در داخل زندان فضا آمیخته با دلهره، نسبت به سرنوشت ارزندهترین سرمایههای رهبری جنبش بود. همه میدانستند که در ۷سال گذشته حوادثی که منجر به زنده ماندن مسعود شده بود، فقط با کلمه معجزه قابل بیان است. جلادان و دژخیمان دشمن، حریصانه در پی از میان برداشتن مسعود بودند.
آن روز وقتی مسعود را صدا کردند. همهٴ ما نگران شدیم، بردن مسعود، موضوعی بود که در تمام سالهای زندان بارها اتفاق افتاده بود. هر وقت مسعود را صدا میکردند، میدانستیم از دو حال خارج نیست؛ یا دوباره بازجویی و تخت شکنجه است یا با او بهعنوان نمایندهٴ زندانیان سیاسی، راجع به مسائل زندان و خواستهای زندانیان، حرفی دارند. در مورد اولی که از مدتی پیش دستبستگی داشتند و در مورد دومی هم ما اعتصابغذا و حرکت عمومی خاصی نداشتیم. ولی همهٴ اخبار و شواهد از چشمانداز نزدیک یک تحول بزرگ خبر میداد. در ورای احتمال آزادی زندانیان، یک احتمال جدی این بود که بخواهند همهٴ محکومان به حبسابد یا افرادی مشخص، بهطور خاص مسعود را که رهبری شناخته شده جنبش مسلحانهٴ انقلابی بود، از میان بردارند. مسعود رفت و همهٴ ما بهشدت نگران بودیم. تا زمانی که مسعود برگشت، موسی بهشدت نگران بود و پیاپی قدم میزد و بیشتر بچهها در راهرو و نزدیک در بند، منتظر بودند که چه خواهد شد؟».
آن روز وقتی مسعود را صدا کردند. همهٴ ما نگران شدیم، بردن مسعود، موضوعی بود که در تمام سالهای زندان بارها اتفاق افتاده بود. هر وقت مسعود را صدا میکردند، میدانستیم از دو حال خارج نیست؛ یا دوباره بازجویی و تخت شکنجه است یا با او بهعنوان نمایندهٴ زندانیان سیاسی، راجع به مسائل زندان و خواستهای زندانیان، حرفی دارند. در مورد اولی که از مدتی پیش دستبستگی داشتند و در مورد دومی هم ما اعتصابغذا و حرکت عمومی خاصی نداشتیم. ولی همهٴ اخبار و شواهد از چشمانداز نزدیک یک تحول بزرگ خبر میداد. در ورای احتمال آزادی زندانیان، یک احتمال جدی این بود که بخواهند همهٴ محکومان به حبسابد یا افرادی مشخص، بهطور خاص مسعود را که رهبری شناخته شده جنبش مسلحانهٴ انقلابی بود، از میان بردارند. مسعود رفت و همهٴ ما بهشدت نگران بودیم. تا زمانی که مسعود برگشت، موسی بهشدت نگران بود و پیاپی قدم میزد و بیشتر بچهها در راهرو و نزدیک در بند، منتظر بودند که چه خواهد شد؟».