روزه داری ماه رمضان که با فرارسیدن عید فطر پشت سر گذاشته میشود، بیشک یک پیروزی عقیدتی است که بشارت نایل آمدن به پیروزیهای دیگر را با خود دارد. در حقیقت، جشن و شادمانی در عید سعید فطر، جز بهخاطر همین پیروزی نیست و همین است که این شادمانیها را، باز هم با نیایش خداوند در نماز پر شکوه عید، ابراز مینماییم و همچنین با انفاق ویژهیی در این عید (زکات فطر یا فطریه) که به شکرانه پرداخت میکنیم (1).
در چنین مناسبتی، البته کم نیستند زنان و مردان اهل عقیده که چون به نظر خودشان بیش از حداقل روزه داری به جای نیاوردهاند، از اعمال خود در پیشگاه خداوند شرمساری دارند یا کسانی که با همه عقیده و علاقه، توانایی نداشته و ناگزیر، از روزه داری در این ماه بازمانده و از این بابت ناخرسند و غمگینند. لیکن برای همه اینان نیز، سپری کردن عقیدهمند و هوشیارانه ماه رمضان و فرارسیدن عید سعید فطر، بیتردید یک پیروزی آرمانی است.
این در مورد روزهداران بسا مشخص است، چرا که اینان در هر سطح، با تمرین و استمرار یک ماههشان در اعمال کنترل بر عادتها و تمایلات، و گذاشتن مهار عزم و اندیشه بر «خور و خواب و شهوت»، اینک چشمهایشان بسی بیش از پیش بر قدرتهای فرزند انسان گشوده شده و در خلال تجربه یک ماهه، بهطور عینی دریافته و تماشا کردهاند که چگونه توانسته و میتوانند در نبرد با ضعفهای خویش به پیروزی نایل آیند. و اما آنان که در عین عقیده و دلبستگی، عملاً از این نبرد بازماندهاند، لاجرم به این پرسش و نیازمندی راه میبرند که: آیا با کدام رویه و ابزار دیگر میتوانند جای خالی روزه داری را پر کنند؟ روشن است که معنی هر گونه نیاز و پرسشی از این دست، همانا آغاز شکفتن، انگیزه و پویایی جدیدی است تا با رهنمودهای دین حنیف، به جبران آنچه از دست رفته، برخیزند که لاجرم برمی خیزند.
چنین است که عید سعید فطر، نه تنها عید روزهداران بلکه عید تمامی اهل ایمان است.
آنگاه که روزه داری حرام است
میدانیم که روزه داری در ماه رمضان بهخاطر نقش خویشتنداری و امساک در کسب تقوی و رهایی، از واجبات مهم دینی شمرده میشود و به همین خاطر ـ چنان که در قرآن آمده ـ بر پیروان ادیان پیشین نیز نوشته شده بود. عجبا که همین روزه داری و خویشتنداری پسندیده و نیکو، در روزهای عید فطر و عید قربان ممنوع است و حرام شرعی شمرده میشود. راستی، چنین منع مؤکدی به چه معنی است؟ بهخصوص که در آداب دیگر عیدهای مذهبی، مثلاً عید غدیر یا نیمه شعبان و… روزه داری نه تنها منع نشده بلکه بهعنوان عملی «مستحب» مورد تأکید قرار گرفته است، چنان که در برخی ایام طول سال، یا هر روزی که کسی بتواند، همواره پسندیده شمرده میشود.
پاسخ این پرسش، بر میگردد به مفهوم و کارکرد سازنده شعائر در دیدگاه توحیدی اسلام. زیرا که بازده و اثر سازنده روزه در مرام توحید، از بابت ریاضت کشی و تمرین سختی کشیدن نیست، بلکه مانند شعائر دیگر به هدف وصل و یاد خداوند معین شده است. به بیان دیگر، به همان قاعده که سرچشمه قدرتهای خیره کننده موحدان را در توانمندی تن یا اراده فردی آنان سراغ نمیکنیم، بلکه بهخاطر روحیه و معنویت وجدانی و بهخاطر عشق و پیوندشان با معشوقی فراتر است که از پس دست و پنجه نرم کردن و با دشوارترین مشکلات بر آمده و پیروزی میآفرینند، به همان قیاس باید دریابیم که هیچ نیازی به ریاضت کشی و مرتاض بازی ندارند.
