728 x 90

پیام۴خرداد: فدا، آینهٔ بقا

سخن روز
سخن روز

از ابتدای خرداد، هموطنان و یاران اشرف‌نشان در کشورهای مختلف با برپایی تجمع و نمایشگاه، و کانون‌های شورشی با صدها رشته پراتیک انقلابی در سراسر ایران، یاد بنیانگذاران کبیر سازمان مجاهدین خلق ایران و دو تن از اعضای مرکزیت سازمان را که در سحرگاه خونین ۴ خرداد ۱۳۵۱ توسط دژخیمان شاه به‌شهادت رسیدند، گرامی می‌دارند.

در تمامی این بزرگداشت‌های انقلابی، یک تیتر بزرگ نمایان است:
«۶۰ سال نبرد بی‌وقفه و بی‌امان با دیکتاتوریهای شاه و شیخ در تاریخ ایران با فدای بیکران و رود خروشان خون شهیدان – سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران».

۶۰ سال؟

چگونه؟ مگر قرار نبود در همان سپیده‌دم ۴ خرداد ۵۱، پرونده این سازمان که شاه آن را «مارکسیست-اسلامی» و شیخ آن را «التقاطی» و هر دو آن را «خرابکار» می‌نامیدند، برای همیشه بسته شود؟

مگر در هر دو دیکتاتوری شاه و شیخ، ممنوع‌ترین و سرخ‌ترین نام نبودند؟

مگر در قتل‌عام۶۷ خمینی حکم نسل‌کشی آنها را صادر نکرد؟

مگر در اشرف بی‌سپر، بارها با تیر و تبر و گلوله و زرهی بر پیکرش نتاختند؟

مگر در زندان لیبرتی، بارها انبوه موشک بر سرش نباریدند؟

مگر کلان‌برنامه‌های «شیطان‌سازی» را علیه آنها سازماندهی نمی‌کنند؟

مگر سانسور عجیب قرن برای خاموش کردن صدا و پوشاندن راه و رسمشان در کار نیست؟

پس چه شد؟ راز مانایی، ماندگاری، فناناپذیری، و همیشه‌جوانی آن چیست؟

چگونه آن گروه کوچکِ تازه‌بنیان، که همگی در ضربه شهریور ۵۰ دستگیر و در خرداد ۵۱ بنیانگذارانش تیرباران شدند، امروز به عامل تعیین‌کننده در صحنه سیاسی–اجتماعی ایران بدل شده است؟

چگونه کانون‌های شورشی‌اش در سراسر ایران، حاضر و آماده، با آتش بر مراکز سرکوب و غارت می‌تازند؟

چگونه در چهار گوشه جهان، بزرگ‌ترین تظاهرات ایرانیان را با شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» سازمان می‌دهد؟

چگونه هر سال، هزاران ایرانی از هم پیشی می‌گیرند تا با پرداخت دارایی و پس‌انداز خود، ضامن اصل «استقلال» آن باشند؟

چه رازی بود که این سازمان را در سالهای پس از شهادت بنیان‌گذارانش، در برابر تمامی ضربه‌ها، حملات، و توطئه‌ها روئین‌تن کرد و هر بار قویتر و آبدیده‌تر عبور داد؟

آن راز مانایی و فناناپذیری چه بود؟

اصل بقا = فدا!

رازی که حنیف کبیر کشف و با خونش آن را مهر و تضمین کرد.

محمد آقا کشف کرد که اگر بخواهد در دنیای نابسامان امروز، گروه تازه‌بنیانش نه‌تنها ماندگار شود، بلکه بر هیبت عظیم دیکتاتوری پیروز گردد، باید «فدا» کند، بپردازد، بی‌چشم‌داشت و تنها با قدم صدق در مسیر تکامل.

برای همین، سه پیشنهاد ساواک برای تخفیف حکم اعدام را رد کرد و بر سربرگ وصیت‌نامه‌اش از امام حسین نوشت: «مرگ بر اولاد آدم لازم گشته، هم‌چنان که گردن‌بند برای نوعروس و من برای ملاقات اجداد پاکم چنان مشتاقم که یعقوب برای دیدار یوسف».

ایمان به کارآیی تئوری «رمز بقا = فدا» بود که این جسارت را به سعید محسن داد تا آینده را به‌روشنی ببیند و با قطعیت بگوید: «مطمئن هستم که فاتح اصلی ما هستیم».

محمد آقا، بر پایه همین تئوری، در آن جمع چند نفره در سال‌های سیاه ۱۳۴۰ که برخی با ناامیدی از تأثیر مبارزه یک گروه کوچک در برابر ارتش عظیم شاهنشاهی با پشتیبانی ابر قدرت ابراز تردید می‌کردند، ضربه‌ای به لیوان روی میز زد و با اشاره به صدای آن گفت:
علم کوانتوم اثبات کرده که این صدا تا کهکشانهای دوردست بازتاب خواهد داشت. پس چگونه مبارزه و فدای یک انقلابی، در یک جامعه عاصی بازتاب نخواهد داشت؟

ایمان به‌عملکرد تئوری «رمز بقا = فدا» بود که در ساعات پیش از اعدام، این جسارت انقلابی را به حنیف و سعید داد تا برای سازمان نو پایشان که همگی در اسارت بودند، بنویسند:
«دل قوی دارید که باز هم خدا با ماست. همان نیروی عظیمی که ما را به این حد رسانده، قادر است ما را حفظ کند و در کنف حمایت خود گیرد، از هیچ فیضی ما را محروم ندارد و به اذن خودش باز هم بالاتر از این‌ها برساند».

و امروز، ۶۰ سال پس از بنیانگذاری، سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران، روئین‌تن و ماندگار، با چراغ راهنمای «نه شاه نه شیخ» برای گسستن بند از بند دیکتاتوری و پی افکندن ایران آزاد با حاکمیت جمهور مردم، به پیش می‌تازد.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/44d96c49-641a-4b4f-9caa-974b2d7e6470"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات