد. این ریشهداری تاریخی بود که فکر و سیاست مصدق را در برخی کشورهای قارههای آسیا و آفریقا بسط داد.
مصدق و نحلهٔ همراه و همفکرش اگرچه از فقدان علم ضروریِ سازمانیافتگی برای تحقق اهداف یک جنبش رنج بردند، اما میتوانستند تابلوهای تکراری و موروثیِ نقش و نگار یافته از اتحاد امیران و سلاطین و شاهان و شیخان جامعهٔ سنتی ما را برگردانند. آمریکا با همراهی و سعایت ارتجاع مذهبی و درباری، آن افق در انتظار را تا چند صباحی پاک کرد و در ادامهٔ همان سیاست، دیدیم که محمدرضا شاه برآمده از آن کودتا، زمینهساز برآمدن و سپس سلطهٔ مهیبترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران با زعامت خمینی شد.
هنوز ناقوس زنده و پویا در ایران امروز...
بنابراین «مصدق» به یک «فکر» متفاوت، به یک «مسیر» متفاوت، به یک «سیاست» متفاوت در کسوت یک پدیدهٔ نو تاریخی متجلی شد. پدیدهای که پلی میان همهٔ تجددخواهان پیش از زمان خود با دگرگونطلبان پیشرو و انقلابی و آرمانگرای بعد از خود گردید. پدیدهای که هنوز صدای پیام و درس یک رخداد تاریخی را به مردم و کنشگران سرنوشتساز ایران میرساند و متوقع پاسخ به لحظهٔ تاریخیِ گذار ایران از دیکتاتوریهای موروثی به محبوب خجستهٔ آزادیست.
پیام هشداردهنده و ناقوسوار برآمده از نتایج ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هنوز یک صاعقهٔ زنده و جاری و پویا، پیش روی نسلهای کنونی جامعهٔ ایران است. جامعهای که تکان عظیم تاریخی ــ فرهنگی ــ سیاسی برای زدودن دامان مام ایران از هرگونه دیکتاتوری با هر نقابی را در تقدیر خود دارد.