روز 29اسفند سالروز تصویب قانون ملی شدن نفت در سال1329است. روزی که به درستی بزرگترین پیروزی مردم ایران طی یک قرن مبارزه ضداستعماری خود نامیده شده است.
خانم مریم رجوی در پیامی با عنوان: (برای آزادی از مصدق تا قیام دی ۹۶) گفت:
«زمامداری مصدق، نمونه منحصربهفردی از یک حکومت مدافع حقوق مردم و منافع اصیل ملی و عاری از فساد و استبداد و بهویژه شاخص سازش ناپذیری بر سر استقلال و آزادی وطن بود».
ریشههای این پیروزی به سال1872برمیگردد. در آن سال فردی به نام رویتر با پرداخت 40هزار پوند وام به ناصرالدین شاه امتیاز بیشتر اراضی کشور را، اعم از معادن و جنگلها گرفت. هر چند این قرارداد بر اثر مخالفت روسها لغو شد اما در سالهای بعد با قراردادهایی همچون قرارداد دارسی پای بیگانگان به ایران باز شد و سپس در سال 1933توسط مجلس رضا شاه به مدت 60سال دیگر تمدید گردید.
در مجلس چهاردهم به ابتکار مصدق قانونی به تصویب رسید که برمبنای آن مذاکره با دولتهای بیگانه در باب نفت ممنوع اعلام شد.
بدیهی است که این سیاست ملی و مردمی خوشآیند یغماگرانی که بیش از نیم قرن ثروت ملی مردم ایران را به غارت میبردند نبود. از این نظر ایادی داخلیشان به رهبری دربار و مهرههای شناخته شده و معلومالحالی چون علا و رزمآرا که وقیحانه مدعی بود «ملت ایران شایستگی ساختن لولهنگ را هم ندارد» بهشدت در تکاپو بودند تا با انواع توطئهها و سنگاندازیها مانع به ثمر رسیدن اقدامات دکتر مصدق گردند. نخستوزیر وقت، سپهبد رزمآرا، علناً نقش وکیل مدافع شرکت نفت جنوب را بازی میکرد و درصدد بود تا با مذاکرات مخفی با آن راه دیگری را که همانا ادامه سلطه غارتگران بر صنایع نفت بود به مجلس و ملت تحمیل کند. مرتجعین وابسته به دربار نیز هر یک سازی میزدند و دسیسهیی را طرحریزی میکردند.در این میان حزب خائن توده نیز که بهعنوان بزرگترین حزب سازمانیافته آن زمان فعالیت میکرد در ادامه سیاستهای وابسته گرایانه خود آشکارا علیه شعار ملی کردن نفت موضعگیری کرد و رودرروی جنبش ملی و رهبری آن قرار گرفت و بدین ترتیب یکی از خیانتهای بزرگ خود را نسبت به مردم ایران در یکی از سرفصلهای حساس تاریخشان مرتکب شد و در همین رابطه عنوان «تودهـنفتی» بهنام این جریان مردمفروش ثبت گردید. علاوه براینها کاشانی نیز بهعنوان یکی از کارشکنان مبارزات دکتر مصدق نقشی بسیار منفی ایفا میکرد و مصدق در مثلث «دربار»، «حزب توده» و «کاشانی» یکی از پیچیدهترین مبارزات سیاسی را رهبری کرد.
رزمآرا، نخستوزیر وقت، و کسی که با ملی شدن نفت بهشدت مخالف بود، در 16اسفند1329ترور شد. و جنبش ملی شدن نفت اوج بیشتری گرفت. پس از او حسین علا، عامل سرشناس وابسته به انگلستان از طرف شاه به نخستوزیری منصوب شد. در روز 26اسفند 1329مجلس شورای ملی این قانون را بهتصویب رسانید. اما فردای آنروز معاون وزارتخارجه آمریکا، مک گی، با شاه دیدار کرد و از او خواست این قانون را ملغى کند. شاه بهدلیل گستردگی جنبش نتوانست به این خواسته پاسخ دهد. در 29اسفند همان سال لایحه ملی شدن نفت بهتصویب مجلس رسید. در ماده قانونی ملی شدن صنعت نفت آمده است: «بهنام سعادت ملت ایران بهمنظور کمک به… صلح جهانی پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود، یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد».
اما علا از همان آغاز، حتی قبل از گرفتن رأی اعتماد از مجلسین، در تهران و خوزستان حکومت نظامی اعلام کرد. اعتلای جنبش ملی مردم به اعتصاب قهرمانانه کارگران نفت جنوب منتهی شد و بهزودی کارمندان و کارآموزان شرکت نفت نیز به آنان پیوستند. درگیریها و مبارزات ادامه یافت و عاقبت به سقوط کابینهعلا منجر گردید. در هفتم اردیبهشت ماه 1330مجلس به نخستوزیری دکتر مصدقاظهار تمایل کرد و او، به شرط تصویب لایحه ملی شدن نفت از سوی مجلس، مقام نخستوزیری را پذیرفت. و پس از تصویب آن در همان روز با در دست داشتن قانون مربوط به خلع ید از شرکت نفت انگلیس به مقام نخستوزیری رسید.
