یکی دیگر از نتایج فاجعهبار 38سال حاکمیت آخوندهای مرتجع بر میهن عزیز پدیده شوم نوزدان معتاد ناشی از اعتیاد زنان و مردان کارتن خواب است.
ابعاد وحشتناک و دامنه روزافزون این فاجعه شوم و دست ساخته آخوندهای ضدبشر، چنان وجدان ملی اقشار و طبقات مختلف جامعه را برانگیخته که رسانههای رژیم را مجبور نموده است به گوشههایی هر چند کوچک از این فاجعه تحت عنوان نوزادن معتاد اعتراف نمایند.
ابعاد بزرگ این معضل عمیق اجتماعی که تماماً محصول سیاستهای ضدمردمی آخوندهای دینفروش در نزدیک به چهار دهه گذشته میباشد، آنقدر فاجعهبار است که مدیر کل بهزیستی شهرستانهای استان تهران با وقاحت تمام اعتراف میکند: «80 تا ۹۰ درصد نوزادان معتاد بیسرپرست در بیمارستانها جان خود را از دست میدهند و روند درمان آنها با مرگ متوقف میشود، مرگ این دسته از کودکان در شیرخوارگاهها طبیعی است و نمیتوانیم برای کاهش مرگومیرها اقدام کنیم». (سایت حکومتی سلامت آنلاین- دوشنبه ۲۸ تیر۱۳۹۵)
در توصیف این شرایط باز هم رسانههای رژیم ضمن اعتراف بر نقش قوانین زنستیزانه رژیم پلید آخوندی بهعنوان عامل اصلی این پدیده شوم و ضدانسانی مینویسند: «آسیبهای اجتماعی شکل و شمایل تازهیی به خود گرفتهاند نباید از یاد ببریم که امروز شاهد افزایش زنان کارتن خواب هستیم. زنانی که بهواسطه فقر و اختلالات روانی و اختلالات خانوادگی خانه و کاشانه خود را از دست دادهاند و در معرض خطرات جدی از جمله اعتیاد قرار دارند. وقتی در جامعهای اعتیاد میان زنان افزایش مییابد به این معناست که میزان مهر، محبت، عاطفه و ارتباط عاطفی در جامعه کاهش یافته، یا به عبارت دیگر نیازهای عاطفی زنان برآورده نشده و از آنها حمایتهای لازم بهعمل نیامده است. در نتیجه سطح استرس و ناامنی زنان بالا رفته و این عوامل سبب روی آوردن زنان به رفتارهای پرخطر نظیر اعتیاد شده است».
-روزنامه حکومتی قانون 20فروردین 96 تحت عنوان داستان غمانگیز مادران معتاد و جنینهای خمار مینویسد: «طی سالهای اخیر آسیبهای اجتماعی تنوع بیشتری یافته و اصولاً از دل این آسیبها، معضلات بسیاری پدید آمدهاند. شاید سالهای قبلتر (20سال گذشته) فقط مردان معتاد و کارتنخواب بزرگترین معضل برای جامعه محسوب میشدند، اما امروز این آسیبها وسعت و گستردگی بسیاری یافته و شاهد افزایش زنان معتاد و کارتنخواب، کودکان کار، کودکان خیابانی، اعتیاد کودکان و بهویژه نوزادان معتاد هستیم».
همین منبع در ادامه با استناد به اعترافهای یکی از کارگزاران رژیم از شناسایی ۷۸۰ نوزاد و کودک مسمومشده با موادمخدر طی ۹ ماهه اول سال ۹۵ پرده برداشته و اضافه میکند: «در این بازه زمانی ۳۸۴ نوزاد با مسمومیت با موادمخدر (معتاد) به دنیا آمدهاند». و در نهایت ضمن اعتراف به اینکه «آسیبهای اجتماعی شکل و شمایل تازهیی به خود گرفتهاند» سؤال میکند: «امروز زن و مرد معتاد فقط خود درگیر اعتیاد نیستند بلکه کودکانی از آنها متولد میشوند که ممکن است معتاد یا حامل و ناقل بسیاری از بیمارها از جمله ایدز باشند. این کودکان غافل از خطراتی که میتوانند برای جامعه داشته باشند روانه خیابانهای شهر شده و برخی به تکدیگری و برخی به دستفروشی و... مشغول میشوند. اما قوانین در این زمینه چگونهاند؟ با توجه به اینکه این مشکلات گریبانگیر کودکان شده و ناخواسته درگیر موادمخدر و اعتیاد میشوند و آینده خوبی نمیتوان برای آنها متصور بود، آیا قوانینی وجود دارد تا بتواند از اینگونه کودکان حمایت کند؟».
