روز 18 اردیبهشت96 که حسن روحانی در همدان کارنامه 38ساله نظام ولایت را «فقط» در «اعدام و زندان» خلاصه کرد و گفت «مردم ما اعلام خواهند کرد آنهایی که در طول 38سال فقط اعدام و زندان بلد بودهاند را نمیخواهند». به نظر میرسید که یک جنگ بسیار جدی از قاعدهٴ نظام به رأس آن رسیده است.
اما در واکنشهای باند رقیب به اظهارات روحانی نکات مهمی بود. آنان ابتدا بر این همانی روحانی با تمامیت نظام بهخصوص آن روی سرکوبگرش تأکید کردند. یکی زیر عنوان «دیوار کشهای دیروز اکنون در ستاد انتخاباتی شما جمع شدهاند» نوشت: «اشتباه نشود! این سخنرانی رهبر یک گروه ضدانقلاب در گردهمایی پاریس یا لس انجلس نیست. این سخنرانی «رئیس» جمهوری اسلامی است که پیشتر از آن، «۱۶ سال» دبیر عالیترین نهاد امنیتی کشور، یعنی شورای عالی امنیت ملی، بوده است» (سایت مشرق- 19 اردیبهشت) این سایت باند خامنهای سپس سوابق امنیتی روحانی را ردیف کرده است. از دوره اول مجلس ارتجاع که وی رئیس کمیسیون دفاع و امنیت آن بوده تا 16سالی که دبیر شورای عالی امنیت رژیم بوده تا عضویت در شورای عالی دفاع، عضویت در شورایعالی پشتبانی جنگ و رئیس کمیسیون اجرایی آن، معاونت فرماندهی جنگ و تا ریاست ستاد قرارگاه مرکزی ضد خاتمالانبیاء متعلق به سپاه و تا فرماندهی پدافند هوایی کل کشور. سپس به سوابق امنیتی مهرههای نزدیک کابنیهاش یعنی محمد شریعتمداری، حسام الدین آشنا، علی ربیعی (عباد)، حسین فریدون، علی یونسی در وزارت بدنام اطلاعات اشاره کرده است.
در رسانههای باند خامنهای در واکنش به فیگور اپوزیسیون نمایی روحانی بهطور مفصل سوابق حسن روحانی در پیشبرد سرکوبهای نظامی و سیاسی و امنینی نظام ولایت در مورد زنان، کارگران، دانشجویان و حتی مردم عادی بیان شده است. این یادآوریها جزیی از پاتک این باند به تک روحانی در همدان است. که در پرتو جرقه ناشی چکاچاک شمشیرهای کینه که به روی هم کشیدهاند تصویری هر چند ناقص از جنگ بزرگ دیگری نمایان میشود. جنگی که در آن قطب دوم جنگ کنونی در قطب اول ذوب شده و این همانی تمامیت نظام ولایت فقیه و یکپارچگی آن در این جنگ بزرگ رخ مینماید. نمایش دموکراسی و مردمسالاری رنگ میبازد و مصلحی وزیر سابق اطلاعات ناخواسته اذعان میکند که چگونه نمایش انتخابات کابوس سرنگونی رژیم شده است. وی میگوید «دشمن میخواهد از انتخابات بهعنوان ابزاری برای براندازی استفاده کند». وی با وحشت از ریزشها و شقههای در پیش رو میگوید « ما قطعاً حوادث دیگری را هم پیش رو خواهیم داشت، البته خیلیها در این مسیر کم میآورند. دشمن امروز هم سعی میکند در عرصه انتخابات، این وضعیت را ایجاد کند. دشمن میخواهد اینگونه مردم را به کف خیابان بکشد و متأسفانه برخیها هم در داخل با آنها همراهی میکنند» (خبرگزاری حکومتی بسیج- 19 اردیبهشت).
به این ترتیب در سایه روشن جنگ قدرت برای ربودن کرسی ریاست جمهوری، شبح جنگ اصلی میان مردم ایران و مقاومتشان از یک سو و نظام ولایت روشن میشود.
در این جنگ دیگر «دولت هشت ساله» پاسدار احمدینژاد دشمن روحانی نیست بلکه «بزرگ شده پای منبر» ش است. روحانی سینه چاک آزادی دانشگاه نیست بلکه کسی است که از فرمانهای وی سپاه و بسیج و لباسشخصیها سرکوب در «کوی دانشگاه و قتلهای زنجیرهیی را آموختند» (روزنامه جوان ارگان بسیج. نامه سرگشاده پرویز شیخ طادی به روحانی).
همین مهره باند خامنهای که نامه سرگشادهاش در ارگانهای بسیج و سپاه منعکس شده است تصویر واضح تری از این جنگ داده و خطاب به روحانی نوشته است: من شما را از واقعیاتی که نمیخواهید ببینید میترسانم... شما روی بشکه باروت نشستهاید که مدتی است روشن شده... شما را از لشکرهای مملو از خشم و عقده در پشت دروازههای شهرهایتان... پشت کاخهایتان؛ همسایه دیوار به دیوار تجارتخانههایتان میترسانم... از میلیونها پیر و جوان و کودک ورشکسته و آسیبدیده که در پی جرقهای برای سوزاندن تر و خشک لحظهشماری میکنند، میترسانم».
وی در ادامه از جدیت و حتمیت نتیجه این جنگ نوشته است «بدانید زمانی که توفان آید فرصت فرار ندارید.. همه راهها بسته خواهد بود.. حتی مانند شاه به پلکان هواپیما هم نمیرسید... بله اثری از شما نخواهد ماند تهدید حقیقی و واقعی این است. تهدید واقعی آشوب کور و سوزنده داخلیست بفهههههههههههم». بعد از این همه باز تأکید میکند: «بترسید از آن غبار تیره.. ریزگرد نیست.. گردباد خانه برانداز مظلومان است که لحظه به لحظه به شما نزدیک میشود».
این که چرا باند خامنهای برای هشدار در مورد بود و نبود و امنیت نظامی که بر روی بشکه باروتی که فتیلهاش هم روش شده نشسته است یک مهرهٴ دست چندم را به صحنه میفرستد از قضا نشان از اهمیت این هشدار دارد. چون بهای اظهار رسمی این وحشت عظیم از جنگ واقعی بین مردم ایران و نظام ولایت چیزی جز فروپاشی نیروهای سرکوبگر نخواهد بود.
اما در واکنشهای باند رقیب به اظهارات روحانی نکات مهمی بود. آنان ابتدا بر این همانی روحانی با تمامیت نظام بهخصوص آن روی سرکوبگرش تأکید کردند. یکی زیر عنوان «دیوار کشهای دیروز اکنون در ستاد انتخاباتی شما جمع شدهاند» نوشت: «اشتباه نشود! این سخنرانی رهبر یک گروه ضدانقلاب در گردهمایی پاریس یا لس انجلس نیست. این سخنرانی «رئیس» جمهوری اسلامی است که پیشتر از آن، «۱۶ سال» دبیر عالیترین نهاد امنیتی کشور، یعنی شورای عالی امنیت ملی، بوده است» (سایت مشرق- 19 اردیبهشت) این سایت باند خامنهای سپس سوابق امنیتی روحانی را ردیف کرده است. از دوره اول مجلس ارتجاع که وی رئیس کمیسیون دفاع و امنیت آن بوده تا 16سالی که دبیر شورای عالی امنیت رژیم بوده تا عضویت در شورای عالی دفاع، عضویت در شورایعالی پشتبانی جنگ و رئیس کمیسیون اجرایی آن، معاونت فرماندهی جنگ و تا ریاست ستاد قرارگاه مرکزی ضد خاتمالانبیاء متعلق به سپاه و تا فرماندهی پدافند هوایی کل کشور. سپس به سوابق امنیتی مهرههای نزدیک کابنیهاش یعنی محمد شریعتمداری، حسام الدین آشنا، علی ربیعی (عباد)، حسین فریدون، علی یونسی در وزارت بدنام اطلاعات اشاره کرده است.
در رسانههای باند خامنهای در واکنش به فیگور اپوزیسیون نمایی روحانی بهطور مفصل سوابق حسن روحانی در پیشبرد سرکوبهای نظامی و سیاسی و امنینی نظام ولایت در مورد زنان، کارگران، دانشجویان و حتی مردم عادی بیان شده است. این یادآوریها جزیی از پاتک این باند به تک روحانی در همدان است. که در پرتو جرقه ناشی چکاچاک شمشیرهای کینه که به روی هم کشیدهاند تصویری هر چند ناقص از جنگ بزرگ دیگری نمایان میشود. جنگی که در آن قطب دوم جنگ کنونی در قطب اول ذوب شده و این همانی تمامیت نظام ولایت فقیه و یکپارچگی آن در این جنگ بزرگ رخ مینماید. نمایش دموکراسی و مردمسالاری رنگ میبازد و مصلحی وزیر سابق اطلاعات ناخواسته اذعان میکند که چگونه نمایش انتخابات کابوس سرنگونی رژیم شده است. وی میگوید «دشمن میخواهد از انتخابات بهعنوان ابزاری برای براندازی استفاده کند». وی با وحشت از ریزشها و شقههای در پیش رو میگوید « ما قطعاً حوادث دیگری را هم پیش رو خواهیم داشت، البته خیلیها در این مسیر کم میآورند. دشمن امروز هم سعی میکند در عرصه انتخابات، این وضعیت را ایجاد کند. دشمن میخواهد اینگونه مردم را به کف خیابان بکشد و متأسفانه برخیها هم در داخل با آنها همراهی میکنند» (خبرگزاری حکومتی بسیج- 19 اردیبهشت).
به این ترتیب در سایه روشن جنگ قدرت برای ربودن کرسی ریاست جمهوری، شبح جنگ اصلی میان مردم ایران و مقاومتشان از یک سو و نظام ولایت روشن میشود.
در این جنگ دیگر «دولت هشت ساله» پاسدار احمدینژاد دشمن روحانی نیست بلکه «بزرگ شده پای منبر» ش است. روحانی سینه چاک آزادی دانشگاه نیست بلکه کسی است که از فرمانهای وی سپاه و بسیج و لباسشخصیها سرکوب در «کوی دانشگاه و قتلهای زنجیرهیی را آموختند» (روزنامه جوان ارگان بسیج. نامه سرگشاده پرویز شیخ طادی به روحانی).
همین مهره باند خامنهای که نامه سرگشادهاش در ارگانهای بسیج و سپاه منعکس شده است تصویر واضح تری از این جنگ داده و خطاب به روحانی نوشته است: من شما را از واقعیاتی که نمیخواهید ببینید میترسانم... شما روی بشکه باروت نشستهاید که مدتی است روشن شده... شما را از لشکرهای مملو از خشم و عقده در پشت دروازههای شهرهایتان... پشت کاخهایتان؛ همسایه دیوار به دیوار تجارتخانههایتان میترسانم... از میلیونها پیر و جوان و کودک ورشکسته و آسیبدیده که در پی جرقهای برای سوزاندن تر و خشک لحظهشماری میکنند، میترسانم».
وی در ادامه از جدیت و حتمیت نتیجه این جنگ نوشته است «بدانید زمانی که توفان آید فرصت فرار ندارید.. همه راهها بسته خواهد بود.. حتی مانند شاه به پلکان هواپیما هم نمیرسید... بله اثری از شما نخواهد ماند تهدید حقیقی و واقعی این است. تهدید واقعی آشوب کور و سوزنده داخلیست بفهههههههههههم». بعد از این همه باز تأکید میکند: «بترسید از آن غبار تیره.. ریزگرد نیست.. گردباد خانه برانداز مظلومان است که لحظه به لحظه به شما نزدیک میشود».
این که چرا باند خامنهای برای هشدار در مورد بود و نبود و امنیت نظامی که بر روی بشکه باروتی که فتیلهاش هم روش شده نشسته است یک مهرهٴ دست چندم را به صحنه میفرستد از قضا نشان از اهمیت این هشدار دارد. چون بهای اظهار رسمی این وحشت عظیم از جنگ واقعی بین مردم ایران و نظام ولایت چیزی جز فروپاشی نیروهای سرکوبگر نخواهد بود.