مقدمه:
از تاریخ ۲۰بهمن ۹۳ بار دیگر آسمان شهرهای خوزستان و ۷ استان دیگر رنگ خاک گرفت و ریزگردها روال عادی زندگی در این شهرها را برهم زدند. از شهرهای اهواز، آبادان، خرمشهر، ماهشهر، سوسنگرد، در خوزستان تا شهرهای استان کهکیلویه و بویراحمد، ایلام، آذربایجان غربی و زنجان مدارس تعطیل شدند. و علاوه بر آن بسیاری از فعالیتهای اقتصادی و صنعتی نیز متوقف شد. از جمله فرودگاه بینالمللی آبادان، به علت تراکم ریزگردها به ناگزیر تعطیل شد.
آخوند روحانی در نمایش روز 22بهمن93 به این موضوع اشاره کرد و از جمله گفت: «ما باید با ریزگردها مخصوصاً در استانهای غربی مقابله کنیم اما میدانید این کار بسیار بزرگ و عظیم و کوتاهمدت نیست» آخوند روحانی مبدأ ریزگرد را در «کشورهای همسایه» معرفی کرد، و گفت «با بادهای موسمی و معمولی به شهرهای ما سرازیر میشود». روحانی مدعی شد، «دولت هر تلاشی تونسته در این زمینه انجام داده» و حل مشکل ریزگردها را به «کمک کشورهای همسایه عربی» موکول کرد تا در «یک برنامه بلندمدت» حل کنند.
روحانی در همین سخنرانی در نمایش 22بهمن گفت «در زمینه افتتاح و بهرهبرداری از سدهای جدید میدانید 7 سد جدید را در طول این دولت افتتاح کردیم».
در این عبارات آخوند حسن روحانی واقعیتهایی نهفته است، که در ادامه این نوشته باز خواهد شد.
آخوند روحانی در نمایش روز 22بهمن93 به این موضوع اشاره کرد و از جمله گفت: «ما باید با ریزگردها مخصوصاً در استانهای غربی مقابله کنیم اما میدانید این کار بسیار بزرگ و عظیم و کوتاهمدت نیست» آخوند روحانی مبدأ ریزگرد را در «کشورهای همسایه» معرفی کرد، و گفت «با بادهای موسمی و معمولی به شهرهای ما سرازیر میشود». روحانی مدعی شد، «دولت هر تلاشی تونسته در این زمینه انجام داده» و حل مشکل ریزگردها را به «کمک کشورهای همسایه عربی» موکول کرد تا در «یک برنامه بلندمدت» حل کنند.
روحانی در همین سخنرانی در نمایش 22بهمن گفت «در زمینه افتتاح و بهرهبرداری از سدهای جدید میدانید 7 سد جدید را در طول این دولت افتتاح کردیم».
در این عبارات آخوند حسن روحانی واقعیتهایی نهفته است، که در ادامه این نوشته باز خواهد شد.
ریزگرد چیست؟
ریزگرد، در زبان فارسی، معادل واژه انگلیسی «HAZE» قرار داد شده است.
برخی ریزگرد را معادل گرد و غبار بهکار میبرند، اما این دو واژه در مصداق بیرونی خود با هم اختلاف دارند. غبار، معادل واژه انگلیسی «DUST» است.
برخی ریزگرد را معادل گرد و غبار بهکار میبرند، اما این دو واژه در مصداق بیرونی خود با هم اختلاف دارند. غبار، معادل واژه انگلیسی «DUST» است.
تفاوت ریزگرد با غبار
دانههای ریزگرد از دانههای غبار کوچکتر و سبکتر هستند. به همین علت میتوانند در جو زمین تا لایه استراتوسفر بالا رفته، و مثل نمونهٴ ریزگرد سال ۱۹۷۹ از صحرای آفریقا تا کشور سوئد برود.
اما دانههای غبار درشتتر هستند و در ارتفاع کمتر و مسافت کمتر میتوانند جابهجا شوند. به همین علت دانههای غبار ظرفیت ترکیب بیشتری با سایر آلایندههای هوا، از قبیل سرب، اکسید کربن و گازهای اسیدی را دارند.
اما دانههای غبار درشتتر هستند و در ارتفاع کمتر و مسافت کمتر میتوانند جابهجا شوند. به همین علت دانههای غبار ظرفیت ترکیب بیشتری با سایر آلایندههای هوا، از قبیل سرب، اکسید کربن و گازهای اسیدی را دارند.
ریزگردها از کجا میآیند؟
آیا ریزگردها همانطور که آخوند روحانی گفت: از «کشورهای همسایه» میآیند. آن هم هر وقت که باد موسمی یا معمولی بوزد؟
واقعیت این است که در ایران منابع حکومتی و کارگزاران رژیمهای شاه و شیخ، تلاش کردهاند منشأء ریزگردها و علت آلودگی هوای شهرهای ایران را به خارج مرزهای ایران نسبت بدهند.
واقعیت این است که در ایران منابع حکومتی و کارگزاران رژیمهای شاه و شیخ، تلاش کردهاند منشأء ریزگردها و علت آلودگی هوای شهرهای ایران را به خارج مرزهای ایران نسبت بدهند.
ریزگردها و تناقضگویی منابع حکومتی رژیم ایران
ریزگردها از نظر منابع حکومتی خاستگاه غیربومی دارند:
اطلاعیه سازمان هواشناسی رژیم ایران 31تیر 1388 با عبارت «ریزگردهای عربی به آسمان ایران رسید» علت را در کشورهای همسایه نشان میدهد.
برخی دیگر از منابع حکومتی علت را به پدیدههای دور دستتر از کشورهای همسایه نسبت میدهند. و از جمله مینویسند: «تصاویر ماهوارهیی نشان میدهد خاستگاه ریزگرد قوس عظیمی است از صحرای آفریقا تا جنوب عربستان». و برای اینکه اذهان را نگران خشکی تالابها نکنند مینویسند: «اگر قرار بود یک تالاب خاص منشأء تولید این همه ریزگرد بشود آن تالاب حالا باید از بحرالمیت هم گودتر میشد! خلاصه اینکه: ریزگرد یک پدیده اقلیمی پیچیده در مقیاس بینالمللی است که هنوز ماهیت و دورههای وقوع آن بهطور کامل توسط اقلیمشناسان شناسایی نشده است». این منابع به روش آخوندی ترجیح میدهند علت پیدایش ریز گردها را هم از مرزهای خودشان دور کنند و هم به عوالم ناشناخته نسبت بدهند، از جمله نوشتهاند: «ما میدانیم هرازچندگاهی یک انرژی عظیم صدها هزار تن خاک را از زمین بلند کرده هزاران متر به ارتفاع بالاتر برده، و هزاران کیلومتر به مناطق دورتر منتقل میکند. محتمل است که این منبع انرژی زبانههای خورشیدی باشند ولی هنوز دورههای وقوع آن مدلسازی نشده است». (هفتهنامه حکومتی آسمان بیستم خرداد91)
در 25بهمن 1393 هم روزنامه حکومتی خراسان مینویسد: «بدون شک، مشکلات گرد و غبار در خوزستان یک شبه به وجود نیامده است که بتوان بخش عظیمی از آن را یک شبه حل نمود. بنا بر مطالعات صورت گرفته، بخش اعظمی از گرد و غبار در خوزستان ناشی از خشک شدن دریاچهها و تالابها در جنوب عراق و همچنین زمینهای بادیه الشام در جنوب شرق سوریه است. اما مسأله مهم علت خشک شدن این تالابها و دریاچههاست بهگونهیی که در گذشته شاهد این مشکلات در خوزستان نبودهایم.
یکی از علل مهم خشک شدن دریاچهها و تالابها در عراق و سوریه، ناشی از پروژه عظیم آناتولی یا GAP با عنوان کامل the South-East Anatolian Development Project
(Guneydogu Anadolu Projesi: GAP) در ترکیه است».
طرفه آنکه پدیدهای که از یک سو مدعی هستند «توسط اقلیم شناسان کامل شناسایی نشده» است، و از سوی دیگر آخوند روحانی میگوید در کشورهای همسایه است و با هر باد معمولی و موسمی میآید، پاسدار نقدی در روز 23بهمن 93، مدعی شد با 50هزار بسیجی آماده است مسألهٴ ریزگردها را حل کند! (روزنامه حکومتی جوان 23تیر1393) و روز بعدش هم در حالی که مردم شهرهای اهواز در زیر فشار خاک افق دیدشان به زیر 50 متر رسیده بود، امام جمعهٴ این شهر مدعی شد، گره کور ریز گردها به دست بسیج باز میشود! (روزنامه حکومتی جوان 25تیر 93)
اطلاعیه سازمان هواشناسی رژیم ایران 31تیر 1388 با عبارت «ریزگردهای عربی به آسمان ایران رسید» علت را در کشورهای همسایه نشان میدهد.
