چرا گرامیداشت جنبش دانشجویی در ایران همیشه فراتر از برگزاری یک مراسم یا بهجا آوردن یک یادنامه است؟
چرا ستایش روز ۱۶ آذر، همواره با آخرین تحولات سیاسی و اجتماعی ایران گره میخورد و عجین انجام مسؤلیتی تاریخی و میهنی و انسانیست؟
بالندگی و پویایی در پیوند با آرمان ملی و تاریخیِ آزادی، سیلان و کنش مغز متفکر جنبش دانشجویی ایران است. اگر تبار و شناسنامهاش را از هفتاد سال پیش به اینسو، کاوش کنیم، جز این ویژهگیها نمییابیم. آرزویی در مغز، قلب، ضمیر و گلوی این جنبش در طنین و تپش و تکاپو و صیرورت است. این آرزو چنان با آرمان محققنشدهٔ آزادی در ایران گره و پیوند خورده و همذاتپندار شده است که چندده دولت هم که در این هفتاد سال در آمدورفت سرکوبگریاش بودهاند، نتوانستهاند ذرهیی از این پویایی و بالندگی و کنشگری بسایند و بکاهند. بهراستی این ستارهٔ دنبالهدار، با کدام سپیدهٔ خجستهٔ ایرانزمین خواهد آمیخت؟ ستارهٔ دنبالهداری که گلچین سفرنامهٔ چند هزار ستارهٔ شبکوب تاریخ صباح و مسای ایران را توش و زاد خود دارد.
جنبش دانشجویی ایران هماره چشم ناظر بر دایرهٔ قدرت سیاسی بوده است. از اینرو همیشه یک هماوردی آشکار و پنهان میان این جنبش با دولتهای ادواری ایران جریان داشته است و دارد؛ دولتهایی که بر مدار دیکتاتوری تکرار شدهاند.
نتیجهٔ این هماوردی، فرهنگسازی نسل به نسل دانشجویی ایران پیرامون ضرورت آزادی و پیوند دانشگاه و دانشجوی ایران با این فرهنگسازی بوده است.
در هفتاد سال گذشته هیچ حرکت و قیام و انقلاب سیاسی در ایران نبوده که از دانشگاههای ایران عبور نکرده و پاسخ نگرفته باشد. بهترین شاهد این رابطهٔ متقابل، قیامهای بیش از دو دههٔ اخیر ایران هستند که این پیوند را علیه دیکتاتوری ولایت فقیهی رقم زدهاند. تاریخ آیندهٔ ایران هرگز از یاد نخواهد برد که تعیینتکلیف باندهای اصلاحطلب قلابی و اصولگرای قسم خورده به ولیفقیه را دانشجویان ایران در قیام دی ۱۳۹۶به سرانجام و تثبیت اجتماعی رساندند.
جنبش دانشجویی ایران در قیام سال ۱۴۰۱ یکی از کانونهای اصلی و الهامبخش پیشروی قیام در مسیر سرنگونی نظام شد. این جنبش بهموازات مبارزهٔ صنفی و سیاسی، انواع ترانه ــ سرود جمعی و انگیزشی و مترقی را به اسناد افتخارآمیز این قیام افزود. این جنبش در استمرار قیام ۱۴۰۱ به قطبی تعیینکننده در تعادلقوای سیاسی علیه حاکمیت ارتجاع ولایی ارتقا یافت. جنبش دانشجویی در سال ۱۴۰۱ شکست کامل کودتای ضدفرهنگی خمینی علیه دانشگاههای ایران را مهر نمود. از اینجا بود که خامنهای و اتاق فکر نظام تحتامر او، در وحشت از گسترش نفوذ جنبش دانشجویی، بساط ننگین ضد علمی و ضدفرهنگیِ «خالصسازی» را در دانشگاههای ایران پهن نمود. هماینک نبردی سراسری میان اصالت دانشگاه و دانشجو علیه ابتذال جهل و تحمیل حوزوی ــ حکومتی در جریان است.
کانال تلگرامی «قیام تا سرنگونی» اسنادی از نبرد اصالت و ابتذال در دانشگاههای ایران را افشا نمود. در این اسناد شاهدیم که نظام حوزوی ــ آخوندی با جعل مدرک و رشوه و کاسبکاری، قصد کرده بسیج سرکوبگر را تحت عنوان استاد و مدرس، به دانشگاهها تحمیل کند تا شاید بتواند پیوند تاریخیِ دانشگاه و دانشجو را با آزادی و شناسنامه و رسالت ضدارتجاعیاش بگسلد.
در هر دورهیی از جنبش دانشجویی با «نقش پیشتاز» سروکار داریم. این پیشتازی بهطور خاص در مبارزه با حاکمیت ارتجاع ولایی، سال به سال تکثیر شده است. تکامل قیامها در ایران و پیوندشان با دانشگاه و دانشجو، گواهی میدهند که این پیشتازی نه تنها با طرحهایی مثل «خالصسازی» یا حوزوی کردن از بین نمیرود که از قضا در دل دانشگاههای ایران تکثیر مضاعف خواهد شد.
نظامی که قصد کرده دانشگاههای ایران را پادگان بسیج و سپاه و نهاد بیت رهبری تبدیل کند، فقط موجب گسترش دامنهٔ جنبش دانشجوییِ ضدارتجاع و تعمیق اجتماعیِ آن در مسیر رادیکالتر و قاطعتر سرنگونیخواهی خواهد شد. این یک روند دیالکتیکی و قانونمند است که بیهیچ تردیدی شعلههای آن بسابسا گستردهتر از نمونههای پیشین، تمامیت نظام توتالیتر آخوندی ــ ولایی را هدف خواهد گرفت.