728 x 90

پساماشه؛ تشدید جنگ و حذف باندی روی موج اعدام

تشدید جنگ و حذف باندی روی موج اعدام
تشدید جنگ و حذف باندی روی موج اعدام

ضربه‌ی ماشه و پساماشه، همچون دو فشار متوالی، زخم عمیق درون باندهای قدرت در حاکمیت آخوندی را هر روز گسترده‌تر می‌کند. شکاف میان باندها دیگر صرفاً نزاعی پنهان نیست و با کیک قدرت هم ترمیم نمی‌شود. تخاصم به مرحله‌یی رسیده که بقای نظام را از منظر خودی‌ها هم در معرض تهدید قرار داده است. هر دو باند حکومتی در ظاهر تلاش می‌کنند خود را از گرداب بحران بیرون بکشند، در واقعیت، هیچ‌کدام جز افزودن بر وخامت اوضاع خود و دیگری، کاری نمی‌کنند.

 

اما در میان این هیاهوی پر سر و صدای قدرت، دستگاه قضاییه‌ی جلادان مشغول کاری است که سال‌هاست ستون اصلی بقای این نظام بوده است: اعدام‌گردانی در شهرهای ایران. از پس جنگ ۱۲ روزه، اعدام‌ها به‌طور خاص به یکی از مهم‌ترین مسائل ایران تبدیل شده‌اند. حاکمیت، درمانده از آثار ویرانگر جنگ بر چهره‌ی داخلی و خارجی‌اش، به انتقام‌گیری از زندانیان روی آورده است تا باز هم خون، هزینه‌ی ناکامی‌های سیاسی و نیز حفظ نظام گردد.

 

این هم‌زمانی، معنای روشنی دارد؛ در حالی که باندهای حکومتی بر سر قدرت و ثروت می‌جنگند، اقشار اجتماعی در کف خیابان‌ها، بی‌پاسخ و بی‌پناه، بار سنگین بحران‌های معیشتی و حتی امنیتی را به دوش می‌کشند. هیچ‌یک از جدال‌های باندی قرار نیست سفره‌ی مردم را پر کند یا امنیت اجتماعی ایجاد نماید. برعکس، هرچه شکاف درون حاکمیت عمیق‌تر، سیاست رسمیِ سرکوب و اعدام گسترده‌تر!

 

همه‌ی رسانه‌های حکومتی گواهی و نشانی می‌دهند که حاکمیت آخوندی در حال حاضر گرفتار تعمیق شکاف‌های درونی است، اما همین جنگ گرگ‌ها برای او یک کارکرد دارد: سرپوش‌گذاری بر موج اعدام‌ها و منحرف کردن توجهات از اعتراضات روزانه‌ی اقشار اجتماعی. اعدام‌ها به‌طور خاص در فضای پساجنگ، ابزار سرکوب روانی برای کنترل جامعه و هم‌زمان سرپوشی بر بحران‌های تکثیرشونده‌ی درونی شده‌اند.

 

این واقعیت را خود رسانه‌های حکومتی اعتراف کرده‌اند. روزنامه‌ی هم‌میهن در شماره‌ی ۷ مهر ۱۴۰۴ نوشت:

«مملکت در آستانه یک اَبربحران هولناک قرار گرفته است.»

همین روز، جهان صنعت نیز در توصیف بخشی دیگر از وضعیت، چنین اعتراف کرد:

«جریان تندرو در ایران با بازگشت تحریم‌ها جشن گرفته است.»

 

این اعتراف‌ها پرده از وضعیتی برمی‌دارد که در آن حاکمیت به‌طور ویژه تلاش می‌کند همه‌ی بحران‌های بزرگ و سخت جامعه را زیر سایه‌ی اعدام و هیاهوی باندی پنهان کند. در حالی که بحران معیشت، اعتراضات کارگری و اجتماعی و فشارهای منطقه‌یی و بین‌المللی هر روز شدت می‌گیرند، ولی فقیه ارتجاع می‌خواهد با «ماشین مرگ»، نظم متزلزل خود را حفظ کنند.

 

همه‌ی این بحران‌ها در نهایت به یک خروجی می‌رسند. حاکمیت در برابر مجموعه‌یی از بحران‌های انباشته قرار دارد که با سرعتی فزاینده به نقطه‌ی گریز می‌روند. آثار جنگ ۱۲ روزه و تبعات ماشه، همچون شتاب‌دهنده‌هایی عمل می‌کنند که روند فرسایش را سرعت می‌بخشند. بحران اعدام، بحران‌های اجتماعی در کف خیابان، نزاع‌های باندی بر سر قدرت و ثروت، و انزوای منطقه‌یی و جهانی در دوران پساماشه، همه یک‌چیز را فریاد می‌زنند: این حاکمیت در آستانه‌ی انفجاری است که حتی کارگزارانش نیز آن را حس کرده و به آن اعتراف می‌کنند:

«مملکت [بخوانید حاکمیت] در آستانه یک اَبربحران هولناک قرار گرفته است.»

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/61cf54a2-81cd-4a9a-8c43-25aa12144516"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات