اختلاسهای هزاران میلیاردی! و صندوق ذخیره فرهنگیان! اسمی که اصلاً با مسمایش نمیخواند! نه صندوق است، نه ذخیره، و نه به فرهنگیان مربوط میشود! چرا؟ :
فرهنگیان برای نشاندادن عمق فاجعه در سرقت زندگیشان در صندوق ذخیره فرهنگیان از زبان کاریکاتور بهره گرفتهاند.
فرهنگیان برای نشاندادن عمق فاجعه در سرقت زندگیشان در صندوق ذخیره فرهنگیان از زبان کاریکاتور بهره گرفتهاند.
ترازویی که سهم معلمان به اندازه یک نخود و سهم سران صندوق به اندازه یک تشت بزرگ است. طی ماههای اخیر فریادهای معلمان از فقر و تبعیض بلندتر شده است. آنها میگویند:
”حقوق ما یه ملیون خط فقر سه میلیون ”
: یک معلم بازنشسته در آذر95 در کرمانشاه گفت: ”آیا میدانید معلمان بازنشسته زندهاند و نفس میکشند؟ ما هستیم با مشقت زندگی میکنیم. مانند کوه و با صلابت و اقتدار خواستهای منطقی و حق گوی خود را بیان و مطالبه مینماییم. و از عجز و ناتوانی و قوانین تبعیضآمیز و مسؤلان بیخدمت متنفریم. هر چند که سالیان مدیدی است که از آتش فقر سوختهایم اما معلمان بازنشسته از فقر نمینالند از فرق مینالند. فرق آتشی است که خوبیها را میسوزاند. ... و سهم ما حقوق نجومی و غیرمتعارف مسؤلان بیمسؤلیت شد. سالها گذشت و حال ما ماندیم و جسمی رنجور و روحی زخمخورده که حتی توان حداقل مخارج زندگی را نداریم ”
سی سال پول خود را برای صندوقی دادند که در تصویر این کاریکاتور ”قطره قطره جمع گردد وانگهی غارت شود“.
حالا خوب است نگاهی به ابعاد اختلاسهایی که در این صندوق صورت گرفته داشته باشیم.
در ابتدا وقتی این فساد رو شد بحث در مورد 8هزار میلیارد تومان اختلاس بود ولی روز یکشنبه 5دیماه تعدادی در رسانههای خود رژیم پرده از رقمی معادل 12هزار میلیارد تومان برداشتند که این بالاترین رقم فسادی است که تا بهحال در این رژیم در واقع از پرده بیرون افتاده است.
این رقم را منابع رسمی و شناخته شده رژیم و در تعدادی از پایگاههای خبر رسانی معتبر رژیم آخوندی بیان کردند از جمله حسین مقصودی سخنگوی کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس آخوندی در خصوص آخرین وضعیت صندوق ذخیره فرهنگیان به چندتا از سایتهای خود رژیم گفته است که این فساد خیلی فراتر از این حرفهاست.
همین طور یک آخوندی به اسم آخوند سلیمی که خودش را عضو بهاصطلاح هیأت تفحص در مورد فساد صندوق ذخیره فرهنگیان معرفی میکند، او هم اعتراف میکند که در روند پیگیریهای این هیأت به رقم 12هزار میلیاردی رسیدهاند که ابعاد این دزدی و فساد را که دست خود عوامل اصلی رژیم در آن دخیل است آشکار میکند.
اما بهواقع این اختلاسهای عظیم به چه صورتهایی انجام شده است؟
وقتی کمی دقیق میشویم، روشن میشود که در این فساد و اختلاسهایی نجومی انواع شیوهها را طوری بهکار گرفتهاند که به آن جنبه قانونی و حقوقی بدهند و یک شبکه فاسدی در این موضوع دخیل بوده که درست و حسابی روی انواع شیوهها برای انجام این اختلاسها برنامهریزی و کار کردهاند. : مقصودی سخنگوی کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس آخوندی در مورد این فساد اعتراف میکند که: «این فسادی است که در طول دوران انقلاب بیسابقه است و آقایان برای لاپوشانی این موضوع سناریویی را آغاز کردند.»
از طرفی خود دادستان تهران جعفری دولتآبادی به این امور اعتراف میکند بهطور مثال قطع ارتباط صندوق با سازمان برنامه و بودجه بهگونهیی است که طی چند سال اخیر گزارشی برای این سازمان ارسال نشده... عمده تخلفات بانک اعطای تسهیلات به اشخاص برخلاف ضوابط بانکی بوده است و بین مدیران سابق بانک سرمایه و بدهکاران تبانی وجود داشته بهنحوی که برخی املاک ١٤ برابر قیمت واقعی ارزیابی و تملک شده است، برخی مستندات پروندهها در بانک وجود ندارد و املاک هم معارض دارند و هم متصرف. برای نمونه ملکی را از بانک سرمایه خریداری کردهاند و پس از چند معامله، مجدداً همان ملک را به چند برابر قیمت به بانک واگذار کردهاند این بهاصطلاح دادستان تهران اشاره میکند که عدم رعایت حد نصاب سهامداری در تأسیس بانک سرمایه، پرداخت سودهای موهوم، دخالتهای مدیران صندوق ذخیره فرهنگیان در پرداخت وامها و صدور ضمانتنامههای بیاساس بود که بهعنوان مثال، از صدور ضمانتنامههای میلیاردی برای چند نفر کارتنخواب خبر داد که حسب گزارش دادسرای پولی- بانکی ٣٨ فقره ضمانتنامه به میزان پانصد میلیارد تومان برای شرکتهای صوری و به سهامداری افراد کارتنخواب صادر شده است که تمامی ضمانتها در شعبه بانک اسکان صادر و به تأیید هیأتمدیره بانک رسیده است.
در یک مورد، شرکت بیمه معلم مبالغ زیادی حق بیمه دانشآموزی دریافت کرده؛ بدون اینکه در مورد خدمات ارایه شده گزارش یا توضیح دهد. خلاصه اینکه با برنامهریزی و همدستی مدیران و دستاندرکاران بانک سرمایه و مدیریت صندوق ذخیره فرهنگیان تا اینجای کار مشخص شده که 12هزار میلیار دلار بالا کشیده شده و کسی هم تا بهحال بازخواست نشده و اسمی هم رسماً از طرف دادستانی اعلام نشده است.
حالا بهراستی تأثیرات این اختلاسها بر زندگی معلمان چیست؟
واقعیت این است که یکی از نمونههای برجسته دزدیهای سازمانیافته از حقوق مردم در نظام ولایتفقیه، همین دزدی از اموال مردمی است که پولشان را برای اینکه یک شرکت یا مؤسسه حکومتی در موعد مشخص به آنها ارائه خدمات بکند میدهند، اما بیشرمانه پولهای مردم را بالا میکشند و بعد دادستان شیاد رژیم میگوید ما نمیتوانیم اسم اینها را افشا کنیم. جعفری دولتآبادی در اظهارت خودش میگوید در واقع بدهکاران کلان، مدیران شعب و هیأتمدیره بانک سرمایه را تعیین میکردند که برخی از آنها دارای پرونده در دادسرای اقتصادی نیز هستند. وی با اظهار اینکه، ای کاش قانون اجازه میداد نام بدهکاران کلان بانکی اعلام شود، . نشان میدهد که عمدی هست که نام این مدیران و کارگزاران رژیم اعلام نشود.
تأثیر این غارتگری سیستماتیک بر زندگی معلمان این است که آنها مجبورند چند شغله باشند، دستفروشی کنند، مسافرکشی کنند، هر کار دیگری بکنند تا بتوانند زندگی بخور و نمیرشان را بچرخانند
نکته بسیار مهمی که در رابطه با فرهنگیان آزادهٴ میهنمان وجود دارد این است که در برابر این ظلم و سرقت بزرگ از حقوقشان کوتاه نیامدند و با تظاهراتهای بزرگ و سراسری خودشان، حقوقشان را از رژیم غارتگر آخوندی مطالبه میکنند.
توجه به یکی دیگر از برنامهریزیهای رژیم در سرکیسه کردن فرهنگیان عمق فاجعه را بیشتر روشن میکند. علی قطبالدینی مدیر کل اسبق تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش که از مدیران میانی صندوق ذخیره فرهنگیان در گذشته بود، در گفتگو با خبرنگار آموزش و پرورش از مواردی که در چند سال گذشته از جمله تخلفات صندوق ذخیره فرهنگیان است صحبت کرده و گفته است: «صندوق چند سالی بود که به هیچ عنوان اعتباری به شرکت لیزینگ فرهنگیان اختصاص نمیداد، اما به یکباره اعتباری برای خرید 800 دستگاه خودروی لوکس به مدیران ارشد این صندوق شامل مدیران عامل، معاونان، مدیران حوزه ستادی و سید محمد بطحایی معاون وزیر که اکنون بهعنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش است اختصاص یافت.»
وی افزوده است: «این 800 خودرو هر کدام به ارزش 196 میلیون تومان بود که 30 درصد آن را نقد و 70 درصد دیگر بهصورت اقساطی با سود 15 درصد و بازپرداخت 7ساله اختصاص دادند که به نظرم در تاریخ شرکتهای لیزینگ بیسابقه بود.»
به گفته این کارگزار سابق رژیم با پول 800 خودروی لوکس، 12هزار معلم صاحب خودرو میشدند، طبیعی هست که با این میزان پول بخشی از مطالبات فرهنگیان راهم میشد پرداخت کرد.
اگر بهطور واقعی بین وضعیت و رفاه و خدماتی که به فرهنگیان در ایران آخوند زده با کشورهای دیگر از جمله آسیا، اروپا و آمریکا مقایسهای بشود، ابعاد فشاری که بر فرهنگیان این قشر ارزشمند جامعه ایران وارد میشود، بهتر روش میگردد. و در نتیجه معلوم میشود که اگر میخواهیم که این وضعیت اسفناک در ایران عزیز تغییر کند و جامعهای در خور و در شان از جمله فرهنگیان به وجود بیاید چارهای جز تغییر ساختار این حاکمیت نیست.