برای مثال، ما در دوران خود بسی مشاهده کرده و بسیاری قهرمانان را از نزدیک میشناسیم که از پس دشوارترین شکنجهها با سربلندی برآمدهاند. این انبوه پر شمار دختران و پسران قهرمان نسل ما که شهیدانشان افزون از صد هزار است، اغلب با بدنهای ظریف و اندامهای زجر کشیده نحیف، شکنجههای دژخیمان خمینی را تحمل کرده و میکنند اما بهرغم همه ظرافت و شکنندگی تن و اندامها، نه تنها عزم و ارادهشان درهم نشکسته و نمیشکند، بلکه به عکس، صدها لاجوردی و سعید امامی را به حضیض درماندگی افکنده و حسرت تسلیم خویش را بر دل دژخیمان داغ نهادهاند. اینان، سندهای زنده و بینات آشکار همین قانون شگرفی هستند که بحث میکنیم، زیرا طاقت عظیم این قهرمانان نه در گرو بدن سازیهای فنی یا سختی کشیدنهای مرتاضانه است، بلکه از عشق به آرمان و غیرتی میجوشد که تنها سرچشمه چنین طاقتهای شکوهمند است.
نیرومندیهای خارقالعاده این قهرمانان، تنها به این دلیل ساطع شده و به ثبوت رسیده است که در زیر شکنجه ـ بهرسم عاشقان پاکباز ـ به سرنوشت فرد خویش نمیاندیشند بلکه دل در گرو آرمان رهایی خلق و نمادهای این آرمان دارند و از این دلدادگی است که الهام استقامت میگیرند که مبادا اسرار و امانتها را به دشمن تسلیم کنند یا آن که دشمنان را با درهم شکستن خود شادکام و یاران و راهبران خویش را تلخکام نمایند.
این همان «راز وصل» و نیرومندی درخشان «اهل وصل» است که در تاریخ موحدان، همواره آنان را در دشوارترین آزمونهای عقیده و مبارزه سربلند میدارد. و ـ چنان که میدانیم ـ همه شعائر دینی برای پایهگذاری و برقراری چنین «وصل» نیرو بخش و رهایی دهنده، وضع و مقرر شدهاند، یعنی به جهت «وصل» و ارتباط اهل ایمان با رفیعترین ارزش «ماورای فرد»، که همانا پروردگار مهرورز و پشتیبان مهربان است.
این حالت انسانی والا که در این جا با کلمه «وصل» بیان کردیم، در قرآن و متون دینی با کلمات دیگری هم بیان شده است، مانند «ذکر» بهمعنی یاد، یا «قصد قربت» بهمعنی عزم نزدیکی جستن با خداوند، و… . بنا بر این، ارزش روزه یا نماز و حج و دیگر شعائر، اساساً به این است که ابزار و وسایل تأمین چنان «ذکر»، «وصل»، «یاد» و «تقرب» هستند و نه بهخاطر دشواری یا رنجهای احتمالی برخی از این اعمال.
حال و با این نگاه، اگر در خلال روزه داری چنان وصلی دست میدهد، شاهد یک روزه داری صحیح عقیدتی هستیم، چنان که اگر در مواردی با عکس این کار و با شکستن امساک، چنان وصلی حاصل آید، همان غنیمت است. بیمار معذور یا مسافری که بنا به فرمان خداوند حق ندارد روزه بگیرد، چه بسا شخصاً و بهخاطر علایق و عواطف دینی نسبت به روزه و ماه رمضان، ترجیح بدهد کهای کاش میتوانست روزه بدارد، لیکن چنین روزه داری، هرگز شایسته نیست زیرا که سرکشی در برابر فرمان خداوند، و برخلاف سرسپاری مؤمنانه است و هیچ تقربی را محقق نمیکند و به عکس، خوردن و آشامیدنش به انگیزه اطاعت و با سرسپاری به رهنمود و صوابدید معبود محبوب، بیشک عبادتی سازنده و ارزشمند است.
حال آن که موضوع روزه داری و ارزش این عبادت به این رنج چند ساعت گرسنگی و تشنگی روزهدارها نیست، بلکه تنها به اعتبار خواست و مقرر شده خداوند ارزش دارد، اجرای فرمان خداوند در افطار و شادمانی کردن بهمناسبت عید فطر و قربان نیز از همان خانواده است و در امتداد روزه داری ماه رمضان قرار دارد، چرا که یادآور ضرورت شادمانی بهخاطر برآمدن از آزمون روزههای این ماه است.
