عملکرد زهر شقه پس از نمایش انتخابات ریاستجمهوری نظام، روز به روز بیشتر از قبل نمود پیدا میکند. سرازیر شدن پدیده شکاف و شقه در درون باندهای رژیم یکی از این نمودهاست.
در میان باند روحانی دعوا سهمخواهی از کابینه جدید است. از بعد از نمایش انتخابات، مهرهها و سران این باند نظیر محمدرضا عارف ضمن انتقاد به روحانی که در حال سازش است و اینکه چرا با آنها مشورت نمیکند، خواستار سهم بیشتری از کابینه جدید وی شدند.
موضوع سهمخواهی در درون این باند باعث شد که صادق زیباکلام یکی ازمهرههای این باند آنان را پند و ارز دهد که اینقدر پاپیچ روحانی نشوند زیرا اساساً وزرای دولت او نقش و تاثیر چندانی ندارند: «این روزها بسیاری از اصلاحطلبان به رئیسجمهور انتقاد میکنند که چرا فلان وزیر در کابینه دوازدهم ابقا خواهد شد. سؤال این است که اگر به جای آن وزیر، شخص دیگری وزیر باشد، مشکلات در راه توسعه سیاسی در ایران حل خواهد شد؟». (روزنامه حکومتی آرمان 10مرداد 96)
در میان باند ولیفقیه نیز شقه آنچنان است که پاسدار محمد باقر قالیباف علم ”نواصولگرایی“ برداشته و به بهانه اینکه نباید ”برخی خطاهای دوستان جبهه انقلاب“ نادیده گرفته شود، سران این باند را زیر ضرب برده و این سؤال را مطرح میکند ”چه عواملی باعث شد که ما این فرصت بزرگ (فرصت انتخابات قلابی رژیم) را هم مانند گذشته از دست بدهیم؟“
این مهره سرسپرده خامنهای خواستار ”تغییر اساسی در نحوه کنش جریان اصولگرایی“ شده که ”باید در نگرش و شیوه سیاستورزی خود متحوّل شود و با گفتمان و چهرههایی نو، حرکت در راستای «نواصولگرایی» را هرچه زودتر آغاز کند“. !
وی استحاله ”جریان اصولگرایی“ به ”نواصولگرایی“ را در گرو این مهم میداند که جوانان این باند «امیدوارانه، فعالانه و آتشبهاختیار وارد صحنه شده، منتظر اقدامات از بالا به پایین در جریان اصولگرایی» نباشند!.
پاسدار قالیباف تحقق آرزوهایش برای استحاله باند ولیفقیه از ”اصولگرایی“ به ”نواصولگرایی“ را منوط به این میداند که ”چهرههای جدیدی“ (جوانان آنان) بدون توجه به شیوههای کهنه سران آن ”این کار“ را انجام دهند!». (خبرگزاری حکومتی مهر 31تیر 96)
حرفهای میرسلیم از سران باند مؤتلفه و یکی دیگر از کاندیداهای باند خامنهای نیز حاکی از تشدید شقه وشکاف در میان این باند است.
وی از این که ”50عضو خبرگان رئیسی را به میدان رقابت آوردند“ گلایهمند است و به دزدیهای پاسدار قالیباف نیز اشاره میکند و میگوید: ”اگر من و قالیباف به دور دوم میرفتیم، تخلفات او را رو میکردم». !
این مهره باند خامنهای نامزدی آخوند جلاد ابراهیم رئیسی را نیز اشتباه میداند و در این زمینه میگوید: «او یک عنصر قضایی در کشور است، طبیعی است یک عنصر قضایی نباید خود را در معرض آرای عمومی قرار دهد». (روزنامه حکومتی ایران 1مرداد 96)
همچنین در جای دیگری میرسلیم در درگیری باندی با ”جمنا“ فاش ساخت که این دار و دسته وابسته به باند خامنهای از امکانات یک نهاد نظامی استفاده میکرده است. (روزنامه حکومتی عطریاس 7مرداد 96)
آخوند علی اکبر ناطق نوری نیز که بهتازگی از ریاست دفتر بازرسی بیت خامنهای استعفا داده است، در یک تقابل آشکار با خامنهای و سایر آخوندهای وابسته به او در سخنرانی با تعدادی از ایادی رژیم موسوم به ”اعضای انجمن اندیشه و قلم“ میگوید ”مرجع گروه مردم امروز الزاماً روحانیت نیست“ !
وی ابن الوقتی، بیبتگی و بیشناسنامه بودن آخوندها و مهرههای نظام را مسبب این امر میداند: «امروزه بیش از ۲۴۰نحله و به تعبیر مقام معظم رهبری، قبیله سیاسی وجود دارد که قریب به اتفاق آنان فاقد مواضع روشن مبتنی بر نظریهپردازی و مرامنامه هستند، خب در چنین شرایطی، طبیعی است که مثل کشتی بیلنگر در شرایط متغیر سیاسی، دائماً از این سو به سوی دیگر تغییر موضع میدهند». (روزنامه حکومتی ابتکار 12مرداد 96)
واقعیت این است زهر شقه و عملکرد آن در تمامیت رژیم، (تحمیل شده توسط مقاومت سرفراز مردم ایران) که نمودهای آن را طی نزدیک به ۲.۵ماه بعد از نمایش انتخابات شاهدیم، شکاف در رژیم ولایت را بیش از پیش تعمیق و تشدید کرده و نظام آخوندی را بیش از پیش تضعیف میکند. مسألهای که البته به نفع مردم و مقاومت مردم ایران است.