به دنبال این پیروزی شکوهمند تاریخی بود که ملت ایران پس از 50سال توانست دست استعمار را از یکی از اصلیترین منابع ملی خود کوتاه گرداند. در این دوره دکتر مصدق به اتفاق یارانی همچون شهید دکتر حسین فاطمی در مجلس شورای ملی نماینده بودند.کمیسیون نفت نیز به ریاست دکتر مصدق و بر اساس تز «موازنه منفی» مبارزات مردم را در جهت احقاق حقوق ملی خودشان رهبری مینمود. بر اساس سیاست موازنه منفی هیچ دولت اجنبی نمیبایست حاکم بر مقدرات و سرنوشت ملت ایران باشد و همه سرمایههای ملی متعلق به مردم ایران بوده و میبایستی در اختیار دولت و در جهت منافع آنان به کار گرفته شود. به همین دلیل دکتر مصدق پس از پیروزی در نامه معروفی پیرامون نقش دکتر فاطمی نوشت: «اگر ملی شدن صنعت نفت خدمت بزرگی است که به وطن شده است باید از کسی که اول آن پیشنهاد را نمود تشکر کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است که روزی در خانه جناب آقای نریمان پیشنهاد خود را داد و عمده نمایندگان جبهه ملی حاضر در جلسه آن را بهاتفاق آرا تصویب نمودند.رحمهالله علیه که در طول مدت همکاری با اینجانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد».
دکتر مصدق تنها با اتکا به نیروی ملت در برابر بزرگترین نیروی استعماری وقت، و همه دشمنان ملت ایران، قد برافراشت و از پیمودن راه دشوار و پرمخاطرهیی که از مدتها پیش آغاز کرده بود نهراسید و آن را تا پیروزی ادامه داد.
این جنبش آزادیخواهانه و ضداستعماری و دوران حکومت ملی مصدق پهنهیی بود که همه احزاب و جریانها و شخصیتها با حرکتها و مواضع خود در قبال آن، آزمایش ماهیت خود را برملا کنند. امثال حزب توده و آخوندهای مرتجعی نظیر کاشانی و همراهان نیمهراه مصدق، در جبهه استعمار و دربار قرار گرفتند و به ضدیت با جنبش و رهبری مصدق افتادند. بلندگوهای استعماری نیز که دشمنی کینتوزانهیی با آزادیخواهی و استقلالطلبی مصدق داشتند، از هیچ لجنپراکنی و برچسب و افترازنی علیه مصدق کبیر فروگذار نکردند.
پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت پیشنهاد شادروان دکتر فاطمی بود که بهعنون یار وفادار دکتر مصدق در این مسیر او را تنها نگذاشت و عاقبت نیز جان بر سر پیمان نهاد. دکتر مصدق درباره تصویب قانون ملی شدن نفت نوشته است:«ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور ابتکار شادروان دکتر حسین فاطمی است که چون کمیسیون نفت مجلس شورای ملی پس از چندماه مذاکره و مباحثه نتوانست راجعبه استیفای حق ملت از شرکت نفت انگلیس و ایران تصمیمی اتخاذ کند دکتر فاطمی با من که رئیس کمیسیون بودم مذاکره نمود و گفت با وضعی که در این مملکت وجود دارد استیفای حق ملت کاری است بسیار مشکل… بنابراین اول باید در فکر آتیه بود که از مال ملت بیش از این سوءاستفاده نکنند و عوائد نفت هر چه هست نصیب ملت ایران بشود. سپس راجعبه گذشته هر اقدامی ممکن باشد نمود. برای اینکه منافع آن نصیب ملت بشود ایران باید نفت خود را در سراسر کشور ملی کند».
به این ترتیب یکی از حساسترین فرازهای مبارزات ملی مردم به رهبری دکتر مصدق با پیروزی کامل به پایان رسید.
چنان که مریم رجوی گفته است: «نسل جوانی که امروز در دهها شهر به قیام ایران برخاسته است، با الهام امصدق و مجاهدین، در پی این پرسش بزرگ است که: در ایران با این فرهنگ پربار و پیشرفته و با این همه منابع مادی و انسانی، چرا نباید یک دولت دموکراتیک برقرار شود؟ این پرسش اساسی، مردم ایران را برای بهدست آوردن آزادی و دموکراسی و برابری بیتاب کرده است. مصدق گفته بود: «تا نفس دارم برای آزادی و استقلال این مملکت مبارزه میکنم». ما نیز تا نفس داریم برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه و برآوردن آرزوی ملتمان برای ساختن جامعه آزاد و آباد و بدون تبعیض مبارزه میکنیم». (برای آزادی از مصدق تا قیام دی ۹۶)