هنوز چند روز از آزمایش شکستخوردهٴ موشکی رژیم نگذشته، توفانی در محافل سیاسی جهان، بر ضد رژیم رخ داده است. اما چرا؟ مگر طی ماههای گذشته هم، رژیم چندین آزمایش موشکی حتی گستردهتر نداشت؟ چرا الآن این واکنشها وجود دارد و پیآمد آن چیست؟
واکنشها را میشود در رسانهها و مواضع کارگزاران رژیم دید که از روز چهارشنبه 13بهمن که مایکل فلین این موضع را گرفت، تا همین امروز بسیار گسترده بوده. اما اگر به جوهر این واکنشها نگاه کنیم، میبینیم که دو رویکرد، البته با یک مضمون وجود دارد.
یک رویکرد مثل موضع دهقان وزیر دفاع رژیم است که میگوید ما برای این آزمایشها و اقداماتمان، از کسی اجازه نمیگیریم. یک رویکرد هم مثل موضع روحانی است که نمود وحشت نظام است و در سخنرانی روز 13بهمن خود، بهروشنی میگوید الگوی برجام، که معنایش مذاکره هست را، باید بعد از اتمی در سایر زمینهها هم اجرایی کنیم.
درست است که صحبتهای دهقان و روحانی در ظاهر دو رویکرد با هم متفاوت است، اما اگر کمی عمیق بشویم، میبینیم که مضمون هر دو یک چیز است و حتی با هم هماهنگ است. چطور؟ وقتی وزیر دفاع روحانی میگوید ما برای این کارها از کسی اجازه نمیگیرم، برای این است که بهخاطر مشکلات داخلی، با سیلی صورت نظام را سرخ نگاه دارد، ؛ اما حرف اصلی، مال خود رئیسش، یعنی روحانی است، که از موضع بسیار ضعیف به طرفهای غربی پیام میدهد که حاضریم همه جا مذاکره کنیم: «ما در شرایطی قرار داریم که باید به خوبی پیام خود را به جهان برسانیم»، پس انگشت میگذارد روی «شرایط!» ؛ حالا آن پیامی که باید برساند چیست؟ میگوید: «ایران این توان را دارد که در مذاکرات در برابر قدرتهای جهان به قراردادی برسد». بعد هم برای اینکه بگوید این موضع فرد و باند خودم نیست، پای خامنهای را هم وسط میکشد و میگوید: «رهبری... از ابتدا مذاکرات را مورد حمایت قرار داده و آنها را هدایت کردند». بنابراین کاملاً روشن است که مضمون هر دو رویکرد، واکنشی بسیار از موضع پایین و وحشتآلود است. امروز هم ولایتی موضع گرفت و گفت اینها رجزخونی است، اما در آخر گفت: «هر روز یک تهدید اضافه کردن مخالف روح برجام است و آنها باید از این اقدامات خود دست بردارند».
اما سوالی که این میان پیش میآید این است که بر اساس واکنشهای کشورهای غربی و آمریکا، چه پیامدهایی برای رژیم قابل پیشبینی است؟
در جواب باید گفت آنطور که در محافل سیاسی مختلف گفته میشود، این پیامدها یک طیف را در برمیگیرد که کمترین آن افزایش جدی تحریمها، و بیشترین آن هم تهدید نظامی است. تابناک14بهمن 95 نوشت: «دولت آمریکا طیفی از گزینهها علیه ایران را در دست بررسی دارد» ؛ طبعاً درباره طیفی از گزینهها، گمانهزنیها ادامه دارد. برای نمونه، خبرگزاری رویترز گفت: «این سیگنالی از سوی دولت ترامپ است که میخواهد تحریمهای تازهیی علیه ایران برای برهمزدن برجام وضع نماید...» 3 دیپلومات غربی هم یک گام بیشتر برداشته و گفتند هدف عقبنشاندن رژیم از دخالتهایش در منطقه است و در همین رابطه به خبرگزاریها گفتند: «هدف پیام فلین آشکار است... ایران رفتار خود را در منطقه تغییر دهد». خیلیهای دیگر هم روی اقدام نظامی انگشت گذاشتند.
حالا چرا یکباره شاهد شتاب گرفتن شدید تحولات بر ضد رژیم هستیم؟
علت یک چیز است: تغییر دوران. تغییری که با رفتن اوباما آغاز شده. چون سیاست اوباما کنار آمدن با رژیم بود. امروز خبرگزاریها گفتند بعد از برجام، رژیم 11 آزمایش موشکی دیگر داشته، اما هیچ پیامدی برایش نداشته است؛ اما این اولین آزمایشش بعد از رفتن اوباما بود که با چنین موج شدید واکنشها و تهدیدها روبهرو شده. مایکل فلین هم بهروشنی دیروز گفت که این اقدامات رژیم، حاصل بیعملی دولت اوباماست. برای همین دیروز عراقچی بهروشنی گفت که «سیاست خارجی ما با بحرانها و توفانها» روبهرو میشود. رسانههای رژیم هم امروز نوشتند: «به نظر میرسد مقامات آمریکایی از همین ابتدای کار سعی دارند تا ایران را در یک مخمصه دیپلوماتیک قرار دهند».
اما در چنین شرایطی، رژیم چه راهکارهایی در مقابلش هست؟
روشن است که همان دوراهی که خامنهای گفت: «فشار یا تسلیم». راه اولش این است که به رویارویی ادامه بدهد، که حاصلش افزایش شتابان و جدی خطرها و فشارهاست. همان که فریدون مجلسی میگوید دنبال بهانه هستند تا «ضرب شست» بزنند. رسانههای رژیم هم امروز نوشتند: «آمریکا... از هر بهانه ریز و درشتی برای درگیر کردن ایران با یک تله دیپلوماتیک و مخمصه سیاسی استفاده میکند». راه دوم عقبنشینی و زهرخوریهای پیاپی بعدی است. همان که علی خرم میگوید «عقل سلیم حکم میکنه» آرام رفتار کنیم. که البته هر دو مسیر برای رژیم به پرتگاه میرسد. اولی اقدامات بسیار شدید به همراه دارد، دومی همان «تنزل بیپایان» ی خواهد شد که خامنهای گفت.
بیتردید در این میان بهویژه نقش مقاومت ایران هم برای سمت و سو دادن شرایط بر ضد رژیم بسیار برجسته است، واقعیتی که از دید رژیم هرگز پوشیده نیست. برای همین آرمان 14بهمن 95نوشت: «برخی از اطرافیان [رئیسجمهور آمریکا] نظیر «رودی جولیانی» ارتباطات نزدیک و عمیقی با مجاهدین دارند و تصمیماتی را با نظرات آنها (مجاهدین) اتخاذ میکنند».
واکنشها را میشود در رسانهها و مواضع کارگزاران رژیم دید که از روز چهارشنبه 13بهمن که مایکل فلین این موضع را گرفت، تا همین امروز بسیار گسترده بوده. اما اگر به جوهر این واکنشها نگاه کنیم، میبینیم که دو رویکرد، البته با یک مضمون وجود دارد.
یک رویکرد مثل موضع دهقان وزیر دفاع رژیم است که میگوید ما برای این آزمایشها و اقداماتمان، از کسی اجازه نمیگیریم. یک رویکرد هم مثل موضع روحانی است که نمود وحشت نظام است و در سخنرانی روز 13بهمن خود، بهروشنی میگوید الگوی برجام، که معنایش مذاکره هست را، باید بعد از اتمی در سایر زمینهها هم اجرایی کنیم.
درست است که صحبتهای دهقان و روحانی در ظاهر دو رویکرد با هم متفاوت است، اما اگر کمی عمیق بشویم، میبینیم که مضمون هر دو یک چیز است و حتی با هم هماهنگ است. چطور؟ وقتی وزیر دفاع روحانی میگوید ما برای این کارها از کسی اجازه نمیگیرم، برای این است که بهخاطر مشکلات داخلی، با سیلی صورت نظام را سرخ نگاه دارد، ؛ اما حرف اصلی، مال خود رئیسش، یعنی روحانی است، که از موضع بسیار ضعیف به طرفهای غربی پیام میدهد که حاضریم همه جا مذاکره کنیم: «ما در شرایطی قرار داریم که باید به خوبی پیام خود را به جهان برسانیم»، پس انگشت میگذارد روی «شرایط!» ؛ حالا آن پیامی که باید برساند چیست؟ میگوید: «ایران این توان را دارد که در مذاکرات در برابر قدرتهای جهان به قراردادی برسد». بعد هم برای اینکه بگوید این موضع فرد و باند خودم نیست، پای خامنهای را هم وسط میکشد و میگوید: «رهبری... از ابتدا مذاکرات را مورد حمایت قرار داده و آنها را هدایت کردند». بنابراین کاملاً روشن است که مضمون هر دو رویکرد، واکنشی بسیار از موضع پایین و وحشتآلود است. امروز هم ولایتی موضع گرفت و گفت اینها رجزخونی است، اما در آخر گفت: «هر روز یک تهدید اضافه کردن مخالف روح برجام است و آنها باید از این اقدامات خود دست بردارند».
اما سوالی که این میان پیش میآید این است که بر اساس واکنشهای کشورهای غربی و آمریکا، چه پیامدهایی برای رژیم قابل پیشبینی است؟
در جواب باید گفت آنطور که در محافل سیاسی مختلف گفته میشود، این پیامدها یک طیف را در برمیگیرد که کمترین آن افزایش جدی تحریمها، و بیشترین آن هم تهدید نظامی است. تابناک14بهمن 95 نوشت: «دولت آمریکا طیفی از گزینهها علیه ایران را در دست بررسی دارد» ؛ طبعاً درباره طیفی از گزینهها، گمانهزنیها ادامه دارد. برای نمونه، خبرگزاری رویترز گفت: «این سیگنالی از سوی دولت ترامپ است که میخواهد تحریمهای تازهیی علیه ایران برای برهمزدن برجام وضع نماید...» 3 دیپلومات غربی هم یک گام بیشتر برداشته و گفتند هدف عقبنشاندن رژیم از دخالتهایش در منطقه است و در همین رابطه به خبرگزاریها گفتند: «هدف پیام فلین آشکار است... ایران رفتار خود را در منطقه تغییر دهد». خیلیهای دیگر هم روی اقدام نظامی انگشت گذاشتند.
حالا چرا یکباره شاهد شتاب گرفتن شدید تحولات بر ضد رژیم هستیم؟
علت یک چیز است: تغییر دوران. تغییری که با رفتن اوباما آغاز شده. چون سیاست اوباما کنار آمدن با رژیم بود. امروز خبرگزاریها گفتند بعد از برجام، رژیم 11 آزمایش موشکی دیگر داشته، اما هیچ پیامدی برایش نداشته است؛ اما این اولین آزمایشش بعد از رفتن اوباما بود که با چنین موج شدید واکنشها و تهدیدها روبهرو شده. مایکل فلین هم بهروشنی دیروز گفت که این اقدامات رژیم، حاصل بیعملی دولت اوباماست. برای همین دیروز عراقچی بهروشنی گفت که «سیاست خارجی ما با بحرانها و توفانها» روبهرو میشود. رسانههای رژیم هم امروز نوشتند: «به نظر میرسد مقامات آمریکایی از همین ابتدای کار سعی دارند تا ایران را در یک مخمصه دیپلوماتیک قرار دهند».
اما در چنین شرایطی، رژیم چه راهکارهایی در مقابلش هست؟
روشن است که همان دوراهی که خامنهای گفت: «فشار یا تسلیم». راه اولش این است که به رویارویی ادامه بدهد، که حاصلش افزایش شتابان و جدی خطرها و فشارهاست. همان که فریدون مجلسی میگوید دنبال بهانه هستند تا «ضرب شست» بزنند. رسانههای رژیم هم امروز نوشتند: «آمریکا... از هر بهانه ریز و درشتی برای درگیر کردن ایران با یک تله دیپلوماتیک و مخمصه سیاسی استفاده میکند». راه دوم عقبنشینی و زهرخوریهای پیاپی بعدی است. همان که علی خرم میگوید «عقل سلیم حکم میکنه» آرام رفتار کنیم. که البته هر دو مسیر برای رژیم به پرتگاه میرسد. اولی اقدامات بسیار شدید به همراه دارد، دومی همان «تنزل بیپایان» ی خواهد شد که خامنهای گفت.
بیتردید در این میان بهویژه نقش مقاومت ایران هم برای سمت و سو دادن شرایط بر ضد رژیم بسیار برجسته است، واقعیتی که از دید رژیم هرگز پوشیده نیست. برای همین آرمان 14بهمن 95نوشت: «برخی از اطرافیان [رئیسجمهور آمریکا] نظیر «رودی جولیانی» ارتباطات نزدیک و عمیقی با مجاهدین دارند و تصمیماتی را با نظرات آنها (مجاهدین) اتخاذ میکنند».