برخی دیگر از منابع حکومتی علت را به پدیدههای دور دستتر از کشورهای همسایه نسبت میدهند. و از جمله مینویسند: «تصاویر ماهوارهیی نشان میدهد خاستگاه ریزگرد قوس عظیمی است از صحرای آفریقا تا جنوب عربستان». و برای اینکه اذهان را نگران خشکی تالابها نکنند مینویسند: «اگر قرار بود یک تالاب خاص منشأء تولید این همه ریزگرد بشود آن تالاب حالا باید از بحرالمیت هم گودتر میشد! خلاصه اینکه: ریزگرد یک پدیده اقلیمی پیچیده در مقیاس بینالمللی است که هنوز ماهیت و دورههای وقوع آن بهطور کامل توسط اقلیمشناسان شناسایی نشده است». این منابع به روش آخوندی ترجیح میدهند علت پیدایش ریز گردها را هم از مرزهای خودشان دور کنند و هم به عوالم ناشناخته نسبت بدهند، از جمله نوشتهاند: «ما میدانیم هرازچندگاهی یک انرژی عظیم صدها هزار تن خاک را از زمین بلند کرده هزاران متر به ارتفاع بالاتر برده، و هزاران کیلومتر به مناطق دورتر منتقل میکند. محتمل است که این منبع انرژی زبانههای خورشیدی باشند ولی هنوز دورههای وقوع آن مدلسازی نشده است». (هفتهنامه حکومتی آسمان بیستم خرداد91)
در 25بهمن 1393 هم روزنامه حکومتی خراسان مینویسد: «بدون شک، مشکلات گرد و غبار در خوزستان یک شبه به وجود نیامده است که بتوان بخش عظیمی از آن را یک شبه حل نمود. بنا بر مطالعات صورت گرفته، بخش اعظمی از گرد و غبار در خوزستان ناشی از خشک شدن دریاچهها و تالابها در جنوب عراق و همچنین زمینهای بادیه الشام در جنوب شرق سوریه است. اما مسأله مهم علت خشک شدن این تالابها و دریاچههاست بهگونهیی که در گذشته شاهد این مشکلات در خوزستان نبودهایم.
یکی از علل مهم خشک شدن دریاچهها و تالابها در عراق و سوریه، ناشی از پروژه عظیم آناتولی یا GAP با عنوان کامل the South-East Anatolian Development Project
(Guneydogu Anadolu Projesi: GAP) در ترکیه است».
طرفه آنکه پدیدهای که از یک سو مدعی هستند «توسط اقلیم شناسان کامل شناسایی نشده» است، و از سوی دیگر آخوند روحانی میگوید در کشورهای همسایه است و با هر باد معمولی و موسمی میآید، پاسدار نقدی در روز 23بهمن 93، مدعی شد با 50هزار بسیجی آماده است مسألهٴ ریزگردها را حل کند! (روزنامه حکومتی جوان 23تیر1393) و روز بعدش هم در حالی که مردم شهرهای اهواز در زیر فشار خاک افق دیدشان به زیر 50 متر رسیده بود، امام جمعهٴ این شهر مدعی شد، گره کور ریز گردها به دست بسیج باز میشود! (روزنامه حکومتی جوان 25تیر 93)
علت تناقضگویی در مورد ریزگردها در نظام ولایتفقیه
خواندن دو نمونه، از دو زمان مختلف بهاندازه کافی گویای علت تناقضگویی است:
نمونه اول:
«گفتیم منشأء ریزگرد صحرای آفریقا و جنوب عربستان است و اقلیمشناسان هنوز دورههای وقوع آن را مدلسازی نکردهاند. بر این مبنا توقع داریم دولت چهکار کند؟ منصف باشیم که این بار لازم نیست کاسه و کوزه را سر دولت بشکنیم». (20خرداد 1391، هفتهنامه حکومتی آسمان)
نمونه دوم: «با سادهسازی مسأله و بحران فعلی، ریزگردها را به پدیدهای یک شبه تقلیل دادهاند که با چند دستور حکومتی و از بالا به پایین قابل حل بود و نشده است». (روزنامه حکومتی ایران ارگان دولت حسن روحانی-23بهمن 1393)
این اظهارات حاکی است دولتها در نظام ولایتفقیه مدعی هستند ریزگردها ظاهراً مصیبتی است فرا منطقهیی که به رژیم تحمیل شده، و دولت نقشی در پیدایش آن ندارد و «انصاف داشته باشیم»، «پدیدهای یک شبه نیست» که دولت «با چند دستور حکومتی و از بالا به پائین» آن را حل کند.
