گردهمایی جهانی ایران آزاد، عنوان بزرگترین آکت سیاسی مقاومت ایران است. این گردهمایی امسال در شرایطی برگزار میشود که از هر حیث با دیگر سالها متفاوت است. به برخی از عوامل و پارامترهای متمایز آن میتوان اشاره کرد.
هلاکت رئیسی و فلاکت خامنهای
در روزهای منتهی به گردهمایی جهانی ایران آزاد، نظام ولایت فقیه با هلاکت جلاد۶۷ یک کلان ضربه استراتژیک دریافت کرد. آثار این کلان ضربه در تمامی پیکرهٔ حکومت احساس میشود. خامنهای برای مهار دامنهٔ این ضربه مجبور شد، پاسدار قالیباف را دوباره بر ریاست مجلس سرسپرده بگمارد. این اقدام مفید فایده واقع نشد و جنگ گرگها را تشدید کرد؛ اثبات شد که خامنهای در پیشبرد خط یکدستسازی با موانع عدیده مواجه است و به این سادگی نمیتواند ضربه رئیسی را جبران کند.
خلیفهٔ ارتجاع روزبهروز در گرداب پیامدها و بحرانهای زنجیرهیی این ضربه استراتژیک فرو میرود. با یقین میتوان گفت که تعادل پیشین به هم خورده و فصل جدیدی آغاز شده است.
بیرون زدن سر مار جنگافروزی و تروریسم
بهرغم همدستی سیاست مماشات با فاشیسم دینی و کتمان سرانگشتان خونین آن در جنگ غزه، اما به یمن افشاگریهای مقاومت ایران، اکنون کد «سر مار» جهانی شده است. جهان بیشازپیش به نقش مداخلهجویانهٔ این رژیم در تروریسم و جنگافروزی پی برده است. این گزاره که باید برای پایان دادن به ناآرامیهای خاورمیانه، سر مار ولایت و فاشیسم دینی را هدف قرار داد، حامیان بیشتری یافته است. امروزه مشخص شده است که صلح در خاورمیانه و جهان امکانپذیر نیست مگر اینکه فاشیسم دینی حاکم بر ایران با یک انقلاب دموکراتیک سرنگون شود.
خامنهای و معضل انتخابات پیش رو
اگر چه خامنهای برای «پرشور»! نشان دادن نمایش انتخابات ریاستجمهوری خود، مانند انتخابات مجلس ارتجاع به ثبتنام فلهیی روی آورده است، اما مشخص است که برای بازگرداندن آب رفته به جو، سخت نیازمند گماشتهیی دیگر از جنس رئیسی است و پیشاپیش آن را مهندسی کرده است. قدیسسازی از این جلاد منفور و «شهید جمهور»! و «سید شهیدان خدمت»! نامیدن او در این راستاست. بدیهی است که مردم ایران این بار نیز با تحریم قاطع این نمایش، آن را به شکستی دیگر برای خلیفهٔ ارتجاع تبدیل خواهند کرد.
پیشرویهای آلترناتیو دموکراتیک
در نقطهٔ مقابل فلاکتهای خامنهای، آلترناتیو دموکراتیک با اتکا به فعالیتهای مستمر دیپلماتیک، اکنون در موقعیتی بسیار متفاوت با سالهای پیشین قرار دارد. دو سال پیش، در بحبوحهٔ قیام ۱۴۰۱ شاه و شیخ در همدستی با یکدیگر در پی طرد و انزوای جایگزین دموکراتیک بودند. این اقدام در مقیاسی وسیع با همپوشانی رسانههای معلومالحال و استعماری همراه بود. مقاومت ایران برای درهمشکستن این سیاست رذیلانه که با مماشات دولتهای غرب با فاشیسم دینی و تلاشهای حیرتانگیز برای سرهمبندی کردن آلترناتیوهای قلابی همراه بود، ورق را چرخاند و به پیشرویهای پیدرپی دست یافت. اکنون برنامهٔ ۱۰مادهیی مریم رجوی از حمایت گستردهٔ برخوردار است.
پراتیک کانونهای شورشی
کانونهای شورشی، این پیشتازان قیام و سرنگونی توانستهاند، نارضایتیهای انفجاری جامعهٔ ایران را به سمت «آتش جواب آتش» راهنمون شوند. آنها با ۲۰ هزار پراتیک انقلابی و عملیات ضداختناق آتش مقاومت را در سراسر میهن اشغالشده شعلهور میکنند. این یک سقف خیرهکننده از توانمندی، ظرفیت و آمادگی برای رقمزدن سرنگونی فاشیسم دینی در چشمانداز قرار داده است.
یک رویارویی همهجانبه
در شرایطی که مؤلفههای مؤثر آن را برشمردیم، ایرانیان آزاده به پیشواز گردهمایی جهانی ایران آزاد میروند. برلین در ۹ تیر ۱۴۰۳ (۲۹ ژوئن ۲۰۲۴) شاهد حضور گستردهٔ آنان خواهد بود. این یک رویارویی و پنجهدرافکنی همهجانبه بین فاشیسم دینی و مقاومت ایران است.
قدرت مقاومت ایران نه برگرفته از پول کلان است، نه سرمایه و حمایت خارجی و نه ابزارهای قدرتساز در جهانی که قدرت به شرافت و حیثیت پشت کرده است. قدرت این مقاومت ریشه در قلب و جگر و جان شریف انسان دارد؛ انسانهای آگاه، آزاد و آرمانگرا. سرمایهٔ این مقاومت کار و پیکار مستمر، توقف نکردن، هر راهی را آزمودن، هر بارقه انسانی را شعلهورکردن، هر جوانهیی از مقاومت را شکفتن، و هر وجدان خفتهیی را بیدار کردن و آن قدر مقاومتکردن و جنگیدن و جنگیدن است. این سرمایهٔ پایانناپذیر قادر است زنجیرها را بگسلد و دیوارهای محال را فروبریزد.
با این سرمایهٔ پایانناپذیر همراه شویم. ایران اینگونه آزاد میشود.