در جریان عملیات تی۴در آلمان بزرگترین قتلعام سیستماتیک بیماران در تاریخ به فرمان هیتلر انجام شد.
هدف پاکسازی نژادی و تقویت ژن «پیشوا» بود.
در این طرح ابتدا بیماران روانی را از سراسر کشور در ۵کمپ بیمارستانی در آلمان و اتریش جمع کردند و با گاز مونوکسید کربن که از دریچهٴ تهویه اتاقهایشان به داخل فرستاده میشد همه را خفه کردند. این طرح در مرحله بعد شامل کهنسالان و مجروحان بمباران متفقین هم شد.
هدف پاکسازی نژادی و تقویت ژن «پیشوا» بود.
«فرانتس گورتنر» وزیر دادگستری هیتلر یکی از مجریان و نویسندگان قانون ـ عملیات تی۴ـ بود. او معتقد بود در دعوای ژنها تنها ژن برتر زنده میماند؛ بقیه محکوم به تزریق داروهای روان گردان و کورههای آدم سوزی هستند. در جریان این عملیات «ژن»های ناپاک، فرسوده، تاریخ مصرف گذشته و خلاصه هر «ژن»ی که منتسب به پیشوا نبود نابود شد.
یک قاضی به نام لوتهار کریسینگ به گورتنر یادآوری کرد که عملیات تی۴غیرقانونی است. اما گورتنر وی را از سمت خود اخراج کرد و به او گفت: «اگر تو اراده پیشوا را بهعنوان منبع قانونی نمیدانی، پس تو نمیتوانی یک قاضی باقی بمانی».
این عملیات در سال 1940انجام شد و 48سال بعد در اوت 1988(مرداد 1367) مشابه همان عملیات در ایران به فرمان «پیشوا»یی که «امام»ش میخواندند با یک جمله اجرا شد:
«کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کـرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند»
«ژن»های سرموضع یعنی «ژن»هایی که سر موضع انسانیت و آرمان آزادی ایستادند و تن به زعامت و «پیشوا»یی خمینی ندادند. خمینی هم تأکید کرد «رحم بر محاربین سادهاندیشی است» و آقایان «وسوسه و شک و تردید نکنند». با این فرمان «ژن»های بد به سرعت توسط کارشناسانی که به «هیأت مرگ» معروف شدند شناسایی و حلقآویز شدند.
به فرمان خمینی این کار با سرعت و بدون وسوسه و تردید انجام شد و بیش از سی هزار اسیری که پیشتر با معیارهای همان «پیشوا» به یک یا دو یا چند سال حبس محکوم شده بودند، حلقآویز شدند.
در این عملیات بسیاری از بیماران و از کار افتادگان و مجروحان هم با تشخیص «هیأت مرگ» حلقآویز شدند.کاوه نصاری بیماری صرع و فراموشی داشت؛ محسن محمدباقر فلج مادرزاد بود و با دو پای آهنی طناب دار را بوسید و ناصر منصوری را که نخاعش قطع شده بود با برانکارد به سمت سالن مرگ بردند. طیبه خسروآبادی هم که مدت محکومیتش تمام شده و قرار بود آزاد شود، مادر زاد فلج بود. به تشخیص هیأت مرگ همه «ژن»های بد بودند و سربهدار شدند. علاوه بر اینها بسیاری دیگر مانند غلامحسین مشهدی ابراهیم، عباس افغان، تهمینه ستوده و تعداد دیگری از زندانیان از بیماریهای حاد و لاعلاج رنج میبردند و بسیاری در حالی که مدت محکومیتشان تمام شده یا آخرین روزهای محکومیتشان را میگذراندند حلقآویز شدند. مهشید رزاقی ۴سال از مدت محکومیتش گذشته بود که او و برادرش احمد را با هم اعدام کردند. پدر مهشید ـ تقی رزاقی ـ وقتی فهمید عزیزش دیگر نمیآید جان باخت. بسیاری از خانوادهها با شنیدن خبر مرگ عزیزشان در همان روزها جان باختند و بسیاری هنوز نمیدانند عزیزشان در کدام خاک و چگونه دفن شده است. در عمل خانوادهها هم مشمول اصلاح نژاد و پاکسازی ژنتیک شدند. برخی از خانوادهها هنوز ـ بعد از سی سال ـ منتظرند روزی فرزندشان که در 16یا 17یا 18سالگی دستگیر شدند برگردد.
