در خبرها آمده است که میزان کشتاری که پاسداران رژیم آخوندی از کولبران شریف میهن مرتکب میشوند سر به صدها تن میزند؛ اگرچه رقم دقیق آن معلوم نیست.
«در ۱۰ سال گذشته ۵۳۶ کولبر در مرز بین باشور و روژهلات کوردستان بر اثر شلیک مستقیم نیروهای دولت ایران به قتل رسیدهاند. ۱۲۴۹ کولبر نیز مجروح شدهاند. بر اساس دادههای کولبرنیوز، سالانه بین ۴۰ تا ۷۰ کولبر به قتل میرسند» (فرات۱۲فروردین۱۴۰۲).
چرا کولبری!
یکی از دستآوردهای نظام ولایت فقیه، کولبری اجناس از آن سوی مرز و در مناطق صعبالعبور کوهستانی توسط پیر و جوان و زن و مردی است که برای امرار معاش جان خود را به خطر میاندازد؛ خطر تیراندازی جنایتکاران رژیم آخوندی، خطر سقوط به دره، در برف و بوران گیر افتادن، سرمازدگی، ریزش بهمن، غرق شدن در رودخانه، غارت داراییها توسط مزدوران و پاسداران و خطر قطع عضو و از پا افتادن...
اینها همه نه تنها برای کسب روزی ناچیز و ناکافی بلکه برای مقاومت در برابر رژیمی است که زنده ماندن را به قیمت تهی کردن شرافت میطلبد و زندگی را خالی از روح مقاومت در برابر مرگ سازان ستمگر... حیاتی که هر لحظهاش جنگی است برای انسان ماندن.
نابرابری آشکار
مقایسه شاخصهای توسعه اقتصادی شهرهای مرزی با دیگر مناطق کشور، از وجود نابرابری در امر سرمایهگذاری و توجه دولت به این مناطق حکایت دارد. استانهای مرزی در شاخصهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در ردههای آخر استانهای کشور قرار دارد بهعنوان مثال «میزان درآمد سرانه استان کردستان (سال مبنا۱۳۸۵) یک میلیون و پانصد و هفتاد هزار تومان در سال بوده، در حالی که میانگین کشوری آن حدود سه میلیون و سیصد و هشتاد هزار تومان است یعنی تنها حدود ۴۶درصد درآمد سرانه میانگین کشوری است. (تابناک۱۳فروردین۱۴۰۲).
واقعیتی که در دیگر مناطق و استانها مثل بلوچستان، ایلام و... نیز قابل رویت است.
رنج زنان کولبر
آنچه که این جنایتها و ستمگریها را مضاعف مینماید، ظلم طاقتفرسا و بیدادگرانهای است که بر زنان میهنمان اعمال میگردد؛ ظلمی که دیدن و شنیدن آن قلب هر انسانی را به درد میآورد.
در حالی که رقم دقیق و مستندی از تعداد کولبرانی که ارتفاعات غربی کشور را در پی رزق و روزی ناچیز خود در مینوردند، وجود ندارد، اما آمارهای غیررسمی تا ۱۷۰هزار نفر را تخمین زدهاند. درباره زنان کولبر که همین آمار نصفه و نیمه هم وجود ندارد و کسی نمیداند چه تعداد زن کولبری میکنند. از دختران نوجوان گرفته تا زنان سالخورده، از فارغالتحصیل تا کم سوادان. زنانی که پس از مرگ شوهر و یا از کار افتادگیاش، خود جای مرد کولبرشان را میگیرند. زنانی که سالها زندگی را در پشت و کول خویش حمل میکنند تا نسل فردا به حیات ادامه دهد.
«هفتهیی سه روز به کولبری میرود تا چرخ زندگیاش با دو بچه کوچک بچرخد. ۱۰ساعت یکسره بار به دوش میکشد در سرما و یخبندان و آخر سر، به خانه که میرسد یکی، دو روز کامل میافتد تا جانی بگیرد و دوباره سر پا شود» (اعتماد۳اسفند۱۳۹۹)
آراسته زنی که ۴سال است هفتهیی دو بار با همسرش به کولبری میرود... جان و توانی برایش نمانده است. دیسک کمر دارد و درد پا امانش را بریده است. میگوید: «تا به خانه برسیم پول یک شب کولبری میرود برای خرید بستهای نان و یک شانه تخممرغ و دو، سه مدل میوه و خلاص. چیزی دستمان را نمیگیرد» (همان).
مقاومت زندگی در برابر تباهی
مردان کولبر هم در این سرزمین، بیعدالتی و ستم و خشونت را با همهٔ وجود لمس میکنند اما زنان این همه را در جسم نحیفشان در ارتفاعات زمخت و صعب با شیره جانشان احساس میکنند. بههمین خاطر مقاومت برای ادامه حیات خود و نسل فردا معنایی به عظمت و شکوه آزادی در برابر برپادارندگان مرگ و تباهی دارد. آنها در مقاومت زندگی میکنند.
روز کولبران فرا میرسد
نمایندگانی از کولبران روز ۱۱آبان را روز کولبر نامگذاری کردهاند تا بگویند بر اساس آمارهای محلی هر سال در این روز بین ۱۵ تا ۳۰نفر (طبق آمارهای اخیر بیش از ۵۰نفر) در مناطق مرزی مختلف کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی قربانی شلیک مستقیم نیروهای مرزی میشوند. اما در فردای پیروزی انقلاب دموکراتیک مردم ایران، این روز یادآور نبردی است برای غلبه بر ارتجاع و استثمار و بهره کشی به هر شکل. در آن روز زنان کولبر، بار آزادی را بر تخت پیروزی بر زمین لالهزار ایران مینشانند.