-روزنامه حکومتی موسوم به اعتماد 25خرداد95 تحت عنوان درد بیدرمان کودکان خمار ضمن اذعان به اینکه «تهران، هیچ مرکز درمانی برای پذیرش کودکان معتاد ندارد» به بررسی آسیبهای اجتماعی وارد بر کودکان طی دهه گذشته پرداخته و اینگونه اعتراف میکند: در سال ١٣٨٠ معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با انجام یک تحقیق بر ۵٨۵ کودک کار و خیابان اعلام کرد: «۴١ درصد از این کودکان درگیر خرید و فروش مواد مخدر بودهاند و ٣٧ درصد اعتیاد داشتند».
سال ١٣٩٠ مرکز تحقیقات ایدز وابسته به وزارت بهداشت با انجام تحقیقی بر ١٠٠٠ کودک کار و خیابان در شهر تهران اعلام کرد: «١۵ درصد کودکان مورد مطالعه، مصرفکننده مواد مخدر بودند و شیوع ایدز در مصرفکنندگان مواد ٩ درصد بود».
سال ١٣٩١ سازمان بهزیستی کشور با انجام تحقیقی درباره سنجش رفتارهای پرخطر کودکان کار و خیابان و وضعیت مصرف مواد مخدر در این کودکان اعلام کرد:
«٣ /١٧ درصد این کودکان حداقل یک بار الکل مصرف کرده بودند و ٧ درصد آنها مصرف روزانه داشتند. ٢٣ درصد این کودکان حداقل یک بار مواد مخدر یا محرک مصرف کرده بودند. ۵۶ درصد کودکان، مصرف مواد را قبل از سن ١۴ سالگی آغاز کرده بودند».
سال ١٣٩٢ دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با انجام یک طرح تحقیقاتی درباره ٢٨٩ کودک کار و خیابان شهر تهران اعلام کرد: «ماده مصرفی کودکان مورد مطالعه در شش ماه منتهی به تحقیق ٢۶ نفر سیگار – ٩ نفر قلیان – ٧ نفر الکل سفید – ۵ نفر اکس و شیشه – ٧ نفر تریاک – ٢ نفر متادون – یک نفر هرویین و کراک بوده است».
همین منبع در ادامه اضافه میکند: «جمعیت امداد دانشجویی امام علی (ع) طی ماههای شهریور تا دی ماه سال ١٣٩٣، اطلاعات ١٧٠٠٠ کودک مراجعهکننده به شعبات این نهاد غیردولتی برای دریافت خدمات حمایتی را ثبت کرد. بعد از ثبت اطلاعات ١٧٠٠ کودک در ١٠ استان تهران، البرز، مازندران، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، بوشهر، هرمزگان، گلستان، زنجان و کرمان، مشخص شد که ١١۶ نفر از این تعداد (٢٧ درصد دختر و ٧٣ درصد پسر) معتاد بودند، بیشترین تعداد کودکان معتاد مورد مطالعه در گروه سنی ٧ تا ١٣ سال قرار داشتند، ۵۴ درصد به اجبار معتاد شده بودند، ۴٢ درصد کودکان بر اثر مصرف شیر مادر و ٣۵ درصد در خانواده معتاد شده بودند، ٢٩ درصد کودکان به علت اعتیاد ترک تحصیل کرده بودند، پدر ٨٠ درصد کودکان و مادر ۶٢ درصد کودکان معتاد بودند، ٣۴ درصد کودکان با اعتیاد متولد شده بودند و ۵۴ درصد کودکان مصرفکننده مستقیم مواد بودند. اطلاعات این کودکان ثبت شد چون با پای خودشان به دفاتر این انجمن غیردولتی مراجعه کرده بودند اما همیاران انجمن در بازدیدها و گزارشهایشان خبر دادند که حداقل، ٢٠٠ کودک را دیدهاند که دچار اعتیاد بودند اما به علت مکتوب نشدن اطلاعاتشان، قابل ثبت در این تحقیق نیستند».
-سایت حکومتی ایسکای نیوز 25خرداد 95 بهنقل از مسئول تحقیق «بررسی وضعیت کودکان درگیر اعتیاد در ایران در مناطق معضلخیز» اینگونه پرده بر از اوضاع فاجعهبار کودکان در میهن اشغال شده بر میدارد: «نتایج تحقیق به ما نشان داد که استانهای تهران و خراسان رضوی بیشترین تعداد کودکان درگیر اعتیاد را داشتند اما در خراسان جنوبی – بیرجند – وضعیت اعتیاد کودکان شرایط بدتری داشت. درمان و ترک اعتیاد برای این کودکان یک مقوله پیچیده و عجیب بود چون بچهها؛ بهخصوص نوزادان و کودکان کمتر از هفت سال، از وضع خودشان آگاهی درستی نداشتند چه برسد به اینکه به تغییر وضعیت فکر کنند. در استان تهران، بیمارستان لقمان – به دشواری اما در نهایت – میپذیرفت که فقط کودکان معتاد با علایم خماری یا نشئگی یا دچار اوردوز را بستری و درمان کند اما در خراسان جنوبی، هیچ بیمارستانی حاضر به پذیرش کودکان معتاد نبود و حتی یک بیمارستان هم که کودکان را پذیرش کرد هیچ پزشک و پرستاری به بالین بچهها نفرستاد و ما برای این کودکان پرستار استخدام کردیم و چون بیمارستان، حتی دارو هم در اختیارمان نگذاشت، وقتی کودکان در اثر ترک دچار تشنج شدند پرستار ما نمیدانست چه کند. کودکان معتاد بدون شناسنامه هم به هیچوجه پذیرش نمیشدند. ما ناچار بودیم در تمام استانها، بهعنوان آخرین راه، کمپهای بزرگسالان را انتخاب کنیم در حالی که پذیرش معتاد کمتر از ١٨ سال در کمپها ممنوع بود
نتایج تحقیق، ما را بهشدت در مورد مغفول ماندن پیشگیری از اعتیاد در کودکان نگران کرد. ما شاهد بودیم که تعداد کودکان معتاد به سرعت رو به افزایش است. شهریورماه ١٣٩٣ تعداد کودکان معتاد شناسایی شده توسط ما ٣٠ نفر بود اما ظرف مدت پنج ماه و تا پایان انجام تحقیق به ١١۶ نفر رسیده بود».
همین منبع در پایان بهنقل از همین مسئول تحقیق وضعیت امروز همان کودکانی که سال ٩٣ مورد مطالعه قرار گرفتند، این چنین بیان میکند: «امروز، وضعیت ١۴ نفر از آن ١١۶ نفر – دختر و پسر – وخیمتر شده چون مصرفشان چندمادهای شده و مقدار مصرفشان هم بیشتر شده. ١۶ پسر کارتنخواب شدند و از دسترس ما خارج شدند. پنج دختر ١٣ تا ١۶ ساله بر اثر مصرف مواد درگیر تنفروشی شدند و دو نفرشان هم باردار شدند و نوزاد معتاد به دنیا آوردند که یکی از نوزادان پارسال فوت کرد. پنج نفر از این بچهها بهدلیل مصرف مواد یا آسیبهای در اثنای تهیه مواد فوت کردند. سه نفر فراری شدند و یک نفر خودکشی کرد.» سایر فعالان غیردولتی درمان اعتیاد هم شواهد موثقی از اعتیاد کودکان و جای خالی مراکز درمانی برای مداوای این کودکان دارند».
ابعاد وحشتناک و دامنه روزافزون این فاجعه شوم و دست ساخته آخوندهای ضدبشر، چنان وجدان ملی اقشار و طبقات مختلف جامعه را برانگیخته که رسانههای رژیم را مجبور نموده است به گوشههایی هر چند کوچک از این فاجعه تحت عنوان نوزادن معتاد اعتراف نمایند.
ابعاد بزرگ این معضل عمیق اجتماعی که تماماً محصول سیاستهای ضدمردمی آخوندهای دینفروش در نزدیک به چهار دهه گذشته میباشد، آنقدر فاجعهبار است که مدیر کل بهزیستی شهرستانهای استان تهران با وقاحت تمام اعتراف میکند: «80 تا ۹۰ درصد نوزادان معتاد بیسرپرست در بیمارستانها جان خود را از دست میدهند و روند درمان آنها با مرگ متوقف میشود، مرگ این دسته از کودکان در شیرخوارگاهها طبیعی است و نمیتوانیم برای کاهش مرگومیرها اقدام کنیم». (سایت حکومتی سلامت آنلاین- دوشنبه ۲۸ تیر۱۳۹۵)
در توصیف این شرایط باز هم رسانههای رژیم ضمن اعتراف بر نقش قوانین زنستیزانه رژیم پلید آخوندی بهعنوان عامل اصلی این پدیده شوم و ضدانسانی مینویسند: «آسیبهای اجتماعی شکل و شمایل تازهیی به خود گرفتهاند نباید از یاد ببریم که امروز شاهد افزایش زنان کارتن خواب هستیم. زنانی که بهواسطه فقر و اختلالات روانی و اختلالات خانوادگی خانه و کاشانه خود را از دست دادهاند و در معرض خطرات جدی از جمله اعتیاد قرار دارند. وقتی در جامعهای اعتیاد میان زنان افزایش مییابد به این معناست که میزان مهر، محبت، عاطفه و ارتباط عاطفی در جامعه کاهش یافته، یا به عبارت دیگر نیازهای عاطفی زنان برآورده نشده و از آنها حمایتهای لازم بهعمل نیامده است. در نتیجه سطح استرس و ناامنی زنان بالا رفته و این عوامل سبب روی آوردن زنان به رفتارهای پرخطر نظیر اعتیاد شده است».
-روزنامه حکومتی قانون 20فروردین 96 تحت عنوان داستان غمانگیز مادران معتاد و جنینهای خمار مینویسد: «طی سالهای اخیر آسیبهای اجتماعی تنوع بیشتری یافته و اصولاً از دل این آسیبها، معضلات بسیاری پدید آمدهاند. شاید سالهای قبلتر (20سال گذشته) فقط مردان معتاد و کارتنخواب بزرگترین معضل برای جامعه محسوب میشدند، اما امروز این آسیبها وسعت و گستردگی بسیاری یافته و شاهد افزایش زنان معتاد و کارتنخواب، کودکان کار، کودکان خیابانی، اعتیاد کودکان و بهویژه نوزادان معتاد هستیم».
همین منبع در ادامه با استناد به اعترافهای یکی از کارگزاران رژیم از شناسایی ۷۸۰ نوزاد و کودک مسمومشده با موادمخدر طی ۹ ماهه اول سال ۹۵ پرده برداشته و اضافه میکند: «در این بازه زمانی ۳۸۴ نوزاد با مسمومیت با موادمخدر (معتاد) به دنیا آمدهاند». و در نهایت ضمن اعتراف به اینکه «آسیبهای اجتماعی شکل و شمایل تازهیی به خود گرفتهاند» سؤال میکند: «امروز زن و مرد معتاد فقط خود درگیر اعتیاد نیستند بلکه کودکانی از آنها متولد میشوند که ممکن است معتاد یا حامل و ناقل بسیاری از بیمارها از جمله ایدز باشند. این کودکان غافل از خطراتی که میتوانند برای جامعه داشته باشند روانه خیابانهای شهر شده و برخی به تکدیگری و برخی به دستفروشی و... مشغول میشوند. اما قوانین در این زمینه چگونهاند؟ با توجه به اینکه این مشکلات گریبانگیر کودکان شده و ناخواسته درگیر موادمخدر و اعتیاد میشوند و آینده خوبی نمیتوان برای آنها متصور بود، آیا قوانینی وجود دارد تا بتواند از اینگونه کودکان حمایت کند؟».
-روزنامه حکومتی موسوم به اعتماد 25خرداد95 تحت عنوان درد بیدرمان کودکان خمار ضمن اذعان به اینکه «تهران، هیچ مرکز درمانی برای پذیرش کودکان معتاد ندارد» به بررسی آسیبهای اجتماعی وارد بر کودکان طی دهه گذشته پرداخته و اینگونه اعتراف میکند: در سال ١٣٨٠ معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با انجام یک تحقیق بر ۵٨۵ کودک کار و خیابان اعلام کرد: «۴١ درصد از این کودکان درگیر خرید و فروش مواد مخدر بودهاند و ٣٧ درصد اعتیاد داشتند».
سال ١٣٩٠ مرکز تحقیقات ایدز وابسته به وزارت بهداشت با انجام تحقیقی بر ١٠٠٠ کودک کار و خیابان در شهر تهران اعلام کرد: «١۵ درصد کودکان مورد مطالعه، مصرفکننده مواد مخدر بودند و شیوع ایدز در مصرفکنندگان مواد ٩ درصد بود».
سال ١٣٩١ سازمان بهزیستی کشور با انجام تحقیقی درباره سنجش رفتارهای پرخطر کودکان کار و خیابان و وضعیت مصرف مواد مخدر در این کودکان اعلام کرد:
«٣ /١٧ درصد این کودکان حداقل یک بار الکل مصرف کرده بودند و ٧ درصد آنها مصرف روزانه داشتند. ٢٣ درصد این کودکان حداقل یک بار مواد مخدر یا محرک مصرف کرده بودند. ۵۶ درصد کودکان، مصرف مواد را قبل از سن ١۴ سالگی آغاز کرده بودند».
سال ١٣٩٢ دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با انجام یک طرح تحقیقاتی درباره ٢٨٩ کودک کار و خیابان شهر تهران اعلام کرد: «ماده مصرفی کودکان مورد مطالعه در شش ماه منتهی به تحقیق ٢۶ نفر سیگار – ٩ نفر قلیان – ٧ نفر الکل سفید – ۵ نفر اکس و شیشه – ٧ نفر تریاک – ٢ نفر متادون – یک نفر هرویین و کراک بوده است».
همین منبع در ادامه اضافه میکند: «جمعیت امداد دانشجویی امام علی (ع) طی ماههای شهریور تا دی ماه سال ١٣٩٣، اطلاعات ١٧٠٠٠ کودک مراجعهکننده به شعبات این نهاد غیردولتی برای دریافت خدمات حمایتی را ثبت کرد. بعد از ثبت اطلاعات ١٧٠٠ کودک در ١٠ استان تهران، البرز، مازندران، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، بوشهر، هرمزگان، گلستان، زنجان و کرمان، مشخص شد که ١١۶ نفر از این تعداد (٢٧ درصد دختر و ٧٣ درصد پسر) معتاد بودند، بیشترین تعداد کودکان معتاد مورد مطالعه در گروه سنی ٧ تا ١٣ سال قرار داشتند، ۵۴ درصد به اجبار معتاد شده بودند، ۴٢ درصد کودکان بر اثر مصرف شیر مادر و ٣۵ درصد در خانواده معتاد شده بودند، ٢٩ درصد کودکان به علت اعتیاد ترک تحصیل کرده بودند، پدر ٨٠ درصد کودکان و مادر ۶٢ درصد کودکان معتاد بودند، ٣۴ درصد کودکان با اعتیاد متولد شده بودند و ۵۴ درصد کودکان مصرفکننده مستقیم مواد بودند. اطلاعات این کودکان ثبت شد چون با پای خودشان به دفاتر این انجمن غیردولتی مراجعه کرده بودند اما همیاران انجمن در بازدیدها و گزارشهایشان خبر دادند که حداقل، ٢٠٠ کودک را دیدهاند که دچار اعتیاد بودند اما به علت مکتوب نشدن اطلاعاتشان، قابل ثبت در این تحقیق نیستند».
-سایت حکومتی ایسکای نیوز 25خرداد 95 بهنقل از مسئول تحقیق «بررسی وضعیت کودکان درگیر اعتیاد در ایران در مناطق معضلخیز» اینگونه پرده بر از اوضاع فاجعهبار کودکان در میهن اشغال شده بر میدارد: «نتایج تحقیق به ما نشان داد که استانهای تهران و خراسان رضوی بیشترین تعداد کودکان درگیر اعتیاد را داشتند اما در خراسان جنوبی – بیرجند – وضعیت اعتیاد کودکان شرایط بدتری داشت. درمان و ترک اعتیاد برای این کودکان یک مقوله پیچیده و عجیب بود چون بچهها؛ بهخصوص نوزادان و کودکان کمتر از هفت سال، از وضع خودشان آگاهی درستی نداشتند چه برسد به اینکه به تغییر وضعیت فکر کنند. در استان تهران، بیمارستان لقمان – به دشواری اما در نهایت – میپذیرفت که فقط کودکان معتاد با علایم خماری یا نشئگی یا دچار اوردوز را بستری و درمان کند اما در خراسان جنوبی، هیچ بیمارستانی حاضر به پذیرش کودکان معتاد نبود و حتی یک بیمارستان هم که کودکان را پذیرش کرد هیچ پزشک و پرستاری به بالین بچهها نفرستاد و ما برای این کودکان پرستار استخدام کردیم و چون بیمارستان، حتی دارو هم در اختیارمان نگذاشت، وقتی کودکان در اثر ترک دچار تشنج شدند پرستار ما نمیدانست چه کند. کودکان معتاد بدون شناسنامه هم به هیچوجه پذیرش نمیشدند. ما ناچار بودیم در تمام استانها، بهعنوان آخرین راه، کمپهای بزرگسالان را انتخاب کنیم در حالی که پذیرش معتاد کمتر از ١٨ سال در کمپها ممنوع بود
نتایج تحقیق، ما را بهشدت در مورد مغفول ماندن پیشگیری از اعتیاد در کودکان نگران کرد. ما شاهد بودیم که تعداد کودکان معتاد به سرعت رو به افزایش است. شهریورماه ١٣٩٣ تعداد کودکان معتاد شناسایی شده توسط ما ٣٠ نفر بود اما ظرف مدت پنج ماه و تا پایان انجام تحقیق به ١١۶ نفر رسیده بود».
همین منبع در پایان بهنقل از همین مسئول تحقیق وضعیت امروز همان کودکانی که سال ٩٣ مورد مطالعه قرار گرفتند، این چنین بیان میکند: «امروز، وضعیت ١۴ نفر از آن ١١۶ نفر – دختر و پسر – وخیمتر شده چون مصرفشان چندمادهای شده و مقدار مصرفشان هم بیشتر شده. ١۶ پسر کارتنخواب شدند و از دسترس ما خارج شدند. پنج دختر ١٣ تا ١۶ ساله بر اثر مصرف مواد درگیر تنفروشی شدند و دو نفرشان هم باردار شدند و نوزاد معتاد به دنیا آوردند که یکی از نوزادان پارسال فوت کرد. پنج نفر از این بچهها بهدلیل مصرف مواد یا آسیبهای در اثنای تهیه مواد فوت کردند. سه نفر فراری شدند و یک نفر خودکشی کرد.» سایر فعالان غیردولتی درمان اعتیاد هم شواهد موثقی از اعتیاد کودکان و جای خالی مراکز درمانی برای مداوای این کودکان دارند».