نگاهی سریع و تلگرامی به سالی که گذشت.
خامنهای در سخنان نوروزی سال گذشته خود در مشهد، سال95 را سال ”اقتصاد مقاومتی، اقدام بهعمل“ نامید.
در پایان سال، در اواخر اسفند 95، در اجلاس خبرگان ارتجاع، شاهد دعوای جنتی با روحانی و جهانگیری بر سر ”اقتصاد مقاومتی“ بودیم. به جان هم افتادند و هر یک دیگری را متهم میکرد که چرا هیچ اقدامی برای عملی شدن آن انجام نگرفته است؟!
در همان سخنرانی اول سال95، خامنهای بنبست نظامش را تصویر کرد و گفت: میگویند ما بر سر یک دوراهی هستیم: یا تنازل از اصولمان و تندادن به برجامهای 2 و 3 و 4 و کوتاه آمدن از هویت اسلامی نظام یا ایستادن بر اصول و له شدن زیر فشارها!
یک سال پس از آن سخنرانی، این بنبست بسا محکمتر شده و هیچ راه خروجی برای آن متصور نیست و فرصت ”این پا و آن پا “ کردن و کش دادن هم برای خامنهای باقی نگذاشته است. بهویژه که 3 تحول مهم در سال 95، تعیینتکلیف نهایی را نزدیک کرده است:
یکم: فضای انفجاری جامعه که نسبت به سالهای قبل بسا انفجاریتر شده و نماد آن را میتوان در حرکتهای اعتراضی اهواز و پاسارگاد و 16آذر و چهارشنبهسوری و... دید. فضایی که بنا بر اعتراف پاسدار اشتری سرکرده نیروی انتظامی، طی سال گذشته، روزانه حدود 20تا30 حرکت اعتراضی را باعث شده و معدل سالانهٴ آن به بیشتر از 10هزار حرکت اعتراضی بالغ میشود. چیزی که در تمامی سالهای اخیر بیسابقه است. این فضا بهویژه پس از اعلام جنبش دادخواهی توسط رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران و متعاقب آن انتشار فایل صوتی آقای منتظری اوج گرفت و زلزلهیی را در درون رژیم ایجاد کرد.
دوم: تغییر دوران با رفتن اوباما و وقوع تغییرات جدی در سیاست آمریکا. این تغییرات وقتی برای رژیم ترسناکتر شد که خود را در بازسازی روابط آمریکا با اعراب و ترکیه و تشدید انزوای منطقهیی و جهانی رژیم آخوندی نشان داد.
این تشدید انزوا در اجلاس امنیتی مونیخ آن چنان ظاهر شد که رسانهها و مهرهها نظام از آن با عنوان سرفصل یاد کردند و دوران پس از آن را برای رژیم تحت عنوان «نظم پسا مونیخ» نام گذاری کردند و تحولات بعدی را گامهایی در جهت ایجاد یک ”ناتوی اسلامی – عربی“ توصیف کردند. وحشت آخوندها وقتی بیشتر شد که در ائتلافشان با روسیه خنجر روسی را در پشت خود حس کردند! عبارتی که رمضانزاده سخنگوی دولت اسبق رژیم، بهکار برد.
سوم: انتقال پیروزمند مجاهدین به اروپا و خارج شدن نیروی رزمنده ضد رژیم از محاصره و چنگال نظام آخوندی.
اهمیت این انتقال در آن است که بدانیم دیگر از این پس خامنهای این امکان را ندارد که هر شکست یا عقبنشینی را با ضربه زدن به مجاهدین و موشکباران آنها تحتالشعاع قرار دهد!
اکنون به نظر میرسد سال 1396 برای خامنهای و نظامش سالی است بنا شده بر روی شکستهای بزرگ سال قبل و متقابلاً برای مقاومت ایران سال ادامه پیروزیهای بزرگ است. سالی که شاید بتوان آن را تقارن بهار مقاومت و مردم ایران با پاییز رقتبار نظام آخوندی، دانست.
خامنهای در سخنان نوروزی سال گذشته خود در مشهد، سال95 را سال ”اقتصاد مقاومتی، اقدام بهعمل“ نامید.
در پایان سال، در اواخر اسفند 95، در اجلاس خبرگان ارتجاع، شاهد دعوای جنتی با روحانی و جهانگیری بر سر ”اقتصاد مقاومتی“ بودیم. به جان هم افتادند و هر یک دیگری را متهم میکرد که چرا هیچ اقدامی برای عملی شدن آن انجام نگرفته است؟!
در همان سخنرانی اول سال95، خامنهای بنبست نظامش را تصویر کرد و گفت: میگویند ما بر سر یک دوراهی هستیم: یا تنازل از اصولمان و تندادن به برجامهای 2 و 3 و 4 و کوتاه آمدن از هویت اسلامی نظام یا ایستادن بر اصول و له شدن زیر فشارها!
یک سال پس از آن سخنرانی، این بنبست بسا محکمتر شده و هیچ راه خروجی برای آن متصور نیست و فرصت ”این پا و آن پا “ کردن و کش دادن هم برای خامنهای باقی نگذاشته است. بهویژه که 3 تحول مهم در سال 95، تعیینتکلیف نهایی را نزدیک کرده است:
یکم: فضای انفجاری جامعه که نسبت به سالهای قبل بسا انفجاریتر شده و نماد آن را میتوان در حرکتهای اعتراضی اهواز و پاسارگاد و 16آذر و چهارشنبهسوری و... دید. فضایی که بنا بر اعتراف پاسدار اشتری سرکرده نیروی انتظامی، طی سال گذشته، روزانه حدود 20تا30 حرکت اعتراضی را باعث شده و معدل سالانهٴ آن به بیشتر از 10هزار حرکت اعتراضی بالغ میشود. چیزی که در تمامی سالهای اخیر بیسابقه است. این فضا بهویژه پس از اعلام جنبش دادخواهی توسط رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران و متعاقب آن انتشار فایل صوتی آقای منتظری اوج گرفت و زلزلهیی را در درون رژیم ایجاد کرد.
دوم: تغییر دوران با رفتن اوباما و وقوع تغییرات جدی در سیاست آمریکا. این تغییرات وقتی برای رژیم ترسناکتر شد که خود را در بازسازی روابط آمریکا با اعراب و ترکیه و تشدید انزوای منطقهیی و جهانی رژیم آخوندی نشان داد.
این تشدید انزوا در اجلاس امنیتی مونیخ آن چنان ظاهر شد که رسانهها و مهرهها نظام از آن با عنوان سرفصل یاد کردند و دوران پس از آن را برای رژیم تحت عنوان «نظم پسا مونیخ» نام گذاری کردند و تحولات بعدی را گامهایی در جهت ایجاد یک ”ناتوی اسلامی – عربی“ توصیف کردند. وحشت آخوندها وقتی بیشتر شد که در ائتلافشان با روسیه خنجر روسی را در پشت خود حس کردند! عبارتی که رمضانزاده سخنگوی دولت اسبق رژیم، بهکار برد.
سوم: انتقال پیروزمند مجاهدین به اروپا و خارج شدن نیروی رزمنده ضد رژیم از محاصره و چنگال نظام آخوندی.
اهمیت این انتقال در آن است که بدانیم دیگر از این پس خامنهای این امکان را ندارد که هر شکست یا عقبنشینی را با ضربه زدن به مجاهدین و موشکباران آنها تحتالشعاع قرار دهد!
اکنون به نظر میرسد سال 1396 برای خامنهای و نظامش سالی است بنا شده بر روی شکستهای بزرگ سال قبل و متقابلاً برای مقاومت ایران سال ادامه پیروزیهای بزرگ است. سالی که شاید بتوان آن را تقارن بهار مقاومت و مردم ایران با پاییز رقتبار نظام آخوندی، دانست.