پاسدار شریعتمداری روز ۲۰ آبان۱۴۰۰ در کیهان خامنهای به صحنه شتافت تا به نیابت از ولی نعمت خود پاچهٔ باند مغلوب را به دندان بگیرد! بوقچی بیتالعنکبوت ولایت در یادداشتی ۷ مادهای از اینکه برخی به جلاد محبوب ولایت سخنان «نازکتر از گل» گفتهاند، باندهای رقیب را به «پروپاگاندا» علیه آخوند رئیسی و ریختن آب به آسیاب دشمن متهم کرد!
کیهان از اینکه در رسانهها به تداوم گرانیهای سرسامآور اعتراف میشود یا اخبار پشتبامنشینی و رواج کانکسنشینی منتشر میشود به خشم آمده و با «سیاه نمایی» خواندن این اخبار (که بخش کوچکی از عمق فاجعه را نشان میدهد) همهٔ بحرانهای فعلی را صرفاً حاصل کارهای دولت شیخ بنفش میداند!
دقیقا فردای این عربده کشی، نمایندگان خامنهای در نمایشهای جمعهٔ سراسر کشور به «پروپاگاندا» ی متقابل دستزده و به دفاع از جلاد۶۷ و دولتاش برخاستند.
تقصیر مردم است!
اگر جز وسعت جهان، بتوان یک پدیدهٔ دیگر را «بی انتها» خواند، آن پدیده قطعاً وقاحت آخوندها است! برای اثبات این فرضیه هر روز و هر هفته انبوهی سند و مدرک تازه و بدیع توسط کفتاران هار ولایت تولید میگردد؛ آنچنانکه فرصت ثبت و ربط و رسیدگی به تمامی آنها پیدا نمیشود!
آخوند کاظم صدیقی، نمایندهٔ پلاک موقت خامنهای در سیرک هفتگی جمعهٔ تهران، در اثبات فرضیهٔ فوق تلاشی پیگیر دارد! وی در نمایش جمعهٔ ۲۱آبان ۱۴۰۰ چنین افاضه فضل کرد که: «مردم اگر خدا را در نظر میگرفتند مبتلا به مشکلات معیشتی و کمآبی نمیشدند!» (سایت حکومتی انتخاب)
چارهجویی در سرکوب و کشتار!
اکنون چاره چیست؟ صدیقی پاسخ را تلویحا در سرکوب و کشتار بیشتر میداند و «نیروهای اطلاعاتی و امنیتی» را موظف به کشف مشکل گرانی میکند! روشن است که وقتی گرانی بهدلیل «در نظر نگرفتن خدا» توسط مردم بوده است، پس باید با آنها برخورد اطلاعاتی امنیتی شود تا یا «خدا» [بخوانید نظام آخوندی] را در نظر بگیرند، یا زندانی و شکنجه و اعدام شوند!
این «تهدید گونه» ها سوابق بسیاری دارد، کما اینکه در ۱۴مهر ماه ۱۴۰۰، آخوند محمد سعیدی نماینده خامنهای در قم گفته بود که «پلیس جمهوری اسلامی علاوه بر دنیای مردم به آخرت مردم هم کار دارد». و کیست که نداند این «کار داشتن» پلیس با مردم ایران، به چه شکل انجام میگیرد؟!
امتیاز به رئیسی جلاد و چشمانداز آینده
آخوند کذاب، صدیقی در سخناناش پس از مقصر دانستن مردم در فقر و فلاکت، در حمایت از جلاد سوگلی ولایت سنگتمام گذاشت و مانند کیهان در ۷ محور به پاچه خواری «دولت جوان حزباللهی» پرداخت تا رزق ولاییاش چربتر از پیش گردد! وی اولین و برجستهترین امتیازی که برای آخوند رئیسی قائل شده «اجرای منویات» خامنهای است!
از آن سو در مشهد، آخوند احمد علمالهدی به دفاع از دامادش برخاست و شکایت کرد که چرا از کسی که تازه ۱۰۰روز است به «حجلهٔ ریاست» نشسته است، ایراد و اشکال میگیرید؟!
علمالهدی برای پشتگرمی دادن به جلاد۶۷ و برداشتن فشار از روی او، حوالهای بیتاریخ صادر کرد و گفت: «کار با ۱۰۰روز و سه ماه درست نمیشود!» گراز وحشی ولایت که نیازی به تعیین فرصتی برای حسابرسی نمیدید، گام دیگری در دجالیت برداشت و افزود: «خطی که زندگی مردم با یک مضیقه زیستی روبهرو کرده با ۱۰۰روز درست نمیشود!»
شگفتا! کدام «خط» بوده که تاکنون مردم را تاکنون با مضیقه زیستی روبهرو کرده است؟! اصلاً در قانون اساسی نظام ولایت چه کی مسئول خط و خطوط و سیاست و برنامههای کلان کشور است که نامش به میان نمیآید؟!
البته که در سنت دجالیت آخوندی جایی برای چنین پرسشی نیست؛ اما اگر برای «درست شدن» شرایط که علمالهدی ۱۰۰روز را ناکافی میدانست، دنبال زمان کافی در نظام باشیم، پاسخ را باید در همان یادداشت روزینامهٔ کیهان جستجو کرد! لابلای پوشالبافیهای مضحک این روزنامه، رسماً آب پاکی بر روی دستان مردم ریخته شده که توقع «راست و ریست» شدن اوضاع را طی «چند سال آینده» هم نداشته باشند! (کیهان ۲۰آبان ۱۴۰۰)
اگر تا اندکی پیش از این، چشمانداز حقیقی آیندهٔ این وضعیت را تنها از زبان مجاهدین و مقاومت مردمی ایران میشنیدیم، این روزها دیگر مهرههای حکومتی به آن اذعان دارند.
سایت حکومتی انتخاب از قول یکی از مهرههای سرخوردهٔ باند مغلوب به نام مصطفی فقیهی، در پاسخ به نمایندگان خامنهای در جمعهبازارهای کشور، با اشاره به خشم و نفرت مردم هشدار داد: «میدانم برایتان سخت است، اما کمی ملایمتر! اندکی آرامتر! لختی زبان آتیشمزاج را نچرخاندن! و مراعات ملت را کردن! این مردم، دیگر جانی در کف ندارند که تحمل شنیدن این قبیل بیانات و افاضات تکراری را داشته باشند».
آیا روشن نیست که از چه در هراسند و چرا به موج سازی و پروپاگاندا برای جلاد سوگلی ولایت نیازمندند؟!