۲هفته مانده به گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس
در حالیکه تنها ۲هفته به برگزاری پانزدهمین گردهمایی سالانه ایرانیان در پاریس باقیمانده است در مجموعه نوشتههایی در همین رابطه به مرور آنچه که در گردهماییهای پیشین واقع شد میپردازیم.
پیش از این به گردهماییهای سالهای ۸۳ تا ۸۷ اشاره شد، در این قسمت نگاهی میشود به گردهمایی بزرگ ایرانیان در سال ۱۳۸۸.
سرنگونی رژیم و انحلال نهادهای سرکوبگر
گردهمایی سال ۸۸ در روز ۳۰خرداد همان سال در پاریس برگزار شد. این گردهمایی همزمان بود با شعلهور شدن قیام سال ۸۸. در آغاز گردهمایی بزرگ ۳۰خرداد، پیام رهبر مقاومت درباره «ابطال انتخابات رژیم و انحلال کلیه نهادهای ارتجاعی: ولایت فقیه، سپاه پاسداران، بسیج ضدمردمی و اطلاعات بدنام آخوندی» پخش شد.
درست در لحظاتی که گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس در جریان بود، در تهران نیز تظاهرات بزرگ مردمی که از شکاف بین باندهای حکومتی و جنگ و دعوا بر سر انتخابات ریاستجمهوری آخوندی بهوجود آمده بود، برگزار شد. تظاهراتی که روز بعد یعنی روز ۳۱خرداد وسعت بیشتری پیدا کرد و تا زمستان همان سال ادامه یافت. حرکتی که اگر به آن خیانت نمیشد، نتایج دیگری بهبار میآورد. آن حرکت البته متأثر از خیانت جریانی که سکان آن را به دست گرفته بود و خنجری که مردم از پشت خوردند و همچنین زدوبند حکومت وقت آمریکا با آخوندها، سرکوب شد ولی حرکت ایرانیان آزاده همچنان ادامه یافت تا در دور بعدی، دیگر بار ایرانیان داخل و خارج کشور در نقطه خیزش و خواست سرنگونی بار دیگر به هم پیوستند.
قتلعام اشرفیها در ۶ و ۷مرداد ۸۸ بهدستور خامنهای
گردهمایی ایرانیان، قیام و اشرفیها
خامنهای در تمامی این سالها ناگزیر از جنگ در ۳جبهه بود:
جنگ با مقاومت مردم ایران در خیابانهای شهرهای ایران
جنگ با مقاومت سازمانیافته و اشرفیها و اشرفنشانها
جنگ با ایرانیان آزاده و آزادیخواه در سراسر جهان
در سال ۱۳۸۸ این جنگ در هر ۳جبهه بهشدت فعال شد، قیام تمامی خیابانهای تهران و چند شهر بزرگ دیگر را فراگرفت، بالا گرفتن حضور و فعالیت اشرفیها در اشرف و عراق آنچنان بالا گرفت که خامنهای تحمل از دست داد و به لشگرکشی مستقیم و علنی بر ضد اشرف و اشرفیها دست زد و ماجرای قتلعام مجاهدین در ۶ و ۷مرداد ۸۸ را پدید آورد و چند ماه تمام، به ریختن خون جوانان در خیابانهای تهران پرداخت که ماجرای قتل ندا و داستان کهریزک از میان دیگر ماجراهای آن روزها هنوز از خاطره محو نشده است.
در میانه خاطرات آن روزها، نگاهی به بخشی از سخنان مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت، یادآور برخی از کلیدیترین مسایل تاریخ جنبش در آن نقطه است. مقطعی که به شکست تاریخی شعبده اصلاحات در ایران بالغ شد و همگان به تجربه دریافتند که از درون این رژیم، هیچ آلترناتیو مردمییی بیرون نمیآید و بهقول مسعود رجوی، افعی کبوتر نمیزاید!
