تهاجم شکستخوردهی حاکمیت آخوندی در ادامهی جنگافروزی در غزه، پیامدهای بسیار دارد. برخی را در یادداشتهای روزهای قبل تشریح کردیم. جوهر این پیامدها، شتاب گرفتن بازگشت آثار و تبعات جنگافروزی بهجانب نظام ملایان هم در داخل ایران و هم در سطح بینالمللی است.
هماکنون جریان اجماع جهانی علیه آتشافروزی و رو شدن نقش رژیم آخوندی در راه انداختن و ادامهی جنگ در غزه، به یک اتحاد بینالقارهیی نزدیک میشود. ویژهگی این اجماع جهانی، حضور مستقیم دولتها در صدور بیانیههای مشترک علیه جنگافروزیِ حاکمیت ملایان در دامن زدن به استمرار جنایات است.
در کانون مواضع دولتها علیه نظام آخوندی، رو شدن نقش مستقیم این حاکمیت در برافروختن آتش جنگ است که تمام تحولات نظامی و سیاسی آن علیه میلیونها شهروند و مردم بیپناه غزه میباشد که دمبهدم قربانی جنایت و ویرانگری میشوند. وجه برجستهی مواضع مشترک دولتها در اجماع رو به رشد جهانی، تأکید بر بیرون آمدن خامنهای و اتاق فکر نظام از پشت پردهی پنهانکاری طی شش ماه گذشته است.
اهمیت این بیانیهها در اجماع جهانی، علاوه بر نشان دادن نقش مستقیم رژیم در این جنگ، گویای سوختن برگ خامنهای در منظر جهانی بابت نمایشهای انتخاباتی خبرگان و مجلس ارتجاع است؛ نمایشهایی که بسیار سرمایهگذاری کردند تا توجهات جهانی را جلب کرده و با جنگافروزی، برای نمایشهای حکومتی بازارگرمی کنند، ولی اعتراف ضمنیِ خامنهای که کشته شدن پاسدار زاهدی در سوریه را تلافی اسرائیل بهخاطر نقش وی در شروع جنگ عنوان کرد، ناگهان توجه دولتها را بر نقش مستقیم ولی فقیه و حاکمیت آخوندی در برافروختن آتش جنگ و جنایت جلب نمود.
بنابراین برآیند اعتراف خامنهای به زدن کبریت جنگ و جریان اجماع جهانی، میتواند به روند رو به رشد بازگشت آثار جنگافروزی به دامن ولی فقیه و ارتجاع آخوندی شتاب بیشتری ببخشد. این روند فقط زاینده و دومینوی مکافات در مکافات توأم با تشدید بحرانهای درونی حاکمیت خواهد بود. از هماکنون، چشمانداز این بحرانها آشکار شدهاند.
روزنامه حکومتیِ ستاره صبح در شماره ۲۸ فروردین ۱۴۰۳ از قول یکی از کارگزاران نظام نوشته است: «میگویند قدرتنمایی بوده،، ولی نظام را در موقعیت خطرناک قرار داد».
صادق زیباکلام از عناصر دلسوز و اصلاحاتی نظام، باب «بدترین سناریو» و «لطمات به جمهوری اسلامی» و «نادرست بودن حمله» را پیش کشیده و نوشته است: «ضرر نمیکنیم اگر خودمان را برای بدترین سناریو آماده کنیم. نگران آنم که اگر بهنقطهٔ بحرانی برسد لطمات جدی به جمهوری اسلامی بخورد. خود حمله ایران را هم برخی نادرست و به زیان جمهوری اسلامی دانستهاند».
مجموع مواضع علنیِ دولتها علیه آتشافروزیِ رژیم آخوندی و دامن زدنش به جنگ، همراه با هشدار و انذار خودیهای نظام از تکرار اشتباه جنگافروزی، اثبات داخلی و بینالمللیِ تئوریِ «سر مار در تهران» است. بالا گرفتن آدرسدادن سر مار در هیأت ولی فقیه و گماشتهگان سه قوهی نظام، ضمن تأیید صحت مواضع مقاومت ایران طی شش ماه گذشته، نشانیِ بازندهگان را در جبههی شاه و شیخ آشکار کرده است.
تردیدی نیست که هرچه این رژیم در قضیهی جنگافروزی، در داخل و خارج ایران منزوی شده و مورد حسابرسی واقع شود، همسویان و سازشکاران داخلی و خارجی با آن نیز بازندهگان معامله با دیو ولایی ــ آخوندی خواهند بود. هر نوع سازش و معامله با این رژیم، علیه منافع ملی ایران و نیز علیه قربانیان بیپناه جنگ در غزه است. روند تحولات، پردههای بیشتری را از روی این واقعیت برخواهد افکند.