در تاریخ معاصر هیچ حکومتی اینچنین کمر به نابودی ملت خویش نبسته است که خامنهای و همپالگیها و همپیالگیها او. یکی از عرصههایی که میتوانیم با تعمق در آن به عمق طینت ضدبشری این حکومت پیببریم در پاندمی کرونا و تبعات آن است.
دولتها موظف هستند مردم خویش را در وقوع پیشامدها و بلاهای طبیعی و غیرطبیعی صیانت کنند. نظام ولایت فقیه نه تنها از چنین مهمی سر میپیچد بلکه در مسیر عکس آن حرکت میکند. وضعیت وخیم ایران تحت حاکمیت آخوندها در آلودگی به کوید ـ ۱۹ دیگر قابل پوشاندن نیست. رنگ شهرها رو به سیاهی میگراید و برآوردها مرگهای بیشتری را پیشبینی میکنند (جهان صنعت. ۳۱فروردین ۱۴۰۰). اعتراف میکند: «شدت شیوع این ویروس در ایران در حال سبقت از برخی کشورهای پرابتلای جهانی قرار گرفته است».
در مقابل این وضعیت شاهد آن هستیم که جامعه در این پاندمی بهحال خود رها شده است و ویروس واریانت انگلیسی در حال ترکتازی در شهرها و در میان خانوادههاست. یک روزنامهٔ حکومتی در توصیف این وضعیت از تعبیر «دست و پا زدن در باتلاق»! استفاده کرده است.
«ما در باتلاق کرونا دست و پا میزنیم و کاری از پیش نمیبریم. شلختگی و بینظمی در اداره وضع موجود، کاملاً هویداست و فهم این مسأله به تخصص خاصی هم نیاز ندارد، همین که هر روز آمار قربانیان صعودی میشود و تعداد مبتلایان افزایش مییابد، بدان مفهوم است که ۱۰ بر صفر از کرونا عقبیم» (رسالت. ۳۱فروردین۱۴۰۰)
«دست و پا زدن در باتلاق»، به نوعی مشکل را متوجه ندانمکاری در امر مدیریت کرونا میکند و موضوع اصلی را میپوشاند؛ گویا مشکل مدیریت است. مشکل در اینجاست که آنها در راستای حفظ حکومت و به قربانگاه فرستادن مردم یا جلب منافع خود دست جباران، سالوس ورزان و دیکتاتورهای خونآشام تاریخ را از پشت بستهاند. جان کلام در اینجاست که آنها کرونا را برای حفظ کیان حکومتشان نیاز دارند. آنها مدیریت نمیکنند که این بلیهٔ زندگی برانداز از شهرهای ایران رخت بربندد، مدیریت میکنند که چگونه آن را نگهدارند و از نعمت آن برای بقای نظام خود استفاده کنند. روزی مدعی میشوند که به مشکل زیادی تخت بیمارستان در کشور برخوردهاند و آنقدر ونتیلاتور ساختهاند که حاضرند کمبود آمریکا را نیز برطرف کنند. این ادعا مورد صحتوسقم قرار نگرفته سخن از تولید انواع واکسن داخلی به میان میآورند بعد کاشف بهعمل میآید که باید با یک تأخیر طولانی و پس از جان باختن تصاعدی هموطنان ایرانی باید از خارج از کشور واکسن وارد کنند. آیا «این به موقع انجام نشدن» تصمیمات کرونایی عمدی است یا از سر تجاهل؟
«در این مدت که کرونا وارد کشور شده، هیچکدام از تصمیمات ما به موقع انجام نشده است و فاجعه در یک قدمی ماست. تبعات عملکرد مسئولان قابل پیشبینی بود» (همان منبع).
تا این نقطه همهٔ تصمیمات کرونایی در راستای مرگآفرینی بیشتر جامعه و وخامت اوضاع بوده است. البته این همهٔ داستان نیست. جنایت بالاتر این است که نظام ولایت فقیه این بار محمل جدیدی برای غارت قربانیان کرونا دست و پا کرده است. فروش واکسن به مردم در حالی که واکسیناسیون رایگان جزو وظایف دولتهاست. خودشان میگویند ایران اولین کشوری است که واکسن آن پولی میشود.
این تصمیم فقط از زیر عمامههای کرونایی بیرون میآید. بهاین ترتیب حکومت از زیر بار واکسیناسیون شانه خالی میکند و آمار قربانیان را بهخصوص از دهکهای پایین جامعه بالا میبرد.
«موضوع اصلی آن است که ما نباید تبدیل به اولین کشوری شویم که برای ارائه واکسن از مردمش پول میگیرد. طبق آنچه ما مطلع هستیم قرار است واکسن را با ارز نیمایی بیاورند که حدود ۳۰۰ ـ۲۰۰ هزار تومان خواهد شد و کسانی که میتوانند، بهایش را میپردازند و زودتر از موعد مقرر دریافت میکنند و کسانی هم که تمایلی به دادن وجه ندارند باید در نوبت باشند و این موضوع چنین شبههای را ایجاد میکند که آیا مشکل ورود واکسن کووید در ایران، پول بوده است؟» (همان)
باز همهٔ داستان به اینجا ختم نمیشود. جنایت بسا بزرگتر تأمین درآمد حکومت از محل فروش واکسن در بازار سیاه و ایجاد فضای مساعد برای رانتخواری باندهای مافیایی است. خروجی این تصمیم به خاک سیاه نشاندن بیشتر مردم و افزودن به آمار قربانیان است. موضوع آنقدر واضح و لو رفته است که مطبوعات حکومتی بنا بر سابقهٔ ذهنی آن را انعکاس دادهاند.
«انتشار خبری بهنقل از مدیر کل سازمان غذا و دارو درباره صدور مجوز واردات واکسن گران و نایاب کرونا برای سه شرکت از بخش خصوصی، حکایتهای کهنه درباره رانتخواری از کنار واردات دارو را زنده کرد و اولین نتیجهاش، انتشار فیلم کوتاهی بود که شاید از باب تلنگر به دولت خوابآلود، وایرال شد. اینکه سازههای ویرانه تأمین کالاهای استراتژیک و اساسی در ایران، چه زمان در مقابل زلزلههای مهیب و خانمانبرانداز رشوه و رانت، مقاوم خواهد شد، هیچ معلوم نیست» (اعتماد. ۳۱فروردین۱۴۰۰).
***
غارتگری و کشتار از دیرباز روش شناخته شدهٔ اشغالگران بوده است؛ ولی سؤال این است:
کدام اشغالگر توانسته است با این روشهای ماکیاولیستی به حاکمیت خود ادامه دهد؟