نمونه اول:
«گفتیم منشأء ریزگرد صحرای آفریقا و جنوب عربستان است و اقلیمشناسان هنوز دورههای وقوع آن را مدلسازی نکردهاند. بر این مبنا توقع داریم دولت چهکار کند؟ منصف باشیم که این بار لازم نیست کاسه و کوزه را سر دولت بشکنیم». (20خرداد 1391، هفتهنامه حکومتی آسمان)
نمونه دوم: «با سادهسازی مسأله و بحران فعلی، ریزگردها را به پدیدهای یک شبه تقلیل دادهاند که با چند دستور حکومتی و از بالا به پایین قابل حل بود و نشده است». (روزنامه حکومتی ایران ارگان دولت حسن روحانی-23بهمن 1393)
این اظهارات حاکی است دولتها در نظام ولایتفقیه مدعی هستند ریزگردها ظاهراً مصیبتی است فرا منطقهیی که به رژیم تحمیل شده، و دولت نقشی در پیدایش آن ندارد و «انصاف داشته باشیم»، «پدیدهای یک شبه نیست» که دولت «با چند دستور حکومتی و از بالا به پائین» آن را حل کند.
بالاخره مبدأ ریزگردهای ایران کجاست؟
ریزگردهای ناشی از توفانهای صحراهای آفریقا، هر چند یک واقعیت است اما نقش چندانی در شدت آلودگی شهرهای ایران ندارد، این پدیده از دهههای ۱۳۳۰ خورشیدی هر سال یک یا دوبار، و هربار حداکثر یک تا دو روز از مسیر آفریقا و از فراز دریای سرخ از شبه جزیره عربستان عبور کرده و استانهای جنوبی و ساحلی ایران را در بر میگرفت، و به ندرت از این استانها فراتر میرفت.
ریزگردهای عربی:
در دهه ۱۳۴۰ در یک همکاری منطقهیی بین سه کشور ایران، عراق و عربستان، بیش از یک دهه در یک طرح و سرمایهگذاری مشترک، با اجرای گسترده مالچ پاشی هم جلوی رشد بیابان زایی را گرفتند و هم از بروز ریزگردها جلوگیری کردند. این طرح با دگرگونی اوضاع سیاسی منطقه، معلق ماند. اما این تمام فاجعه نبود.
مسألهٴ ریزگردها از کدام نقطه فاجعه شد؟
در ایران با روی کارآمدن نظام ولایتفقیه، و اجرای طرحهای جنگافروزانه، یک ندانم کاریهای کاسبکارانه، و از همه مهمتر غارت منابع آبی منطقه، تعادل زیست محیطی این استان را برهم زده و موجب پیدایش ریز گردها شدند.
افزایش کانونهای ریزگردها در کشورهای همسایه
در این زمینه، اذعان کارگزارن و رسانههای حکومتی گویاست:
«66درصد کانونهای گرد و غبار مربوط به عراق، 27 درصد مربوط به خوزستان و هفت درصد به عربستان اختصاص دارد.
اما در سالهای اخیر بیش از 200 تا 300 نقطه به کانون نقطه به کانونهای گرد و غبار منطقه اضافه شده است تالاب هورالعظیم به یکی از کانونهای گرد و غبار تبدیل شده است
این تالاب در سال 1972 حدود 750هزار هکتار مساحت داشت اما هماکنون مساحت آن به زیر 100هزار هکتار رسیده است». (روزنامه حکومتی اعتماد بهنقل از مسؤل آزمایشگاه سازمان محیط زیست استان خوزستان 18آبان 1392)
«66درصد کانونهای گرد و غبار مربوط به عراق، 27 درصد مربوط به خوزستان و هفت درصد به عربستان اختصاص دارد.
