علی خامنهای روز شنبه (4شهریور) بهمناسبت هفته دولت با روحانی و اعضای کابینهٴ جدید او دیدار کرد و طبق معمول رهنمودها و توصیههایی را به آنها گوشزد کرد. از توصیههای دجالگرانهٴ خاص ولایتفقیهی نظیر «داشتن نیت الهی برای خدمت بهمردم»، «انس با قرآن و دعا»، «داشتن روحیه جهادی»، «لزوم حفظ و تقویت روحیة مردمی و پرهیز از اشرافیگری» و امثالهم... که بگذریم، رشتهیی که حرفهای مختلف او را بهیکدیگر میپیوست، ابراز نگرانی از بنبستها، «پیش نرفتن کارها» در هر زمینه و... نهایتاً این نتیجهگیری و اعتراف نادر که: «یک جای کار عیب دارد!».
ولیفقیه ارتجاع، «اقتصاد را اولویت واقعی کشور» خواند و اعتراف کرد «اقتصاد رانتی و نفتی» است. او آمارهای ارائه شده توسط روحانی در همان مجلس در مورد تورم و دیگر شاخصهای اقتصادی را، با صراحت زیر سؤال برد و گفت: «این آمارها بهطور کامل و در همهجا، نشاندهنده وضع واقعی کشور و زندگی مردم نیست... بر اساس این آمارها، تورم از چند ده درصد بهزیر 10درصد رسیده، اما آیا قدرت خرید مردم و ارزش پول ملی نیز در همین مقیاس، بالا رفته است؟».
خامنهای از وضعیت انفجاری جامعه ابراز وحشت کرد و «اقتصاد و مسائل معیشتی مردم» را مهمترین مسأله کشور دانست، اما در چارهجویی این همه، بهکلیگویی و روضهخوانی پرداخت: «ارتباط نزدیک با مردم بهمنظور درک بهتر واقعیات زندگی مردم»، «تلاش بیوقفه مسئولان برای حل مشکلات معیشتی مردم از جمله بیکاری جوانان» و...
در مورد بحران روابط خارجی رژیم، خامنهای هیچ اشارهیی به این بحران نکرد؛ در حالی که این بحران، تحریمهای خفه کننده جدید آمریکا و چشمانداز زیر سؤال رفتن برجام، این روزها، همچون توفانی سهمگین رژیم را سراپا بهتلاطم انداخته است. خامنهای در رابطه با سیاست خارجی، با کلیگوییهای معمول خود، از یک سو از «پایبندی بهمواضع و هنجارهای انقلابی که باعث تشَخّص و برانگیختن احترام دیگران میشود» سخن گفت و از سوی دیگر راه مذاکره توأم با حقهبازیهای معمول را برای باند روحانی باز گذاشت و افزود: «این کار با استفاده از نرمشها و پیچشها و طنازیهای هنر دیپلوماسی منافاتی ندارد».
اظهارات خامنهای در اولین ملاقاتش با دولت جدید روحانی، تصویری از بنبستها و بحرانهای متعدد گریبانگیر رژیم را به دست میدهد؛ بحرانهایی که بهطور قابل فهمی با مطرح شدن تحریمهای جدید آمریکا و زیر سؤال رفتن برجام، اوج و شدت یافتهاند؛ چرا که روحانی همه چیز خود، از «تعامل با خارج» تا «توسعهٴ اقتصادی» و حل بحرانهای اجتماعی و غیره را بر پایههای برجام بنا کرده بود و اکنون با زیر سؤال رفتن برجام، همه چیز فرو میریزد و رژیم بهشرایطی بسا پایینتر از دورهٴ قبل از برجام برمیگردد و خفگی اقتصادی با همهٴ آثار و پیامدهای نابودکننده آن، از تورم و گرانی تا رکود بیکاری و فقر فزاینده، دامنگیر میشود و جامعه بهستوه آمده را بهطغیان میکشاند و این بهنوبة خود بحران درونی رژیم را بیشازپیش شدت و عمق میدهد.