در یک کلام، اهل معرفت دینی و روشن ضمیران دیانت، هرگز فضیلتها را در پوسته اعمال و اذکار ظاهراً دینی جستجو نمیکنند بلکه در گوهر و محتوای وصل کننده و بیداری دهنده و رهایی بخش هر عملی که باید برپا کرد یا ترک کارهایی که باید ترک نمود. این درسی است که از جمله در یک سخن کوتاه و معروف امیرالمؤمنین علی (ع) به شیوایی آمده است:
«کم من صائمٍ لیس له من صیامه الا الجوع و الظّماء و کم من قائمٍ لیس له من قیامه الا السهر و العناء، حبّذا نوم الاکیاس و افطارهم» (2)
(چه بسیارند روزه دارانی که بیش از گرسنگی و تشنگی، نصیب دیگری نمیبرند و چه بسیارند عابدان نیمه شبها که جز رنج بر پای ایستادن و بیدارخوابی بهرهیی ندارند. خوشا خوردن و خفتن بر مردمان عارف و بیداردل).
پس تنها به نام او، و در تأسی و تبعیت از رسول (ص) و پیشوایان عقیده و ایمان است که عیدها و روزهها و نمازها واقعاً و حقاً عید و روزه و نماز شمرده میشوند و آثار پر برکت خویش را به بار میآورند که بر این بیداردلان ـ و به قول علی (ع) «اکیاس» ـ مبارک باد! عید سعید فطر بر همگان مبارک!
پانویس ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ «زکات فطره» بر همه کسانی که درآمد سالیانهشان کفاف هزینههایشان را میدهد، واجب است. میزان زکات فطره بابت هر نفر، جنس یا قیمت۱.۵کیلو از خوراکی معمول منطقه است مانند گندم، خرما، برنج و… . این پرداخت به عهده سرپرست خانواده است که باید از طرف خویش و یکایک افراد تحت تکفل خود بپردازد و به مؤمنان نیازمند پرداخت میشود.
زکات فطره در اولین فرصت از شب عید کنار گذاشته میشود تا در اولین فرصت به شایستهترین کسانی که باید دریافت کنند، پرداخت شود.
2ـ حکمتهای نهجالبلاغه، شماره145. الاکیاس: یعنی العقلاء العارفون. «اکیاس» جمع «کیّس» بهمعنی هوشیار، برخوردار از معرفت، زیرکی و کیاست.
در چنین مناسبتی، البته کم نیستند زنان و مردان اهل عقیده که چون به نظر خودشان بیش از حداقل روزه داری به جای نیاوردهاند، از اعمال خود در پیشگاه خداوند شرمساری دارند یا کسانی که با همه عقیده و علاقه، توانایی نداشته و ناگزیر، از روزه داری در این ماه بازمانده و از این بابت ناخرسند و غمگینند. لیکن برای همه اینان نیز، سپری کردن عقیدهمند و هوشیارانه ماه رمضان و فرارسیدن عید سعید فطر، بیتردید یک پیروزی آرمانی است.
این در مورد روزهداران بسا مشخص است، چرا که اینان در هر سطح، با تمرین و استمرار یک ماههشان در اعمال کنترل بر عادتها و تمایلات، و گذاشتن مهار عزم و اندیشه بر «خور و خواب و شهوت»، اینک چشمهایشان بسی بیش از پیش بر قدرتهای فرزند انسان گشوده شده و در خلال تجربه یک ماهه، بهطور عینی دریافته و تماشا کردهاند که چگونه توانسته و میتوانند در نبرد با ضعفهای خویش به پیروزی نایل آیند. و اما آنان که در عین عقیده و دلبستگی، عملاً از این نبرد بازماندهاند، لاجرم به این پرسش و نیازمندی راه میبرند که: آیا با کدام رویه و ابزار دیگر میتوانند جای خالی روزه داری را پر کنند؟ روشن است که معنی هر گونه نیاز و پرسشی از این دست، همانا آغاز شکفتن، انگیزه و پویایی جدیدی است تا با رهنمودهای دین حنیف، به جبران آنچه از دست رفته، برخیزند که لاجرم برمی خیزند.
چنین است که عید سعید فطر، نه تنها عید روزهداران بلکه عید تمامی اهل ایمان است.