اما در سالهای اخیر بیش از 200 تا 300 نقطه به کانون نقطه به کانونهای گرد و غبار منطقه اضافه شده است تالاب هورالعظیم به یکی از کانونهای گرد و غبار تبدیل شده است
این تالاب در سال 1972 حدود 750هزار هکتار مساحت داشت اما هماکنون مساحت آن به زیر 100هزار هکتار رسیده است». (روزنامه حکومتی اعتماد بهنقل از مسؤل آزمایشگاه سازمان محیط زیست استان خوزستان 18آبان 1392)
انهدام تالابها از عوامل اصلی افزایش ریزگردها در خوزستان
سهم میانگین هر استان از تالابها حدود ۲.۵ درصد است که با مساحت تالابها در خوزستان قابل مقایسه نیست. تالابهای شادگان، هور العظیم و هور الهویزه، در خوزستان در لیست کنوانسیون رامسر از جملهٴ ۱۰ تالاب برتر در خاورمیانه ثبت شدهاند. علاوه بر اینها تالاب هور الحمار و خور موسی را که در سواحل جنوبی نقش یک تالاب آب شور بزرگ را دارد از غنیترین سرمایههای زیست محیطی نه تنها خوزستان و ایران بلکه کشورهای همسایه بودند.
نقش این تالابها در مهار ریزگردها، در حفظ رطوبت هوای منطقه که بهمثابه سدی جلو بادهای شن دار صحاری عربستان و عراق عمل میکردند نیاز به توضیح ندارند.
همچنین نقش این تالابها در حفظ پوشش گیاهی بیابانها، برای جلوگیری از حرکت شنها و حفظ زمینهای کشاورزی، ارزش ملی این تالابها را برای ایران که در ردیف کشورهای پرآب نیست صد چندان میکند.
اما ببینیم در نظام ولایتفقیه با این تالابها چه کردند. تالابهای شادگان، هور العظیم و هورالهویزه که زمانی در لیست کنوانسیون رامسر بودند در لیست تالابهای بحران زدهٴ مونترال قرار گرفتهاند.
نقش این تالابها در مهار ریزگردها، در حفظ رطوبت هوای منطقه که بهمثابه سدی جلو بادهای شن دار صحاری عربستان و عراق عمل میکردند نیاز به توضیح ندارند.
همچنین نقش این تالابها در حفظ پوشش گیاهی بیابانها، برای جلوگیری از حرکت شنها و حفظ زمینهای کشاورزی، ارزش ملی این تالابها را برای ایران که در ردیف کشورهای پرآب نیست صد چندان میکند.
اما ببینیم در نظام ولایتفقیه با این تالابها چه کردند. تالابهای شادگان، هور العظیم و هورالهویزه که زمانی در لیست کنوانسیون رامسر بودند در لیست تالابهای بحران زدهٴ مونترال قرار گرفتهاند.
برگی از جنایتهای زیست محیطی رژیم
«تالاب هورالعظیم به چشمه گرد و خاک تبدیل شده است» این جمله، اعتراف مدیرکل محیط زیست خوزستان است. اظهارات او در مورد وضعیت سه تالاب شادگان، هور العظیم و هور الهویزه برگی از سندهای جنایت زیست محیطی رژیم است. به گفته این کارگزار رژیم: «تالاب هورالعظیم آنقدر مهجور واقع شده که نه حقابهیی از عراق دریافت میکند و نه از ایران».
از تالاب هورالعظیم چیزی باقی نمانده که بخواهیم به آن نمرهیی دهیم. این تالاب که در مرز ایران و عراق قرار دارد، به مراتب وضعیتش بدتر از تالاب شادگان است، لااقل شادگان صوری و ظاهری هم شده آب دارد، هر چند آلوده اما هورالعظیم از داشتن همین مقدار آب هم محروم است. بخش اعظم حقابه هورالعظیم از دجله و فرات عراق تأمین میشد و بخشی را هم کرخه تأمین میکرد. اما در حال حاضر هیچ حقابهیی برایش از هیچ کشوری در نظر گرفته نشده است.
این هورالعظیم با آن هورالعظیمی که در لیست کنوانسیون رامسر ثبت شده و جزو 10 تالاب برتر خاورمیانه بود، فرق میکند. هورالعظیم در حال حاضر به چشمه گرد و خاک تبدیل شده است.
تالاب هور العظیم پیش از حاکمیت آخوندها، 750هزار هکتار مساحت داشت، ولی با سرقت حقابه آن در حکومت آخوندی به زیر 100هزار هکتار رسیده است. یک کارگزار رژیم که بهعنوان مسؤل آزمایشگاه سازمان حفاظت محیط زیست استان خوزستان معرفی شده است در روزنامه حکومتی اعتماد اعتراف کرده است: تالاب هورالعظیم به یکی از کانونهای گرد و غبار تبدیل شده است
خشکی این تالاب موجب شده پدیده گرد و غبار و شیوع بیماری تنفسی به میزان 4درصد در استان افزایش یابد. اخیراً به واسطه باران میکروبی بیش از 4هزار نفر راهی بیمارستانها شدهاند».
این کارگزار رژیم از وجود سرب در نمونه ذرات گرد و غبار خبر داد و گفت: «در نمونهبرداریهایی که از ذرات گرد و غبار بهعمل آوردیم شاهد آلودگی این ذرات به ماده سرب به میزان ۵۷.۱۲ درصد بودیم که این موضوع بسیار خطرناک است». (روزنامه حکومتی اعتماد 18آبان 1392)
از تالاب هورالعظیم چیزی باقی نمانده که بخواهیم به آن نمرهیی دهیم. این تالاب که در مرز ایران و عراق قرار دارد، به مراتب وضعیتش بدتر از تالاب شادگان است، لااقل شادگان صوری و ظاهری هم شده آب دارد، هر چند آلوده اما هورالعظیم از داشتن همین مقدار آب هم محروم است. بخش اعظم حقابه هورالعظیم از دجله و فرات عراق تأمین میشد و بخشی را هم کرخه تأمین میکرد. اما در حال حاضر هیچ حقابهیی برایش از هیچ کشوری در نظر گرفته نشده است.
این هورالعظیم با آن هورالعظیمی که در لیست کنوانسیون رامسر ثبت شده و جزو 10 تالاب برتر خاورمیانه بود، فرق میکند. هورالعظیم در حال حاضر به چشمه گرد و خاک تبدیل شده است.
تالاب هور العظیم پیش از حاکمیت آخوندها، 750هزار هکتار مساحت داشت، ولی با سرقت حقابه آن در حکومت آخوندی به زیر 100هزار هکتار رسیده است. یک کارگزار رژیم که بهعنوان مسؤل آزمایشگاه سازمان حفاظت محیط زیست استان خوزستان معرفی شده است در روزنامه حکومتی اعتماد اعتراف کرده است: تالاب هورالعظیم به یکی از کانونهای گرد و غبار تبدیل شده است
خشکی این تالاب موجب شده پدیده گرد و غبار و شیوع بیماری تنفسی به میزان 4درصد در استان افزایش یابد. اخیراً به واسطه باران میکروبی بیش از 4هزار نفر راهی بیمارستانها شدهاند».
این کارگزار رژیم از وجود سرب در نمونه ذرات گرد و غبار خبر داد و گفت: «در نمونهبرداریهایی که از ذرات گرد و غبار بهعمل آوردیم شاهد آلودگی این ذرات به ماده سرب به میزان ۵۷.۱۲ درصد بودیم که این موضوع بسیار خطرناک است». (روزنامه حکومتی اعتماد 18آبان 1392)
جنایت رژیم نظام ولایتفقیه در انهدام تالاب شادگان:
تالاب شادگان که زمانی ۴۰۰هزار هکتار مربع مساحت داشت و محل پرورش گونههای مختلف ماهی بود، امروز به مردابی از فاضلاب شهری تبدیل شده است.