صحنهیی از قیام ۸۸ تهران
بخشی از سخنان مریم رجوی در گردهمایی بزرگ ایرانیان در سال ۸۸
مریم رجوی در آن روز از جمله گفت:
«با غرور و افتخارِ تمام از جانبِ مردمِ ایران، به دنیا اعلام میکنم که:
بهلحاظِ سیاسی و استراتژیک، شعبدهبازان، یعنی ولیفقیه و گماشتهاش، پاسدار احمدینژاد، شکست خوردند و ناگزیر رژیمشان را به سراشیبِ سقوط و به دورانِ بیبازگشتی راندند که چرخها را علیه تمامیتِ رژیمشان بهحرکت درآورده است.
اعلام میکنم که:
برنده حقیقی و نهایی انتخاباتی که رژیم ترتیب داد، ما هستیم، ما مردمِ ایران، ما ایرانیانِ تشنه آزادی در هر کجای جهان، و ما اشرفیان».
مریم رجوی در ادامه سخنانش گفت:
«حالا خوب معلوم میشود که چرا خامنهای ۴ماه پیش، در تهران به مخاطَبانِ عراقی خود، دستورِ بستنِ شهرِ اشرف را میداد.
او میخواست با از میان برداشتنِ اشرف، پیشاپیش، در سرفصلِ تعیینکننده انتخابات، برنده استراتژیکی تحولاتِ بعدی و عوارضِ یکپایگی مطلقه رژیم و تهدیدِ اصلی موجودیتش را خنثی کند. بهخصوص که درهمشکستنِ برچسبِ تروریستی در اروپا، اشرف را در نظرِ خامنهای بهمراتب خطرناکتر کرده بود.
اما پایداری پرشکوهِ ۷ساله در اشرف، مطامع ولیفقیه ارتجاع را نقشبرآب کرد.
خامنهای بهدرستی حس کرده بود که اشرف، نور امید و کانونِ استراتژیکی نبرد پایدار ملت ایران برای آزادی است. بنابراین با تمام قوا برای انهدامِ اشرف قبل از انتخابات بسیج کرد.
اما شما برخاستید و کارزار بهارِ بزرگِ ایران را شکوفا کردید.
راستی چگونه آن مجاهدانِ بیسلاح و محصور در مقابلِ یک دیکتاتوری وحشی و متحدانش، نه فقط از بین نرفتند که مبارزه برای آزادی را شعلهور کردند؟
پایداری آنها پدیده نوینی در مبارزه برای کسبِ آزادیست که در آن فدا و صداقت و اعتقاد به برابری، مولدِ قدرتِ انسان است».
بشارت بهار ایران در گردهمایی بزرگ ایرانیان
مریم رجوی در فراز پایانی سخنرانی خود در گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس در سال ۸۸ گفت:
«تکرار میکنم:
درهمشکستن شعبده ولایت فقیه، جنگِ شعلهورِ گرگها، قیامهای میلیونی با فریادهای مرگ بر دیکتاتور و چهلپاره شدن قبای فرسوده حکومت آخوندی، آغازِ دورانِ بیبازگشتی است که چرخها را علیه تمامیتِ رژیم و برای راهحلِ دموکراتیک بهحرکت درآورده است:
این است دورانِ نوین مقاومت برای آزادی
این است بهارِ بزرگِ مردم ایران:
آغازِ پایانِ رژیمِ ولایت فقیه
و بشارت انقلاب دموکراتیک و پیروزمند مردم ایران
پس دلیران، سرفرازان، قهرمانان، بپاخیزید!
آری، همه کاوههای میهن، بپاخیزید!».
۹سال پس از آن روز
اینک ۹سال پس از آن روز که مریم بشارت پیروزی داد، مردم ایران در قیامی بزرگ، کمر به نابودی دیکتاتوری ولایت فقیه و کلیت نظام آخوندی بستهاند. قیامی که دیگر نه تنها تهران بلکه در سراسر شهرهای ایران جاریست و در هر دم و بازدمش، خیابانها را از لوث وجود آخوندها و مزدورانش پاک و پاکیزه میکند.
ادامه دارد