انجام و فرجام پروژه اتمی رژیم ولایت فقیه با همهٔ خسارتها و فجایعی که به بار آورده، امروز پیش روی مردم ایران و مردم منطقه و جهان و موضوع بحث اغلب رسانههاست. خامنهای بهعنوان نخستین مسئول این پروژه شوم بیش از دو تریلیون دلار از سرمایههای مردم ایران را برای آن هزینه کرد. زیرا این پروژه را برای «بقای نظام» منفور ولایت فقیه، ضروری و حیاتی میدید؛ همچنانکه خمینی با سرکوب آزادیها و لگدمال کردن انتخابات و آتش گشودن به روی تظاهرات نیم میلیونی مردم تهران در۳۰خرداد، در فقدان مشروعیت اجتماعی و سیاسی، اصرار بر ادامهٔ جنگ ضدمیهنی را «مایه حیات» نظام میدید و میگفت: «صلح دفن اسلام» [بخوانید دفن نظام] است.
پروژهٔ تولید بمب اتمی هم، اگر برای ایران و ایرانی تمامش خسارت و فاجعه است، برای خامنهای تضمین بقای ولایتش محسوب میشود تا در استراتژی دخالتهای منطقهیی و تکانههای احتمالی بینالمللی، توان باجگیری داشته باشد و به سپاه سرکوبگر و حافظ نظام ولایت در برابر قیام و خشم انفجاری مردم پشتگرمی بدهد.
رفسنجانی، از معماران پروژه اتمی در همدستی با خامنهای، بهروشنی از ابتدا گفته بود: «... بخشی از فعالیتهای هستهیی را زمانی انجام دادیم که هنوز در جنگ بودیم... آن سالها ذهنیت همه ما این بود که ما باید خود را به عوامل بازدارنده مسلح کنیم».
این پروژه، استراتژی نظام ولایت فقیه بود برای «تحمیل رژیم به باشگاه هستهیی جهان». در جلسهٔ محرمانهٔ شورای عالی امنیت رژیم به ریاست خامنهای (۱۳۸۲) آمده بود: «در کمتر از ۱۰ سال دایره این باشگاه جهانی بسته خواهد شد. بنابراین نظام باید هر چه سریعتر خود را به این باشگاه تحمیل کند... باید از این فرصت برای تولید بمب استفاده کرد».
در همان جلسه تأکید شد: «ضروری است که نظام خط تولید بمب هستهیی را ادامه دهد، حال تا آنجا که ممکن است با تعامل با جهان و مخفیانه. ولی نهایتاً تنش آن را باید پذیرفت... در صورت پذیرش ریسکها و تنشها، ما قادر خواهیم بود پروژه خود را در مدت زمانی بین یک تا دو سال نهایی کنیم».
آخوند جلاد و شیاد دری نجفآبادی، وزیر اطلاعات پیشین رژیم گفته بود: «چه بخواهند و چه نخواهند، باید بپذیرند که ایران در باشگاه هستهیی جهان قرار گرفته است». خرازی، وزیر خارجه وقت هم گفت: «جامعه بینالمللی باید نظام را بهعنوان عضو باشگاه کشورهای اتمی بهرسمیت بشناسد».
برای همین بود که هر بار که مذاکرهای انجام شد، رژیم عقب ننشست بلکه زمان خرید. روزنامه جمهوری اسلامی در تیر ۱۳۸۳ نوشت: «رژیم ایران موضوع تفاهمات بروکسل را کانلمیکن اعلام کرده و قطعهسازی و مونتاژ سانتریفوژ را از سر میگیرد... تهران هیچ محدودیتی را در این زمینه برای خود قائل نیست».
واقعیت میدانی هم همین را نشان میدهد: توسعه زیرزمینی تأسیسات نطنز، فردو، آب سنگین اراک، و افزایش سطح غنیسازی تا ۶۰ درصد، که هیچ ربطی به تولید برق ندارد.
آری پروژه شوم اتمی نه ابزار تولید برق و مصارف پزشکی، بلکه ابزار بقای رژیمی فاقد مشروعیت مردمی بوده است.
برای همین رهبر مقاومت از دههها قبل گفته است: «شکست استراتژی تضمین بقای رژیم قرونوسطایی با بمب اتمی، خواهوناخواه به تضعیف کیفی این رژیم و برهمخوردن تعادل آن منجر میشود».