یک کارشناس دیگر محیط زیست به روزنامه حکومتی اعتماد گفته است: «وضعیت تالاب شادگان بسیار نامطلوب است چون محل دریافت پساب کشت و صنعت نیشکر و کشاورزی منطقه است و همهٴ آنها وارد تالاب شادگان میشدند، به همین دلیل بسیاری از گونههای آبزی تالاب از بین رفتهاند و در پی آن، بسیاری از صیادان منطقه بیکار شدهاند. حتی پوشش گیاهی مرغوب منطقه هم از بین رفته است. اخیراً بهدلیل احداث پتروشیمی جدید در خوزستان، بخش زیادی از حقابه را به آن ماجرا اختصاص دادند... اگر کیفیت آب به همین شکل باشد قطعاً ماهیای زنده نخواهد ماند، اگر غیر از این بود صیادهای منطقه بیکار نمیماندند». (روزنامه حکومتی اعتماد. آبان 1392)
یک کارشناس دیگر محیط زیست به روزنامه حکومتی اعتماد گفته است: «وضعیت تالاب شادگان بسیار نامطلوب است چون محل دریافت پساب کشت و صنعت نیشکر و کشاورزی منطقه است و همهٴ آنها وارد تالاب شادگان میشدند، به همین دلیل بسیاری از گونههای آبزی تالاب از بین رفتهاند و در پی آن، بسیاری از صیادان منطقه بیکار شدهاند. حتی پوشش گیاهی مرغوب منطقه هم از بین رفته است. اخیراً بهدلیل احداث پتروشیمی جدید در خوزستان، بخش زیادی از حقابه را به آن ماجرا اختصاص دادند... اگر کیفیت آب به همین شکل باشد قطعاً ماهیای زنده نخواهد ماند، اگر غیر از این بود صیادهای منطقه بیکار نمیماندند». (روزنامه حکومتی اعتماد. آبان 1392)
واقعیت پیدایش ریزگردها در گزارشات محرمانه رژیم
در دورهٴ دولت پاسدار احمدینژاد، مرکز مطالعات طبی وابسته به دانشگاه تهران در یک گزارش محرمانه در مورد علت افزایش ریزگردهای مسموم در تهران و سایر استانهای مرکزی و غربی و حتی شرقی و شمالی کشور، نوشته بود، «تالابهای شادگان و هور العظیم، نوعی باکتری در هوا تولید میکردند، که این باکتریها بر ترکیب ریزگردهای حاوی سرب و نمک اثرگذار بودند و محیط زیست را از این آلودگی حفظ میکردند. با کوچک شدن و مسموم شدن آب این تالاب ها، دیگر نشانی از عملکرد فعال این باکتریها دیده نمیشود».
سرازیر کردن پس ماندهای سمی پتروشیمی های اطراف شهر ماهشهر، در خور موسی، و از بین بردن بیش از 2 میلیون ماهی یکی دیگر از تبهکاریهای زیست محیطی رژیم است که روزنامههای حکومتی در آبان 92 به آن اعتراف کردهاند.
سرازیر کردن پس ماندهای سمی پتروشیمی های اطراف شهر ماهشهر، در خور موسی، و از بین بردن بیش از 2 میلیون ماهی یکی دیگر از تبهکاریهای زیست محیطی رژیم است که روزنامههای حکومتی در آبان 92 به آن اعتراف کردهاند.
رشد مراکز ریز گردی در اثر گسترش بیابان زایی
با یک اعتراف از روزنامه حکومتی ایران ارگان دولت حسن روحانی در تاریخ ۲۳بهمن ۹۳، ابعاد دیگری از جنایتهای رژیم در انهدام محیط زیست روشن میشود: «در نشست مجمع نمایندگان خوزستان با معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست هم خشک شدن بخش تالاب «هورالعظیم»، وجود کانونهای پرخطر در اطراف شهر اهواز و چشمههای جوشان خاک در اطراف برخی شهرهای این استان، اجرایی نشدن عملیات ۲۰۰هزار هکتاری بیابان زدایی در خوزستان برای مبارزه با این پدیده، بهعنوان عوامل تشدید گرد و غبار در خوزستان، مطرح شده است».
افزایش ریزگردها، محصول نظام ولایتفقیه
تا این جا روشن شد که بر خلاف ادعای حسن روحانی، ریزگردها پدیدهای تنها مربوط به کشور همسایه نیست که با هر بادی بوزد.
بلکه پدیدهای محصول نظام ولایتفقیه. اما این تمامی واقعیت این جنایت زیست محیطی نیست.
