728 x 90

پرتوی که می تابد از کجاست؟

پرتوی که می تابد از کجاست؟
پرتوی که می تابد از کجاست؟

برای من و امثال من که در تیرگی نظام آخوندی و یا خاموشی و سردی و بی‌عملی خارجه نشینها، عاصی شده بودیم سازمان مجاهدین خلق ایران و آرمان صدق و فدایش، پرتوی تابان بود و هست و خواهد بود.

شهریور ۴۴ که سازمان ما بنیان گذاشته شد صدق و فدا بر سردرش قرار گرفت. محمد آقا مرز را بین استثمار کننده و استثمار شونده کشید و این‌طور غبار از رخ دین زدود. فدای بیکران سازمان در ۴خرداد با شهادت بنیانگذاران نشان داد که سازمان چگونه با توحید و نوک پیکان رزم ره انقلابی نوین را گشود. انقلابی نوین که به رهبری برادر مسعود و خواهر مریم در مقابل ارتجاع و استثمار سرخم نکرد و تا امروز با رنج و شکنج و بسیار تهمتهای ناروا پرچم شرف و افتخار را همواره به اهتزاز درآورده است.

خوشا که امسال سالروز تأسیس سازمان ما مقارن با ایام محرم و شهادت پیامبر جاودان آزادی است. و خوشا این سازمان که تا امروز همواره با شعار هیهات مناالذله مولا حسین (ع) به هیچ شغالی باج نداد و در مسیر مبارزه برای آزادی مردمش گوی سبقت از دیگران را در صدق و فدا ربود.

من جذب این سازمان شدم. برای من مثل هر جوان ایرانی دیدن درد و رنج مردمم زجرآور و کشنده بود. در تناقض بین انتخاب شوریدن بر این شرایط یا چشم بستن بر مسئولیت انسانی خودم ـ برای قیام بر ضد وضع موجود ـ بودم. وقتی از ایران خارج شدم رفاه و آسایش زندگی در غرب و آینده‌ٔ روشن فردی می‌رفت تا مرا بیشتر به سمت چشم بستن به رنج مردمم سوق بدهد. ساده بود تا بشوم مثل هزاران تن که امروزه در خارج کشور بی‌هیچ قیمتی تا خرخره در زندگی فردی و مظاهر این دنیا فرو رفته‌اند و هراز چندگاهی برای خالی نبودن عریضه ژست میهن‌پرستی و مبارزه هم می‌گیرند اما چون اهل قیمت دادن نیستند برای توجیه بی‌عملی خودشان به سر و روی مجاهدین و رهبریشان که بیش از چهار دهه در مسیر مبارزه با رژیم آخوندی از فدای هیچ چیز دریغ نکرده‌اند خنجر می‌کشند. البته بماند که این خیانت ها ریشه در رابطه مادی یا آرمانی آنها با ارتجاع و استعمار دارد.

در تکاپوی انتخاب بین مبارزه و یا زندگی تصمیم گرفتم مدت کوتاهی به یکی از دفاتر مجاهدین بروم و از نزدیک آنها را ببینم. آنچه من دیدم برایم خارق‌العاده بود. مجاهدی را دیدم که با تمام موقعیت سیاسی بیرونی‌اش ذره‌ای نخوت و تکبر ندارد و طوری با من برخورد کرد که انگار من را سالهاست می‌شناسد. برایم رابطه این برادران با همدیگر خیره‌کننده بود از صمیمیت بی‌حدشان نسبت به همدیگر و با بیرون از خودشان از نگاه‌های پاک و صلابتشان در مواجه با دیگران و مهم‌تر این‌که به همه چیز و همان زندگی راحتی که برایشان متصور بود سالیان پشت کرده بودند و ذره‌ای غم نداشتند. و به قولی بنده عشق بودند و از هر دو جهان آزاد.