در میان باند روحانی دعوا سهمخواهی از کابینه جدید است. از بعد از نمایش انتخابات، مهرهها و سران این باند نظیر محمدرضا عارف ضمن انتقاد به روحانی که در حال سازش است و اینکه چرا با آنها مشورت نمیکند، خواستار سهم بیشتری از کابینه جدید وی شدند.
موضوع سهمخواهی در درون این باند باعث شد که صادق زیباکلام یکی ازمهرههای این باند آنان را پند و ارز دهد که اینقدر پاپیچ روحانی نشوند زیرا اساساً وزرای دولت او نقش و تاثیر چندانی ندارند: «این روزها بسیاری از اصلاحطلبان به رئیسجمهور انتقاد میکنند که چرا فلان وزیر در کابینه دوازدهم ابقا خواهد شد. سؤال این است که اگر به جای آن وزیر، شخص دیگری وزیر باشد، مشکلات در راه توسعه سیاسی در ایران حل خواهد شد؟». (روزنامه حکومتی آرمان 10مرداد 96)
در میان باند ولیفقیه نیز شقه آنچنان است که پاسدار محمد باقر قالیباف علم ”نواصولگرایی“ برداشته و به بهانه اینکه نباید ”برخی خطاهای دوستان جبهه انقلاب“ نادیده گرفته شود، سران این باند را زیر ضرب برده و این سؤال را مطرح میکند ”چه عواملی باعث شد که ما این فرصت بزرگ (فرصت انتخابات قلابی رژیم) را هم مانند گذشته از دست بدهیم؟“
این مهره سرسپرده خامنهای خواستار ”تغییر اساسی در نحوه کنش جریان اصولگرایی“ شده که ”باید در نگرش و شیوه سیاستورزی خود متحوّل شود و با گفتمان و چهرههایی نو، حرکت در راستای «نواصولگرایی» را هرچه زودتر آغاز کند“. !
وی استحاله ”جریان اصولگرایی“ به ”نواصولگرایی“ را در گرو این مهم میداند که جوانان این باند «امیدوارانه، فعالانه و آتشبهاختیار وارد صحنه شده، منتظر اقدامات از بالا به پایین در جریان اصولگرایی» نباشند!.
پاسدار قالیباف تحقق آرزوهایش برای استحاله باند ولیفقیه از ”اصولگرایی“ به ”نواصولگرایی“ را منوط به این میداند که ”چهرههای جدیدی“ (جوانان آنان) بدون توجه به شیوههای کهنه سران آن ”این کار“ را انجام دهند!». (خبرگزاری حکومتی مهر 31تیر 96)
حرفهای میرسلیم از سران باند مؤتلفه و یکی دیگر از کاندیداهای باند خامنهای نیز حاکی از تشدید شقه وشکاف در میان این باند است.
وی از این که ”50عضو خبرگان رئیسی را به میدان رقابت آوردند“ گلایهمند است و به دزدیهای پاسدار قالیباف نیز اشاره میکند و میگوید: ”اگر من و قالیباف به دور دوم میرفتیم، تخلفات او را رو میکردم». !
این مهره باند خامنهای نامزدی آخوند جلاد ابراهیم رئیسی را نیز اشتباه میداند و در این زمینه میگوید: «او یک عنصر قضایی در کشور است، طبیعی است یک عنصر قضایی نباید خود را در معرض آرای عمومی قرار دهد». (روزنامه حکومتی ایران 1مرداد 96)
همچنین در جای دیگری میرسلیم در درگیری باندی با ”جمنا“ فاش ساخت که این دار و دسته وابسته به باند خامنهای از امکانات یک نهاد نظامی استفاده میکرده است. (روزنامه حکومتی عطریاس 7مرداد 96)
آخوند علی اکبر ناطق نوری نیز که بهتازگی از ریاست دفتر بازرسی بیت خامنهای استعفا داده است، در یک تقابل آشکار با خامنهای و سایر آخوندهای وابسته به او در سخنرانی با تعدادی از ایادی رژیم موسوم به ”اعضای انجمن اندیشه و قلم“ میگوید ”مرجع گروه مردم امروز الزاماً روحانیت نیست“ !
وی ابن الوقتی، بیبتگی و بیشناسنامه بودن آخوندها و مهرههای نظام را مسبب این امر میداند: «امروزه بیش از ۲۴۰نحله و به تعبیر مقام معظم رهبری، قبیله سیاسی وجود دارد که قریب به اتفاق آنان فاقد مواضع روشن مبتنی بر نظریهپردازی و مرامنامه هستند، خب در چنین شرایطی، طبیعی است که مثل کشتی بیلنگر در شرایط متغیر سیاسی، دائماً از این سو به سوی دیگر تغییر موضع میدهند». (روزنامه حکومتی ابتکار 12مرداد 96)
واقعیت این است زهر شقه و عملکرد آن در تمامیت رژیم، (تحمیل شده توسط مقاومت سرفراز مردم ایران) که نمودهای آن را طی نزدیک به ۲.۵ماه بعد از نمایش انتخابات شاهدیم، شکاف در رژیم ولایت را بیش از پیش تعمیق و تشدید کرده و نظام آخوندی را بیش از پیش تضعیف میکند. مسألهای که البته به نفع مردم و مقاومت مردم ایران است.