یک عامل دیگر پیدایش ریزگردها غارت آب رودخانه توسط پاسداران
به این اعتراف توجه کنید. خود بهاندازه کافی گویاست:
«مسئولان هواشناسی و محیط زیست میگویند مسیر ریزگردهای اخیر خوزستان برخلاف همیشه از جنوب شرق به سمت شمال و شمال غرب بوده است. آمارهای وزارت نیرو میگوید که در دو سه دهه اخیر دهها سد بزرگ و کوچک در شمال خوزستان ساخته شده که راه را بر مسیر طبیعی حوضه آبریز زاگرس بسته است. علم میگوید که اگر اکوسیستم را دستکاری کنیم و سهمیه آب تالابها و رودخانهها را جایی دیگر خرج کنیم، باید منتظر عواقب آن باشیم. انگشت اتهام در داخل کشور همواره متوجه همسایه غربی و دیگر کشورهای عربی منطقه بود. هرازگاهی هم که رد پاهایی از گردو غبارهای با منشأء داخلی در خوزستان مشاهده شد، باز هم دیوار حاشا بلند شد و اصلاً کسی به روی خودش نیاورد که به مدد سیاستهای وزارتخانههای نیرو و نفت، بیش از دو سوم تالابهای هورالعظیم و شادگان و... بیآب شده است. سدهای متعدد سر راه حجم آب رودخانهها را در انتهای راه و البته کیلومترها پیش از رسیدن به خلیج فارس حداقلی کرد. شرکت چینی پیمانکار میدان نفتی منطقه هم برای راحتی کار با ترفندهای مختلف نیمی از هور و تالاب را نابود کرد تا در برابر چشم داخلیها به قیمت نابودی محیط زیست کشور هزینههای استخراج خود را کم کند». (روزنامه حکومتی ابتکار 21بهمن 1393)
خشک شدن رودخانههای کارون و زهره در اثر انحراف مسیر سرچشمه آنها برای صنایع مخفی نظامی و هستهیی در اراک و اصفهان و قم و یا سرقت حقابههای شادگان و انحراف مسیر آن از خوزستان به اراضی رفسنجان گوشه دیگری از داستان پیدایش ریزگردها در نظام ولایتفقیه است.
بلکه پدیدهای محصول نظام ولایتفقیه. اما این تمامی واقعیت این جنایت زیست محیطی نیست.
یک عامل دیگر پیدایش ریزگردها غارت آب رودخانه توسط پاسداران
به این اعتراف توجه کنید. خود بهاندازه کافی گویاست:
«مسئولان هواشناسی و محیط زیست میگویند مسیر ریزگردهای اخیر خوزستان برخلاف همیشه از جنوب شرق به سمت شمال و شمال غرب بوده است. آمارهای وزارت نیرو میگوید که در دو سه دهه اخیر دهها سد بزرگ و کوچک در شمال خوزستان ساخته شده که راه را بر مسیر طبیعی حوضه آبریز زاگرس بسته است. علم میگوید که اگر اکوسیستم را دستکاری کنیم و سهمیه آب تالابها و رودخانهها را جایی دیگر خرج کنیم، باید منتظر عواقب آن باشیم. انگشت اتهام در داخل کشور همواره متوجه همسایه غربی و دیگر کشورهای عربی منطقه بود. هرازگاهی هم که رد پاهایی از گردو غبارهای با منشأء داخلی در خوزستان مشاهده شد، باز هم دیوار حاشا بلند شد و اصلاً کسی به روی خودش نیاورد که به مدد سیاستهای وزارتخانههای نیرو و نفت، بیش از دو سوم تالابهای هورالعظیم و شادگان و... بیآب شده است. سدهای متعدد سر راه حجم آب رودخانهها را در انتهای راه و البته کیلومترها پیش از رسیدن به خلیج فارس حداقلی کرد. شرکت چینی پیمانکار میدان نفتی منطقه هم برای راحتی کار با ترفندهای مختلف نیمی از هور و تالاب را نابود کرد تا در برابر چشم داخلیها به قیمت نابودی محیط زیست کشور هزینههای استخراج خود را کم کند». (روزنامه حکومتی ابتکار 21بهمن 1393)
خشک شدن رودخانههای کارون و زهره در اثر انحراف مسیر سرچشمه آنها برای صنایع مخفی نظامی و هستهیی در اراک و اصفهان و قم و یا سرقت حقابههای شادگان و انحراف مسیر آن از خوزستان به اراضی رفسنجان گوشه دیگری از داستان پیدایش ریزگردها در نظام ولایتفقیه است.