در این دوران که عمرم بود
به چشمم چیزها دیدم
از آن روزی ک چشمم باز شد بر دیدهی دنیا
به حیرت کل دنیا را خزان دیدم
کسی گفتم که من فرزند دورانم
همان دوران که در آن بمب موشک بیامان دیدم
یکی گفتم که من فرزند دورانم
چه دورانی؟ همان دوران که خون خلق و رگبار ستم در هر کران دیدم
برای دیگر خلقان، اگر باران، فرو میبارد از آن ابر
در ایران
من چه بارانی زخون، چو سیل سرخ از خون داغ عاشقان دیدم
دگر کس بال پروازی نزد بر هم
اگر هم زد من او را پرپری پربسته و دربسته اندر آشیان دیدم
ز دوران چیز نیکو چیست، بگو بر من
من از خیل نکوکاران چه شیطانها که ای بس در جهان دیدم
زبرکتهای این دوران که دین سرمایه آن بود!
یکی بین غرق در سرمایه گشت و آن دگر را من فقیری ناتوان دیدم
اگر در غالب میشند خونخواران این دنیا
ولی بنده به باطن گرگها با چنگهای خونچکان دیدم
م. ط رامسر
به چشمم چیزها دیدم
از آن روزی ک چشمم باز شد بر دیدهی دنیا
به حیرت کل دنیا را خزان دیدم
کسی گفتم که من فرزند دورانم
همان دوران که در آن بمب موشک بیامان دیدم
یکی گفتم که من فرزند دورانم
چه دورانی؟ همان دوران که خون خلق و رگبار ستم در هر کران دیدم
برای دیگر خلقان، اگر باران، فرو میبارد از آن ابر
در ایران
من چه بارانی زخون، چو سیل سرخ از خون داغ عاشقان دیدم
دگر کس بال پروازی نزد بر هم
اگر هم زد من او را پرپری پربسته و دربسته اندر آشیان دیدم
ز دوران چیز نیکو چیست، بگو بر من
من از خیل نکوکاران چه شیطانها که ای بس در جهان دیدم
زبرکتهای این دوران که دین سرمایه آن بود!
یکی بین غرق در سرمایه گشت و آن دگر را من فقیری ناتوان دیدم
اگر در غالب میشند خونخواران این دنیا
ولی بنده به باطن گرگها با چنگهای خونچکان دیدم
م. ط رامسر