این وضعیت، چشمانداز تیره و خطرناکی را در برابر رژیم قرار میدهد که رسانههای هر دو باند رژیم با بیانهای مختلف از آن سخن گفته و نسبت بهآن ابراز وحشت میکنند. روزنامه حکومتی آرمان (4شهریور) تحت عنوان «همگرایی تهدیدها و واگرایی تدبیرها» در این باره مینویسد: «ما در وضع پرمخاطرهیی قرار گرفتهایم، زیرا بین تهدیدات درونی و بیرونی کشور همگرایی و همروندی بهوجود آمده است و از این رو تهدیدات مدام در حال بزرگتر شدن هستند».
باند خامنهای ضمن تأیید وجود این بحرانها و پیامدهای خطرناک آن، اما حرفشان این است که نباید آنها را علنی کرد و باید صورت نظام را بههرقیمت و با سیلی سرخ نگهداشت. (1)
اما اوضاع چنان وخیم است که مهرهها و رسانههای همین باند و حتی خود ولیفقیه ارتجاع هم قادر بهرعایت رهنمود «حفظ ظاهر» نیستند و چنان که دیدیم خود خامنهای بهصراحت بهبنبست و بحرانهای گریبانگیر رژیم و به اینکه کارها خوب پیش نمیرود، اشاره و اعتراف کرد.
تاآنجاکه بهمعضلات و بحرانها برمیگردد، وضعیت چنان است که هیچکس حتی ولیفقیه و رئیسجمهور نظام نیز، قادر بهکتمان و انکار آن نیستند، اما وقتی پای تدبیر این وضعیت و علاج این بحرانها بهمیان میآید، تدابیر یا از حد کلیگویی و روضهخوانی فراتر نمیرود، یا آنجاکه میخواهد یک گام در وادی واقعیت پا پیش بگذارد، با موانع متعدد روبهرو میشود. از این موانع که در بنیاد بهمنافع فردی و گروهی حاکمان ناشی میشود، در خود رژیم بهعنوان «مشکلات ساختاری» یاد میشود که بهصورت تعارض دو باند اصلی نظام ظاهر میشود.
اما «مشکلات ساختاری» از یک سو اسم مستعار فساد فراگیر و نهادینه شدهای است که اسحاق جهانگیری درباره آن گفت: «فساد مانند موریانه بهجان کشور افتاده است» و رفسنجانی نیز در توصیف ابعاد آن گفت مواردی که از فساد افشا میشود مانند «نوک کوه یخ در اقیانوس فساد است».
بعضاً نیز «مشکلات ساختاری» اشاره به ماهیت دوگانهٴ نظام ولایت فقیه است. نظامی با سر قرونوسطایی و بدنهٴ سرمایهداری وابستهگرای بازمانده از نظام پیشین که هر کدام ایدهآلها و اهداف جداگانه و متعارض هم دارند؛ این تعارض بهخصوص آنجاکه پای راهکارها و اجرا بهمیان میآید، بهصورت جنگ و دعواهای پایانناپذیر و فرساینده بارز شده و تهماندهٴ توان رژیم را نیز میبلعد. همان مقاله پیشگفته روزنامه حکومتی آرمان، از این وضعیت با عبارت «واگرایی تدبیرها» نام میبرد و در پایان و پس از برشمردن شماری از بحرانهای گریبانگیر رژیم، چنین نتیجهگیری میکند: «اگر از من پرسیده شود که آیا دولت میتواند با سایر ارکان کشور به فهم مشترک و توافق بر سر راهکارهای کلان خروج از وضع موجود برسد، فعلاً پاسخی ندارم».
این همان نتیجهیی است که خامنهای هم با عبارت «یک جای کار عیب دارد!» از آن یاد میکند، اما این «یک جای کار» تمامی کار است و آن، ماهیت تغییرناپذیر استبداد مطلقه ولایت فقیه است.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ روزنامه سیاست روز ـ 4شهریور 96: «آقای ظریف، ایران را بهپای شکسته پیش از توافق هستهیی تشبیه کرده است، او گفته: «برجام، گچ را از پای شکستهٴ ایران در برخورد با تحریمهای ناعادلانه و غیرقانونی آمریکا، اروپا و سازمان ملل باز کرد.
چنین تعبیر و تشبیهی را میتوان بهسان آن سخنان و مواضعی دانست که گفته شده بود، انبارها خالی است، خزانه تهی است و چنین تعابیری درباره اوضاع کشور که نشاندادن ضعف اقتصادی، همزمان با مذاکرات هستهیی است که نه بهصلاح است و نه از نظر سیاسی مورد قبول، چرا که در مقابل دشمن باید صورت را با سیلی سرخ کرد، نه اینکه به او نشان داد اوضاع و شرایط ایران وخیم است و ما نیازمند این توافق هستهیی هستیم تا از نتایج آن منتفع شویم».
ولیفقیه ارتجاع، «اقتصاد را اولویت واقعی کشور» خواند و اعتراف کرد «اقتصاد رانتی و نفتی» است. او آمارهای ارائه شده توسط روحانی در همان مجلس در مورد تورم و دیگر شاخصهای اقتصادی را، با صراحت زیر سؤال برد و گفت: «این آمارها بهطور کامل و در همهجا، نشاندهنده وضع واقعی کشور و زندگی مردم نیست... بر اساس این آمارها، تورم از چند ده درصد بهزیر 10درصد رسیده، اما آیا قدرت خرید مردم و ارزش پول ملی نیز در همین مقیاس، بالا رفته است؟».
خامنهای از وضعیت انفجاری جامعه ابراز وحشت کرد و «اقتصاد و مسائل معیشتی مردم» را مهمترین مسأله کشور دانست، اما در چارهجویی این همه، بهکلیگویی و روضهخوانی پرداخت: «ارتباط نزدیک با مردم بهمنظور درک بهتر واقعیات زندگی مردم»، «تلاش بیوقفه مسئولان برای حل مشکلات معیشتی مردم از جمله بیکاری جوانان» و...
در مورد بحران روابط خارجی رژیم، خامنهای هیچ اشارهیی به این بحران نکرد؛ در حالی که این بحران، تحریمهای خفه کننده جدید آمریکا و چشمانداز زیر سؤال رفتن برجام، این روزها، همچون توفانی سهمگین رژیم را سراپا بهتلاطم انداخته است. خامنهای در رابطه با سیاست خارجی، با کلیگوییهای معمول خود، از یک سو از «پایبندی بهمواضع و هنجارهای انقلابی که باعث تشَخّص و برانگیختن احترام دیگران میشود» سخن گفت و از سوی دیگر راه مذاکره توأم با حقهبازیهای معمول را برای باند روحانی باز گذاشت و افزود: «این کار با استفاده از نرمشها و پیچشها و طنازیهای هنر دیپلوماسی منافاتی ندارد».
اظهارات خامنهای در اولین ملاقاتش با دولت جدید روحانی، تصویری از بنبستها و بحرانهای متعدد گریبانگیر رژیم را به دست میدهد؛ بحرانهایی که بهطور قابل فهمی با مطرح شدن تحریمهای جدید آمریکا و زیر سؤال رفتن برجام، اوج و شدت یافتهاند؛ چرا که روحانی همه چیز خود، از «تعامل با خارج» تا «توسعهٴ اقتصادی» و حل بحرانهای اجتماعی و غیره را بر پایههای برجام بنا کرده بود و اکنون با زیر سؤال رفتن برجام، همه چیز فرو میریزد و رژیم بهشرایطی بسا پایینتر از دورهٴ قبل از برجام برمیگردد و خفگی اقتصادی با همهٴ آثار و پیامدهای نابودکننده آن، از تورم و گرانی تا رکود بیکاری و فقر فزاینده، دامنگیر میشود و جامعه بهستوه آمده را بهطغیان میکشاند و این بهنوبة خود بحران درونی رژیم را بیشازپیش شدت و عمق میدهد.
این وضعیت، چشمانداز تیره و خطرناکی را در برابر رژیم قرار میدهد که رسانههای هر دو باند رژیم با بیانهای مختلف از آن سخن گفته و نسبت بهآن ابراز وحشت میکنند. روزنامه حکومتی آرمان (4شهریور) تحت عنوان «همگرایی تهدیدها و واگرایی تدبیرها» در این باره مینویسد: «ما در وضع پرمخاطرهیی قرار گرفتهایم، زیرا بین تهدیدات درونی و بیرونی کشور همگرایی و همروندی بهوجود آمده است و از این رو تهدیدات مدام در حال بزرگتر شدن هستند».
باند خامنهای ضمن تأیید وجود این بحرانها و پیامدهای خطرناک آن، اما حرفشان این است که نباید آنها را علنی کرد و باید صورت نظام را بههرقیمت و با سیلی سرخ نگهداشت. (1)
اما اوضاع چنان وخیم است که مهرهها و رسانههای همین باند و حتی خود ولیفقیه ارتجاع هم قادر بهرعایت رهنمود «حفظ ظاهر» نیستند و چنان که دیدیم خود خامنهای بهصراحت بهبنبست و بحرانهای گریبانگیر رژیم و به اینکه کارها خوب پیش نمیرود، اشاره و اعتراف کرد.
تاآنجاکه بهمعضلات و بحرانها برمیگردد، وضعیت چنان است که هیچکس حتی ولیفقیه و رئیسجمهور نظام نیز، قادر بهکتمان و انکار آن نیستند، اما وقتی پای تدبیر این وضعیت و علاج این بحرانها بهمیان میآید، تدابیر یا از حد کلیگویی و روضهخوانی فراتر نمیرود، یا آنجاکه میخواهد یک گام در وادی واقعیت پا پیش بگذارد، با موانع متعدد روبهرو میشود. از این موانع که در بنیاد بهمنافع فردی و گروهی حاکمان ناشی میشود، در خود رژیم بهعنوان «مشکلات ساختاری» یاد میشود که بهصورت تعارض دو باند اصلی نظام ظاهر میشود.
اما «مشکلات ساختاری» از یک سو اسم مستعار فساد فراگیر و نهادینه شدهای است که اسحاق جهانگیری درباره آن گفت: «فساد مانند موریانه بهجان کشور افتاده است» و رفسنجانی نیز در توصیف ابعاد آن گفت مواردی که از فساد افشا میشود مانند «نوک کوه یخ در اقیانوس فساد است».
بعضاً نیز «مشکلات ساختاری» اشاره به ماهیت دوگانهٴ نظام ولایت فقیه است. نظامی با سر قرونوسطایی و بدنهٴ سرمایهداری وابستهگرای بازمانده از نظام پیشین که هر کدام ایدهآلها و اهداف جداگانه و متعارض هم دارند؛ این تعارض بهخصوص آنجاکه پای راهکارها و اجرا بهمیان میآید، بهصورت جنگ و دعواهای پایانناپذیر و فرساینده بارز شده و تهماندهٴ توان رژیم را نیز میبلعد. همان مقاله پیشگفته روزنامه حکومتی آرمان، از این وضعیت با عبارت «واگرایی تدبیرها» نام میبرد و در پایان و پس از برشمردن شماری از بحرانهای گریبانگیر رژیم، چنین نتیجهگیری میکند: «اگر از من پرسیده شود که آیا دولت میتواند با سایر ارکان کشور به فهم مشترک و توافق بر سر راهکارهای کلان خروج از وضع موجود برسد، فعلاً پاسخی ندارم».
این همان نتیجهیی است که خامنهای هم با عبارت «یک جای کار عیب دارد!» از آن یاد میکند، اما این «یک جای کار» تمامی کار است و آن، ماهیت تغییرناپذیر استبداد مطلقه ولایت فقیه است.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ روزنامه سیاست روز ـ 4شهریور 96: «آقای ظریف، ایران را بهپای شکسته پیش از توافق هستهیی تشبیه کرده است، او گفته: «برجام، گچ را از پای شکستهٴ ایران در برخورد با تحریمهای ناعادلانه و غیرقانونی آمریکا، اروپا و سازمان ملل باز کرد.
چنین تعبیر و تشبیهی را میتوان بهسان آن سخنان و مواضعی دانست که گفته شده بود، انبارها خالی است، خزانه تهی است و چنین تعابیری درباره اوضاع کشور که نشاندادن ضعف اقتصادی، همزمان با مذاکرات هستهیی است که نه بهصلاح است و نه از نظر سیاسی مورد قبول، چرا که در مقابل دشمن باید صورت را با سیلی سرخ کرد، نه اینکه به او نشان داد اوضاع و شرایط ایران وخیم است و ما نیازمند این توافق هستهیی هستیم تا از نتایج آن منتفع شویم».