قاتلان «ژن»های بد در آلمان خیلی زود در دادگاه نورنبرگ ـ 20نوامبر 1945ـ محاکمه شدند. هیتلر و هیملر و گوبلز هم در وحشت از روبهرو شدن با مردم خودکشی کردند.
اما در ایران نه تنها اعضای هیأت مرگ و شکارچیان 30هزار زندانی سیاسی و 120هزار «ژن» محارب و سرموضع طی 40سال جنایت هنوز محاکمه و مجازات نشدند که میبینیم امروز بعد از سی سال از کشتار زندانیان سیاسی، اعضای هیأت مرگ به حاکمان کشور تبدیل شدند. علیرضا آوایی که بهشهادت زندانیان سیاسی دزفول صدها زندانی بیگناه را بیدلیل شکنجه و اعدام کرد نه تنها مجازات ـ یا لااقل ـ شرمنده و فراری نشد که امروز به وزارت دادگستری رسید.
آوایی در زندان یونسکو دزفول مسئول اعدام دستهدسته زندانیان بیگناه بود. به گواه شاهدان او زندانیان نوجوان و کمتر از ۱۸سال را در محوطهیی به نام حیاط خلوت زندان به درخت میبست و میکشت و از همان تاریخ که دادستان و عضو بسیار فعال هیأت مرگ در خوزستان بود تا امروز که وزارت دادگستری را قبضه کرده است به شکار «ژن»های بد نشسته است. علیرضا آوایی در جریان قیام مردم در سال 88 و بعد از آن نقش فعالی در دستگیری، شکنجه و مرگ جوانان داشت و به همین علت او در کنار سایر جنایتکاران و اعضای هیأت مرگ در لیست تحریمهای اتحادیه اروپا قرار گرفت.
اما دریغ و درد از جهان بیدرد و روزگار بیغیرتی که 73سال پس از دادگاه نورنبرگ و محاکمه هیاتهای مرگ آلمان ـ و 30سال پس از قتلعام زندانیان سیاسی در ایران ـ شاهد سخنرانی علیرضا آوایی؛ «ژن» خمینی و یکی از اعضای برجستهٴ هیأت مرگ در شورای حقوقبشر سازمان مللمتحد در ژنو هستیم.
حضور آوایی «ژن» برگزیده و منتخب نظام آخوندی در شورای اروپا به همان اندازه مضحک و مشمئز کننده است که بشنویم قرار است دو «ژن» قوی هیتلر یکی «فرانتس گورتنر» و یکی «لوئیس رودلف فرانتس اشلگلبرگر» که هر دو وزیر دادگستری هیتلر و از شکارچیان معروف «ژن»های بد بودند روز سهشنبه 27فوریه در شورای حقوقبشر در وصف «حقوقبشر» سخنرانی کنند.
مأموریت هیتلر و یارانش با آغاز دادگاه نورنبرگ تمام شد. اما علیرضا آوایی بیش از سیسال است به اصلاح «نژاد» و کشتار «ژن»های غیرولایی نشسته است. بسیاری از «ژن»های بد را در زندان، برخی را در خارج کشور و برخی را زنجیرهیی کردند. تعدادی را در مطب، در خیابان، در اتوبوس، در ساختمان یا در آسمان سلاخی کردند و اینگونه بود که آوایی به وزارت دادگستری رسید. یک ژن مثل فرانتس گورتنر وزیر دادگستری پیشوا اما ضربدر 30سال. «ژن»ی از هر جهت برگزیده و منتخب که میتواند در یک آن دهها و صدها هزار ژن غیر«اسلام»ی و غیرفقاهتی را نابود کند.
امروز در دنیای ارتباطات و عصر آگاهی، «ژن» خمینی که در نژادپرستی، خودپرستی و انحصارطلبی هزار هیتلر و بقایای «پیشوا» را پشت سر گذاشته است، مهمان سیوهفتمین نشست شورای حقوقبشر سازمان ملل در ژنو است.
آیا توهینی بالاتر از این به ساحت مقدس بشر و حقوق ابتدایی بشر ممکن است؟