اما مهم‌ترین چیزی که مرا جذب سازمان کرد مناسبات برادران و خواهران مجاهد بود. دیدم مردانی که برخلاف دیگران رها از نگاه جنسیتی با شور و شوق و صمیمیت هژمونی یک خواهر مجاهد را می‌پذیرند و هر لحظه او را اثبات می‌کنند. این به صدق و فداکاری که از آنها در روز می‌دیدم عمق بیشتری می‌داد.

انتخاب کردم که مجاهد خلق باشم و تا امروز که بیش از یک دهه از آن انتخاب می‌گذرد ذره‌ای پشیمان نیستم. آن‌روز که به سازمان پیوستم با فهم انقلاب خواهر مریم دلیل رهایی و صداقت و فدای بی‌نظیر برادران و خواهران مجاهد را لمس کردم. اینجا هر روز دیدم که چه طور مجاهدی برای برادر یا خواهر کناری‌اش قیمت می‌دهد. دیدم که مجاهدین با صدق ورزیدن روزانه در عملیات جاری سقف جدیدی در مبارزه بر علیه هر گونه جاه‌طلبی و فردیت فرو برنده زده‌اند. برایم مهر شده است که مجاهدی که امروز اینچنین و هر لحظه قیمت می‌دهد و هیچ ادعایی ندارد در آینده ایران منت پذیر و فروتن برای خلق محرومش خواهد ماند.

تا وقتی بیرون از سازمان بودم برداشتم از کلمه صدق و فدا از اعتماد و پاکی یا اسلام و انقلاب سطحی بود. ورودم به سازمان و مناسبات آن و به‌خصوص انقلاب خواهر مریم عمق واقعی این کلمات را به من نشان داد. نشان داد که فدا نه یک امر یکباره بلکه هر لحظه، مستمر و و طولانی است. صدق ورزیدن خودش اوج پرداختگری است. اسلام و برداشت از امام حسین نه یک برداشت صوری و سطحی بلکه فهمی عمیق است. بله در مجاهدین دیدم که به عینه زندگی در عقیده و جهاد در راه آن‌که مولا حسین گفته بود معنا می‌شود.

روزی که به سازمان پیوستم فهمیدم که به‌قول شاملوی فقید پرتوی که بر تارک میهنم می‌تابد از کجاست. رمز ماندگاری و اعتلای سازمان را فهمیدم و لمس کردم چرا با وجود قتل و کشتار و خیانت این شجره طیبه هر روز بیشتر قد می‌کشد.

امروز که سازمان ما در کانون‌های شورشی تکثیر می‌شود و لرزه بر اندام فرتوت رژیم ولایت فقیه انداخته است به عینه می‌شود ادامه داری این جنبش را دید.

بگذار شغالان و کفتاران هر چه می‌خواهند بگویند. بگذار هر که می‌خواهد برای رسیدن به قدرت و جایگاه به این و آن متوسل شود. بگذار عافیت نشینان و آنها که از درد و رنج مردم بی‌خبرند و تمامی مزدوران ارتجاع و استعمار آنچه که لایق خودشان است نثار سازمان ما کنند. واقعیت سرسخت مبارزه و میدان پرداخت بها، مرد و زن میدان خودش را می‌خواهد، اینجاست که سره از ناسره جدا می‌شود و کسی نیست که از مجاهد خلق بتواند لحظه‌ای در صدق و فدا پیشی بگیرد و این برای ما که سودایی جز آزادی و رفاه مردم‌مان نداریم و برایش از رفاه فردی خودمان دست شسته ایم، بس است. راه و آرمانی که حنیف کبیر و دیگر بنیانگذاران آغاز کردند و برادر مسعود تا به امروز آن را رهبری کرده‌اند در پرتو انقلاب خواهر مریم تکثیر شده است. هر مجاهدی یک سازمان است. ما سوگند خورده‌ایم تا این رژیم را سرنگون کنیم و این امر قریب‌الوقوع و در دسترس است.

پاشا امیری

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/382ec8fe-d680-4b90-b0bf-ceb344602cc3"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات