مقدمه
در سفری تحلیلی و وقایعگزینی، به صد سال پیش در دهه دوم قرن بیستم میرویم. دههیی که طی آن بزرگترین امپراتوریهای دنیای کهن سقوط کردند و ساختار سیاسی ـ اجتماعی جهان پا در مسیری جدید گذاشت. ده سالی که مبنای نشو و نمای انقلابهای بزرگ گردید. ده سالی که کره زمین شاهد کشته شدن میلیونها انسان بود. دههیی که ضرورتهای جنگ در سراسر جهان، بهطور اجتنابناپذیر باعث پیشرفتهای صنعتی و نظامی گردید و چهرهٴ جهان ما و شکل زندگی را تغییر داد. ده سالی که ادبیات و هنر به نبرد علیه جنگطلبی و سلطهگری رفتند و در این نبرد، خود نیز تغییر و پیشرفت کرده و درونمایههای هنری و ادبی بزرگی برای ادامه مسیر قرن بیستم بهدست آوردند. دههیی که ده روز آن، دنیا را تکان داد و بزرگترین انقلاب سوسیالیستی بهوقوع پیوست. و بالاخره ده سالی که در پایان آن برای نخستین بار ضرورت وجود یک مرجع جهانی برای رسیدگی به مسائل و مشکلات کره زمین و ساکنان آن شکل گرفت و «جامعه ملل» که پس از جنگ دوم جهانی به «سازمان ملل متحد» تغییر نام یافت، بنیان گذاشته شد.
فتیلهیی که دو سال سوخت تا جهان را مشتعل کرد
تا پایان قرن نوزدهم میلادی، قدرتهای جهان تنها چند امپراتوری بودند. بقیه جهان یا بین آنها تقسیم شده بود و یا همراه آنان بود. در سالهای نخستین قرن بیستم، ایتالیا برای بهدست آوردن جای پایی در آفریقا ـ که تحت سلطه عثمانی بود ـ به مقابله با آن برخاست. نبردهای پراکنده، کمکم دیوارهای قطور قدرت بلامنازع امپراتوری کهن جهان را سائیدند. این کشمکشها و نبردها، در ادامه خود، زمینههای جنگ جهانی اول را مهیا ساختند.
مهمترین تحولاتی را که دو سال طول کشید تا جرقة جنگ جهانی اول زده شد، تحلیل کرده و بهطور خلاصه مرور میکنیم.
بالکان: کانون تحولات
ژوئن 1912: مقاومت نیروهای عثمانی در لیبی توسط ایتالیاییها درهم شکسته میشود.
اوت 1912: آغاز مذاکرات امپراتوری عثمانی با ایتالیا.
اکتبر 1912: کشورهای بالکان شامل: بلغارستان، یونان، صربستان، مونته نگرو و آلبانی ـ که تحت سلطه امپراتوری عثمانی بودند ـ اعلان جنگ میدهند. آنها تصمیم گرفتند عثمانی را از اروپا بیرون کنند.
اکتبر 1912: عثمانیها از اتحاد کشورهای بالکان، در چند جبهه ضربات سنگینی میخورند و بهدنبال آن، شکستهایشان شروع میشود.
نوامبر 1912: دولتهای بالکان از عثمانی میخواهند برای پایان دادن به جنگ منطقهیی، از تمام اروپا خارج شود.
سپتامبر 1913: سه کشور آلمان، ایتالیا و اتریش اتحاد خود را تقویت میکنند. این اتحاد، هشداری علنی به فرانسه و روسیه تزاری بود.
ریشه اصلی جنگ اول جهانی:
منافع قدرتها، یافتن بازارهای تازه، دستیابی به منابع زیرزمینی جدید و
در سفری تحلیلی و وقایعگزینی، به صد سال پیش در دهه دوم قرن بیستم میرویم. دههیی که طی آن بزرگترین امپراتوریهای دنیای کهن سقوط کردند و ساختار سیاسی ـ اجتماعی جهان پا در مسیری جدید گذاشت. ده سالی که مبنای نشو و نمای انقلابهای بزرگ گردید. ده سالی که کره زمین شاهد کشته شدن میلیونها انسان بود. دههیی که ضرورتهای جنگ در سراسر جهان، بهطور اجتنابناپذیر باعث پیشرفتهای صنعتی و نظامی گردید و چهرهٴ جهان ما و شکل زندگی را تغییر داد. ده سالی که ادبیات و هنر به نبرد علیه جنگطلبی و سلطهگری رفتند و در این نبرد، خود نیز تغییر و پیشرفت کرده و درونمایههای هنری و ادبی بزرگی برای ادامه مسیر قرن بیستم بهدست آوردند. دههیی که ده روز آن، دنیا را تکان داد و بزرگترین انقلاب سوسیالیستی بهوقوع پیوست. و بالاخره ده سالی که در پایان آن برای نخستین بار ضرورت وجود یک مرجع جهانی برای رسیدگی به مسائل و مشکلات کره زمین و ساکنان آن شکل گرفت و «جامعه ملل» که پس از جنگ دوم جهانی به «سازمان ملل متحد» تغییر نام یافت، بنیان گذاشته شد.
فتیلهیی که دو سال سوخت تا جهان را مشتعل کرد
تا پایان قرن نوزدهم میلادی، قدرتهای جهان تنها چند امپراتوری بودند. بقیه جهان یا بین آنها تقسیم شده بود و یا همراه آنان بود. در سالهای نخستین قرن بیستم، ایتالیا برای بهدست آوردن جای پایی در آفریقا ـ که تحت سلطه عثمانی بود ـ به مقابله با آن برخاست. نبردهای پراکنده، کمکم دیوارهای قطور قدرت بلامنازع امپراتوری کهن جهان را سائیدند. این کشمکشها و نبردها، در ادامه خود، زمینههای جنگ جهانی اول را مهیا ساختند.
مهمترین تحولاتی را که دو سال طول کشید تا جرقة جنگ جهانی اول زده شد، تحلیل کرده و بهطور خلاصه مرور میکنیم.
بالکان: کانون تحولات
ژوئن 1912: مقاومت نیروهای عثمانی در لیبی توسط ایتالیاییها درهم شکسته میشود.
اوت 1912: آغاز مذاکرات امپراتوری عثمانی با ایتالیا.
اکتبر 1912: کشورهای بالکان شامل: بلغارستان، یونان، صربستان، مونته نگرو و آلبانی ـ که تحت سلطه امپراتوری عثمانی بودند ـ اعلان جنگ میدهند. آنها تصمیم گرفتند عثمانی را از اروپا بیرون کنند.
اکتبر 1912: عثمانیها از اتحاد کشورهای بالکان، در چند جبهه ضربات سنگینی میخورند و بهدنبال آن، شکستهایشان شروع میشود.
نوامبر 1912: دولتهای بالکان از عثمانی میخواهند برای پایان دادن به جنگ منطقهیی، از تمام اروپا خارج شود.
سپتامبر 1913: سه کشور آلمان، ایتالیا و اتریش اتحاد خود را تقویت میکنند. این اتحاد، هشداری علنی به فرانسه و روسیه تزاری بود.
ریشه اصلی جنگ اول جهانی:
منافع قدرتها، یافتن بازارهای تازه، دستیابی به منابع زیرزمینی جدید و
تسلط بر بازرگانی جهان.
دستهای پنهان روی ماشه جنگ
جنگ در بالکان فروکش کرده بود. بالکانیها داشتند ویرانیهای اجتماعی و اقتصادی جنگی طولانی را مرمت میکردند. در این بین قدرتهای بزرگ، مثل آلمان، اتریش، ایتالیا و روسیة تزاری مشغول تقویت نیروهای زمینی و دریایی و نیز تشدید تسلیحات خود بودند.
اواخر ژوئن 1914 «آرشیدوک فرانسوا فردینان»، ولیعهد امپراتوری اتریش ـ مجارستان، همرا با همسرش برای تماشای مانوری بزرگ به بوسنی هرزهگویین میرود. هدف او تشکیل فدراسیونی در بالکان بود تا صربها، بوسنیاییها، کرواتها و اسلوانیاییها همگی زیر نظر امپراتوری عثمانی زندگی کنند.
گلولهیی به سوی انبار باروت جهان
صربها میخواستند «صربستان بزرگ» داشته باشند؛ بنابراین با طرح ولیعهد اتریش بهشدت مخالفت کردند. انجمن زیرزمینی صربها بهنام «دست سیاه» با حمایت مخفیانه رهبران صرب، سوگند میخورد که ولیعهد را به قتل برساند. دو نفر اتریشیالاصل با نژاد صرب، مأمور اجرای این تصمیم میشوند.
روز 28ژوئن 1914ولیعهد و همسرش در حالی که سوار بر کالسکهیی بودند، وارد سارایو (پایتخت بوسنی) میشوند. نفر اول نارنجکی به سوی آنان پرتاب میکند که به هدف نمیخورد. نفر دوم بلافاصله با سه گلوله، ولیعهد و همسرش را به قتل میرساند.
با این قتل، اتریشیها آماده انتقام از صربها میشوند. روسیه تزاری مخالفت میکند. رهبران نظامی آلمان، امپراتورآلمان را قانع میکنند تا به حمایت اتریش برخیزد. اتریش و آلمان مخفیانه علیه صربها و روسیه به توافق میرسند. روسیه تزاری هم فرصت را مغتنم شمرد تا مستعمرهٴ از دست دادهٴ بوسنی را از چنگ اتریش بیرون آورده و از نظر داخلی هم شعلههای انقلاب درونی روسیه را با جنگ خارجی، خاموش کند.
انگلستان سرش در لاک بحران ایرلند گیر کرده بود. فرانسه تازه از انتخابات بیرون آمده بود و همه به صلح رأی داده بودند.
پانزده روز پس از قتل ولیعهد، اتریشیها اولین اولتیماتوم شدیداللحن را به صربها دادند. صربها نیز با لحنی مشابه، اولتیماتوم اتریش را پاسخ گفتند.
روز 28ژوئیه 1914، درست یک ماه پس از قتل ولیعهد و همسرش، اتریش به صربها اعلان جنگ نمود. قدرتهایی که طی دو سال گذشته در مسابقات تسلیحاتی، انبارهای خود را مملو از سلاح کرده بودند، فرصت مناسب را یافتند. ناگهان اروپائیان، وحشتزده، خود را در شعلههای جنگ دیدند. فتیلهیی که دو سال پیش کبریت خورده بود، آرام آرام به انبار باروت رسید و جهان یکباره مشتعل شد.
قتل دوم، جبهه جدید جنگ
مردم اروپا علیه جنگ، نیایش و مویه میکردند. در این سوی جهان، در همسایهگی شمالی ایران، خانواده بزرگ رومانوفها با آغوش باز، از جنگ استقبال کرد. ساعت چهار بعدازظهر 30ژوئیه 1914تزارهای روسیه به همهٴ مراکز نظامی، آمادهباش جنگی و بسیج عمومی دادند. آلمان مرزهای خود را بست. در فرانسه، ساعت 9 شب روز 31ژوئیه 1914 “ ژان ژورس“چهرهٴ جهانی صلح و مبارز سرسخت ضد جنگ که در حال برپایی تظاهرات بزرگی علیه جنگ بود، با دو گلوله عناصر دست راستی به قتل میرسد. با قتل ژورس، جبهه جدیدی شکل گرفت: ژنرالهای فرانسوی که مایل به جنگ با آلمانها بودند، بهانهٴ خود را مهیا دیده و قتل را به آلمانها نسبت دادند.
دولت فرانسه بسیج عمومی داد و سربازگیری در همهٴ شهرها و روستاها به راه افتاد. با تصمیم قطعی فرانسه برای ورود به جنگ، آلمان هم به جبهه اتریش پیوست. همهٴ نگاهها به لندن بود. واقعهیی جهانی، سکوت لندن را شکست. آلمان به دولت بلژیک اولتیماتوم میدهد که اگر اجازه ندهد ارتش آلمان از مرزهایش عبور کند، بلژیک را دشمن خود میداند. پادشاه بلژیک در برابر آلمان مقاومت میکند. عصر روز سوم اوت، مجلس عوام انگلستان اعلام کرد: ”با تمام قوا به کمک بلژیک میرویم! “
(انگلستان صد برابرخاک خود، مستعمره داشت و جمعیت مستعمراتش ده برابر جمعیت آن کشور بود.
(فرانسه بیست برابر وسعتش مستعمره داشت. سهچهارم آفریقا مستعمرهٴ فرانسه بود.
(خاورمیانه و یک چهارم آفریقا و جنوب شرقی اروپا تحت سلطه عثمانی بود.
جبههبندی نهایی
جبههبندی جدید جهانی شکل گرفت: متحدان: «آلمان، اتریش، ایتالیا». متفقین: «فرانسه، انگلستان، بلژیک، روسیه تزاری». با تکمیل این جبهه، امپراتوری آلمان به فرانسه اعلام جنگ نمود؛ و اینگونه دامنهٴ جنگ را از بالکان به تمام اروپا کشاند. بلافاصله چند ساعت بعد از آن، سفیر انگلستان در آلمان به صدراعظم آن کشور اطلاع داد: «اگر تا بیست و چهار ساعت دیگر، آلمان از حمله به بلژیک منصرف نشود، امپراتوری انگلستان شمشیرش را از غلاف بیرون میکشد».
ایتالیا که عضو متحدان بود، اعلام کرد بهدلیل تجاوز آلمان به بلژیک، از اتحاد با آن خارج میشود. امپراتوری عثمانی به یاری آلمان و اتریش رفت. وینستون چرچیل ـ که آن موقع وزیر نیروی دریایی بود ـ به تمام کشتیهای انگلستان در هر نقطهٴ جهان، پیامی تاریخی فرستاد: «با آلمانها بجنگید!». و اینگونه جنگ جهانی اول آغاز شد.
بحران بالکان بهانهیی بیش نبود. تشدید تسلیحاتی قدرتهای بزرگ، بهدنبال فرصتی برای بهکارگیری زرادخانههای خود بود تا نفوذ بیشتری در جهان داشته باشد.
روزهای دنیایی در جنگ
با وجود مقاومت تمامعیار بلژیکیها، روز 16 اوت، بروکسل سقوط کرد. طی پنج ماه اول جنگ (اوت تا دسامبر 1914)، تعادلقوا به نفع متحدان بود. با ابتکار ژنرالهای فرانسوی، گودالهای حفاظتی بهطول 400کیلومتر حفر شد. در جنگ گودالها، هزاران سرباز فرانسوی در زیر آتش آلمانها جان باختند. در جبهههای دیگر، تنها در یک نبرد، 350هزار از 900هزار سرباز اتریش کشته شدند. در کنار رودخانهٴ «ایزر» در خاک بلژیک، بیش از چهارصد هزار نفر از طرفین جان باختند. تمام استحکامات استانبول درهم شکسته شد. در اولین نبرد دریایی، آلمان در یک روز، دهها کشتی از متفقین را غرق کرد. شهرهای اروپایی، یکی یکی رو به نابودی میرفت.
جهنم وِردن و نجات اروپا
«وردن» شهر کوچکی در شمال شرقی فرانسه است. در دو شهر «وردن» و «مارن» صدها هزار فرانسوی در نبرد با آلمانیها کشته شدند تا پاریس سقوط نکند. این نبرد طولانی و تاریخی، از فوریه تا دسامبر سال 1916 ادامه داشت. نقش کلیدی «وردن» در پیروزی متفقین بر آلمان و اتریش، مانند نقش تعیینکننده استالینگراد در جنگ دوم جهانی و به شکست کشاندن هیتلر بود.
ایران در جنگ
ایران ظاهراً از آتش جنگ به دور بود. با وجود اعلام بیطرفی، جولانگاه نیروهای عثمانی، آلمان، روسیه و انگلیس شد. روسها شمال را گرفتند، انگلیسیها جنوب و عثمانیها غرب را. هر سه اشغالگر، ایران را تاراج میکردند و هر صدای آزادیخواهی، با قدرت تمام سرکوب میشد. آلمانها میخواستند انگلیس را در ایران سرگرم جنگ کنند تا خود در اروپا با نیروی کمتری روبهرو شوند.
ایران بدون ارتش بود. فقط هفتهزار بریگاد داشت؛ آن هم تحت فرماندهی افسران روس! قدرت دولت احمد شاه، فقط تا مرزهای تهران بود! ایران میدان تاخت و تاز جاسوسان امپراتوریها و گروههای مسلح وابسته به آنها بود؛ سرزمینی زیر پای بیگانگان و سراسر در هرج و مرج. کودکان از گرسنگی و بیماری میمردند و مردم ریشههای درختان را میکندند و میخوردند!
سه سال بعد
در فاصلهٴ مارس تا نوامبر 1917، در روسیه تزاری، انقلاب عظیم سوسیالیستی به رهبری لنین، صحنه سیاسی روسیه را دگرگون نمود. امپراتوری تزاری دچار تکانهای شدید اجتماعی، سیاسی و بینالمللی گردید. نهایتاً بعد از «ده روزی که دنیارا تکان داد»، یکی از بزرگترین امپراتوریهای جهان سقوط نمود و انقلابیون قدرت را بهدست گرفتند.
کشمکش بین فلسطین و صهیونیسم، اوج گرفت. با اعلامیه «بالفور» (وزیر خارجه انگلستان) در دوم نوامبر 1917، مهاجرت یهودیان به فلسطین سرعت بیشتری گرفت. کنگره آمریکا نیز دولت را مجبور به حمایت از انگلستان و ورود به جنگ کرد.
آمریکا که قدرت جدید سیاسی و اقتصادی جهان بود، روز 6آوریل 1917 به متفقین پیوست. روز 8ژانویه 1918 ویلسن (رئیسجمهور آمریکا) اعلامیه 14مادهیی خود را برای خاتمه جنگ منتشر کرد.