آنگاه که روزه داری حرام است
میدانیم که روزه داری در ماه رمضان بهخاطر نقش خویشتنداری و امساک در کسب تقوی و رهایی، از واجبات مهم دینی شمرده میشود و به همین خاطر ـ چنان که در قرآن آمده ـ بر پیروان ادیان پیشین نیز نوشته شده بود. عجبا که همین روزه داری و خویشتنداری پسندیده و نیکو، در روزهای عید فطر و عید قربان ممنوع است و حرام شرعی شمرده میشود. راستی، چنین منع مؤکدی به چه معنی است؟ بهخصوص که در آداب دیگر عیدهای مذهبی، مثلاً عید غدیر یا نیمه شعبان و… روزه داری نه تنها منع نشده بلکه بهعنوان عملی «مستحب» مورد تأکید قرار گرفته است، چنان که در برخی ایام طول سال، یا هر روزی که کسی بتواند، همواره پسندیده شمرده میشود.
پاسخ این پرسش، بر میگردد به مفهوم و کارکرد سازنده شعائر در دیدگاه توحیدی اسلام. زیرا که بازده و اثر سازنده روزه در مرام توحید، از بابت ریاضت کشی و تمرین سختی کشیدن نیست، بلکه مانند شعائر دیگر به هدف وصل و یاد خداوند معین شده است. به بیان دیگر، به همان قاعده که سرچشمه قدرتهای خیره کننده موحدان را در توانمندی تن یا اراده فردی آنان سراغ نمیکنیم، بلکه بهخاطر روحیه و معنویت وجدانی و بهخاطر عشق و پیوندشان با معشوقی فراتر است که از پس دست و پنجه نرم کردن و با دشوارترین مشکلات بر آمده و پیروزی میآفرینند، به همان قیاس باید دریابیم که هیچ نیازی به ریاضت کشی و مرتاض بازی ندارند.
برای مثال، ما در دوران خود بسی مشاهده کرده و بسیاری قهرمانان را از نزدیک میشناسیم که از پس دشوارترین شکنجهها با سربلندی برآمدهاند. این انبوه پر شمار دختران و پسران قهرمان نسل ما که شهیدانشان افزون از صد هزار است، اغلب با بدنهای ظریف و اندامهای زجر کشیده نحیف، شکنجههای دژخیمان خمینی را تحمل کرده و میکنند اما بهرغم همه ظرافت و شکنندگی تن و اندامها، نه تنها عزم و ارادهشان درهم نشکسته و نمیشکند، بلکه به عکس، صدها لاجوردی و سعید امامی را به حضیض درماندگی افکنده و حسرت تسلیم خویش را بر دل دژخیمان داغ نهادهاند. اینان، سندهای زنده و بینات آشکار همین قانون شگرفی هستند که بحث میکنیم، زیرا طاقت عظیم این قهرمانان نه در گرو بدن سازیهای فنی یا سختی کشیدنهای مرتاضانه است، بلکه از عشق به آرمان و غیرتی میجوشد که تنها سرچشمه چنین طاقتهای شکوهمند است.
نیرومندیهای خارقالعاده این قهرمانان، تنها به این دلیل ساطع شده و به ثبوت رسیده است که در زیر شکنجه ـ بهرسم عاشقان پاکباز ـ به سرنوشت فرد خویش نمیاندیشند بلکه دل در گرو آرمان رهایی خلق و نمادهای این آرمان دارند و از این دلدادگی است که الهام استقامت میگیرند که مبادا اسرار و امانتها را به دشمن تسلیم کنند یا آن که دشمنان را با درهم شکستن خود شادکام و یاران و راهبران خویش را تلخکام نمایند.
این همان «راز وصل» و نیرومندی درخشان «اهل وصل» است که در تاریخ موحدان، همواره آنان را در دشوارترین آزمونهای عقیده و مبارزه سربلند میدارد. و ـ چنان که میدانیم ـ همه شعائر دینی برای پایهگذاری و برقراری چنین «وصل» نیرو بخش و رهایی دهنده، وضع و مقرر شدهاند، یعنی به جهت «وصل» و ارتباط اهل ایمان با رفیعترین ارزش «ماورای فرد»، که همانا پروردگار مهرورز و پشتیبان مهربان است.
