«ایران کشوری است که در آن به آزادیهای انسانی توجه نمیشود، و بسیاری از حقوقهای انسانی در آن نفی میشود، ولی متاًسفانه بهدلیل فقدان یک آلترناتیو مناسب و همه گیر ما مجبور هستیم که با همین نظام جمهوری اسلامی بسازیم و تلاشهای خودمان را برای ایجاد یک سری رفرمهای سیاسی و اصلاحات افزون کنیم»
این جملات قصار فصلمشترک صحبتهای تمامی طیفهای اپوزیسیون نمای خارج از کشوری و گاه ریزشیهای داخل کشور است که همراه با راهاندازی کسب و کار برای خود در شهرهای اروپایی، بنابر اصل «نان به نرخ روز خوردن» در موضعگیریهای فردی و یا حتی جمعی با گرفتن ژست اپوزیسیون از فقدان یک آلترناتیو فراگیر فغان سر داده و بعد در یک نتیجهگیری از پیش مشخص شده بر لزوم حفظ همین نظام، با همین ولایت و همین سرکوب و ساتور و سنگسار و سانسور و سرنیزه به توافق میرسند. و با مصاحبههای مختلف با رسانههای ولایتمدار خارج کشوری مأموریت سیاسی خود را به اتم وجه کامل میکنند و آب در آسیاب رژیم ولایت فقیه میریزند.
البته خیلی سریع و برای حفظ آبروی نداشته خود و برای خالی نبودن عریضه هم که شده، نسبت به نبودن آزادیهای فردی در جمهوری اسلامی انتقادهای شدید و غلیظ هم سر میدهند. اما از حفظ اصل نظام کوتاهی نمیکنند. این همان شاخص اصلی برای تشخیص ماهیت و اصالت یک جریان سیاسی است که مدعی آلترناتیو بودن میشود. مگر میتوان سنگ اپوزیسیون به سینه زد اما گاه و بیگاه از بخشی از بدنهٔ حاکمیت دفاع کرد؟ مگر میتوان خود را آلترناتیو خواند اما در عینحال با سپاه که اصلیترین ارگان حفظ و حراست از نظام است وارد بده بستان شد؟ سپاه پاسداران؛ ارگانی که به بیان مکتوب در قانون اساسی نیروی نظامی و بازوی گسترش سلطهٔ نظام است و حتی نامی از «ایران» در عنوانش رسمیاش نیست.
هدفی که مسلماً در پشت پردهٔ این توطئهٔ سیاسی برای گم کردن رد آلترناتیو واقعی و گلآلود کردن آب به سود رژیم نهفته است، بر همگان آشکار است. و آنهم ضدیت با آلترناتیو واقعی نظام آخوندی یعنی شورای ملی مقاومت ایران بهعنوان فراگیرترین، دیرپاترین و متشکل ترین ائتلاف سیاسی که لحظةی از اصل پایهیی سرنگونی تمامیت نظام آخوندی کوتاه نیامده و بهرغم همه توطئهها و دسیسههای آخوندی در اوج افتخار و اقتدار نظام را در انزوای کامل سیاسی و اجتماعی قرار داده است.
بهطور قطع و یقین کار کردهای مواجببگیران سیاسی علیه مقاومت تنها به همین نقطه ختم نمیشود. همراه با آن ما شاهد فضای شیطانسازی علیه مجاهدین و مقاومت هم هستیم که مسلماً همه ایرانیان آزاده مخصوصاً آنانی که در خارج از کشور هستند کم و بیش در جریان آن قرار دارند. شیطانسازیهای که در پس پرده منطق و آزادی اندیشه تماماً در جهت ضدیت با آلترناتیو واقعی و کاشتن بذر یاس و ناامیدی در دل مردم ایران است که انگار دیگر باید با این حکومت بسازند و بسوزند.
قابل فهم است که با رشد کمی و کیفی آلترناتیو حقیقی در صحنههای بینالمللی، تشبثات رژیم و ایادی آن در شیطانسازی آلترناتیو باز هم فزونی خواهد گرفت. اما واقعیت این است که مردم ایران سالهاست که خواهان سرنگونی تمامیت نظام ظلم و استبداد آخوندی هستند و در این راه تنها تکیه آنها به آلترناتیو واقعی یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران است. بنابراین حمایت و دفاع از این مقاومت تنها دفاع از یک گروه و یا سازمان نیست، بلکه در واقع دفاع از شرافت و حیثیت هر ایرانی آزادهای است که سالها ماندن در محرومیت در خارج از کشور را به جان پذیرفته اما خودش را به ننگ تسلیم و ذلت آخوندها آلوده نکرده است.
تظاهرات بروکسل که پایتخت سیاسی اروپا نیز میباشد یک فرصت کم نظیر برای نشاندادن عزم جزم برای احقاق حقوق به یغما رفته مردم ایران طی دوران حکومت سیاه استبدادی آخوندی است. رژیم ضدبشری ولایت فقیه در آستانهٔ سقوط محتوم قرار گرفته است و در دوران ۴۰ساله عمر خود، در هیچ زمان و برههٔ تاریخی اینهمه در فشار و بحران و تنگنا قرار نداشته است. بنا بر این وظیفهٔ همه ما انسانهای آزاده این است که در سالگرد گردهمایی سالیانه ایرانیان در خارج از کشور که با نام کهکشان شناخته میشود با شرکت در تظاهرات بلژیک و سایر کشوردها با بالا بردن پرچم افتخار و شرف ایران و ایرانی خواست دیرینه و بر حق خود برای سرنگونی رژیم ضدمردمی آخوندی را با حمایت از تنها آلترناتیو واقعی این رژیم و همبستگی با قیام و مقاومت مردم ایران نشان دهیم.