روز 26مارس 1918 ژنرال فُوش (فرمانده کل قوای متفقین) در جبهه غرب برگزیده شد. با عقب راندن متحدان از جنوب شرقی آفریقا و شکست سنگینشان در «وردن»، جنگ جهانی اول با پیروزی متفقین پایان یافت. چند ماه بعد، تقسیمبندی جدید جهان شکل گرفت.
در پایان جنگ:
اروپا ویران شد. 10میلیون کشته؛ 17میلیون مجروح و معلول؛ چهار امپراتوری از صفحه روزگار محو شدند.
فرجام جنگ جهانی اول
طی سه سال و چهارماه جنگ ـ از 1914تا 1918 ـ چهار امپراتوری بزرگ سقوط کردند: عثمانی ـ روسیه تزاری ـ آلمان ـ اتریش. با سقوط این امپراتوریها، چهرهٴ سیاسی جهان تغییرکرد.
آنچه از ثمرهٴ امپراتوریها، توسعهطلبیها، دیکتاتوریها و تشدید تسلیحات، بر روی دست مردم جهان ماند، شهرها وکشورهایی ویران با تلفات باور نکردنی انسانی: 9میلیون کشته و 17میلیون مجروح و معلول.
تعداد کشته شدگان کشورهای مختلف:
آلمان 2میلیون، روسیه 8/1میلیون، فرانسه 5/1میلیون، اتریش و مجارستان 1میلیون، ایتالیا 5/. میلیون، بلژیک 100هزار، کانادا 55هزار، آمریکا 120هزار، انگلستان 800هزار، رومانی 160هزار، عربستان 400هزار، عثمانی 40هزار.
منابع و مأخذ: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ کتاب «ده روزی که دنیا را لرزاند» ـ نوشته جان رید
ـ «تاریخ جهان در قرن بیستم» ـ آرشیو مطبوعات ایران
ـ کتاب «دو جنگ جهانی»، انتشارات مازیار، 1359.
کشمکش بین فلسطین و صهیونیسم، اوج گرفت. با اعلامیه «بالفور» (وزیر خارجه انگلستان) در دوم نوامبر 1917، مهاجرت یهودیان به فلسطین سرعت بیشتری گرفت. کنگره آمریکا نیز دولت را مجبور به حمایت از انگلستان و ورود به جنگ کرد.
آمریکا که قدرت جدید سیاسی و اقتصادی جهان بود، روز 6آوریل 1917 به متفقین پیوست. روز 8ژانویه 1918 ویلسن (رئیسجمهور آمریکا) اعلامیه 14مادهیی خود را برای خاتمه جنگ منتشر کرد.
روز 26مارس 1918 ژنرال فُوش (فرمانده کل قوای متفقین) در جبهه غرب برگزیده شد. با عقب راندن متحدان از جنوب شرقی آفریقا و شکست سنگینشان در «وردن»، جنگ جهانی اول با پیروزی متفقین پایان یافت. چند ماه بعد، تقسیمبندی جدید جهان شکل گرفت.
در پایان جنگ:
اروپا ویران شد. 10میلیون کشته؛ 17میلیون مجروح و معلول؛ چهار امپراتوری از صفحه روزگار محو شدند.
فرجام جنگ جهانی اول
طی سه سال و چهارماه جنگ ـ از 1914تا 1918 ـ چهار امپراتوری بزرگ سقوط کردند: عثمانی ـ روسیه تزاری ـ آلمان ـ اتریش. با سقوط این امپراتوریها، چهرهٴ سیاسی جهان تغییرکرد.
آنچه از ثمرهٴ امپراتوریها، توسعهطلبیها، دیکتاتوریها و تشدید تسلیحات، بر روی دست مردم جهان ماند، شهرها وکشورهایی ویران با تلفات باور نکردنی انسانی: 9میلیون کشته و 17میلیون مجروح و معلول.
تعداد کشته شدگان کشورهای مختلف:
آلمان 2میلیون، روسیه 8/1میلیون، فرانسه 5/1میلیون، اتریش و مجارستان 1میلیون، ایتالیا 5/. میلیون، بلژیک 100هزار، کانادا 55هزار، آمریکا 120هزار، انگلستان 800هزار، رومانی 160هزار، عربستان 400هزار، عثمانی 40هزار.
منابع و مأخذ: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ کتاب «ده روزی که دنیا را لرزاند» ـ نوشته جان رید
ـ «تاریخ جهان در قرن بیستم» ـ آرشیو مطبوعات ایران
ـ کتاب «دو جنگ جهانی»، انتشارات مازیار، 1359.