این حالت انسانی والا که در این جا با کلمه «وصل» بیان کردیم، در قرآن و متون دینی با کلمات دیگری هم بیان شده است، مانند «ذکر» بهمعنی یاد، یا «قصد قربت» بهمعنی عزم نزدیکی جستن با خداوند، و… . بنا بر این، ارزش روزه یا نماز و حج و دیگر شعائر، اساساً به این است که ابزار و وسایل تأمین چنان «ذکر»، «وصل»، «یاد» و «تقرب» هستند و نه بهخاطر دشواری یا رنجهای احتمالی برخی از این اعمال.
حال و با این نگاه، اگر در خلال روزه داری چنان وصلی دست میدهد، شاهد یک روزه داری صحیح عقیدتی هستیم، چنان که اگر در مواردی با عکس این کار و با شکستن امساک، چنان وصلی حاصل آید، همان غنیمت است. بیمار معذور یا مسافری که بنا به فرمان خداوند حق ندارد روزه بگیرد، چه بسا شخصاً و بهخاطر علایق و عواطف دینی نسبت به روزه و ماه رمضان، ترجیح بدهد کهای کاش میتوانست روزه بدارد، لیکن چنین روزه داری، هرگز شایسته نیست زیرا که سرکشی در برابر فرمان خداوند، و برخلاف سرسپاری مؤمنانه است و هیچ تقربی را محقق نمیکند و به عکس، خوردن و آشامیدنش به انگیزه اطاعت و با سرسپاری به رهنمود و صوابدید معبود محبوب، بیشک عبادتی سازنده و ارزشمند است.
حال آن که موضوع روزه داری و ارزش این عبادت به این رنج چند ساعت گرسنگی و تشنگی روزهدارها نیست، بلکه تنها به اعتبار خواست و مقرر شده خداوند ارزش دارد، اجرای فرمان خداوند در افطار و شادمانی کردن بهمناسبت عید فطر و قربان نیز از همان خانواده است و در امتداد روزه داری ماه رمضان قرار دارد، چرا که یادآور ضرورت شادمانی بهخاطر برآمدن از آزمون روزههای این ماه است.
در یک کلام، اهل معرفت دینی و روشن ضمیران دیانت، هرگز فضیلتها را در پوسته اعمال و اذکار ظاهراً دینی جستجو نمیکنند بلکه در گوهر و محتوای وصل کننده و بیداری دهنده و رهایی بخش هر عملی که باید برپا کرد یا ترک کارهایی که باید ترک نمود. این درسی است که از جمله در یک سخن کوتاه و معروف امیرالمؤمنین علی (ع) به شیوایی آمده است:
«کم من صائمٍ لیس له من صیامه الا الجوع و الظّماء و کم من قائمٍ لیس له من قیامه الا السهر و العناء، حبّذا نوم الاکیاس و افطارهم» (2)
(چه بسیارند روزه دارانی که بیش از گرسنگی و تشنگی، نصیب دیگری نمیبرند و چه بسیارند عابدان نیمه شبها که جز رنج بر پای ایستادن و بیدارخوابی بهرهیی ندارند. خوشا خوردن و خفتن بر مردمان عارف و بیداردل).
پس تنها به نام او، و در تأسی و تبعیت از رسول (ص) و پیشوایان عقیده و ایمان است که عیدها و روزهها و نمازها واقعاً و حقاً عید و روزه و نماز شمرده میشوند و آثار پر برکت خویش را به بار میآورند که بر این بیداردلان ـ و به قول علی (ع) «اکیاس» ـ مبارک باد! عید سعید فطر بر همگان مبارک!
پانویس ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ «زکات فطره» بر همه کسانی که درآمد سالیانهشان کفاف هزینههایشان را میدهد، واجب است. میزان زکات فطره بابت هر نفر، جنس یا قیمت۱.۵کیلو از خوراکی معمول منطقه است مانند گندم، خرما، برنج و… . این پرداخت به عهده سرپرست خانواده است که باید از طرف خویش و یکایک افراد تحت تکفل خود بپردازد و به مؤمنان نیازمند پرداخت میشود.
زکات فطره در اولین فرصت از شب عید کنار گذاشته میشود تا در اولین فرصت به شایستهترین کسانی که باید دریافت کنند، پرداخت شود.
2ـ حکمتهای نهجالبلاغه، شماره145. الاکیاس: یعنی العقلاء العارفون. «اکیاس» جمع «کیّس» بهمعنی هوشیار، برخوردار از معرفت، زیرکی و کیاست.