«پاسدار حسین ذوالفقاری، معاون وزیر کشور روحانی، کشتار کولبران محروم و زحمتکش را «مغلطه» خواند و در حالی که آنها را «قاچاقچی» می‌نامید با سبعیت تمام گفت: اینها که به سمتشان شلیک می‌شود، کولبر نیستند بحث کولبران با قاچاقچیان متفاوت است...
کشتار کولبران که در میان آنها کودکان ۱۰ساله تا زنان و مردان سالخورده و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی دیده می‌شوند، در حالی صورت می‌گیرد که سرنخ قاچاق کلان در کشور که به ۲۵میلیارد دلار در سال بالغ می‌شود، در دست خامنه‌ای و سپاه پاسداران و دیگر دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی رژیم است».
انگیزهٴ اصلی من برای تنظیم این نوشتار همین خبر بود که در کانال تلگرامی مجاهد خواندم.
و اما ماجرای «کولبران قاچاقچی» ؛
یکی از دوستان که مدتی پیش برای خرید تعدادی تلویزیون به منطقه مرزی رفته بود، در برگشت همراه با دوستی که مغازه لوازم خانگی داشت به منطقه مرزی بانه رفت.
آنان بعد از این‌که به منطقه می‌رسند دسته‌یی کولبر را می‌بینند که با خیال آسوده در حال تردد از خط مرزی به سمت ایران می‌باشند در حالی که هر کدام تعدادی بار بر دوش و چند رأس قاطر نیز که همه بار زده بودند همراه داشتند به مسیر خود که تقریباً از ۵۰۰متری پاسگاه نیروی انتظامی رد می‌شد ادامه می‌دادند. این دوست ما از دوست بانه‌ای خودش می‌پرسد که فلانی اینها با چه جرأتی به این راحتی و آشکار و عیان دست به انتقال وسایل به‌اصطلاح قاچاق می‌زنند؟ طرف گفته بود: الآن چندین سال است که سپاه در بین مردم و البته غیرمستقیم اعلام کرده است که هر کسی که عضو بسیج شود، برگه‌ای دریافت خواهد کرد که متضمن امنیت وی در انتقال قاچاق خواهد بود! و به این ترتیب عده‌یی از مردم بینوا و بدبختی که به نان شب خودشان محتاجند دنبال گرفتن کارت بسیج رفته‌اند و به این ترتیب عملاً می شود گفت که کولبران به دو دسته تقسیم شده‌اند. یک دسته که کارت بسیج دارند و یک دسته مردم عادی! (خودیها و غیرخودیها - شهروندان درجه یک و درجه دو!) دسته بسیجیها با حمایت رژیم با قلدری و بدون دغدغه علاوه بر انتقال وسایل مختلف زندگی، به انتقال انواع مشروبات الکلی نیز اقدام می‌کنند چون مشروبات الکلی هم سود بیشتری نسبت به تلویزیون و یخچال و... دارد و هم انتقال تعداد بیشتری از آنها امکانپذیر است. از طرفی چون مردم معمولاً وارد این کار نمی‌شوند و دست زیاد نیست بسیجیها با دست باز در داخل کشور و به اقصی نقاط ایران این مشروبات را منتقل می‌کنند و با قیمتهای گاه تا ۲۰برابر یا بیشترمی‌فروشند! (یک شیشه ودکا که در سلیمانیه به ۱۰هزار تومان خریده می‌شود در تهران به ۲۵۰هزار تومان به فروش می‌رسد) بنده خودم شاهد رفت و آمد تعداد زیادی از خودروهای ویژه قاچاق در جاده همدان به سنندج در طول شبها بوده و هستم. اینها اغلب خودروهاشان پژو ۴۰۵و زانتیا است که شتاب زیادی دارند و تا چندی پیش از پیکان موتور پژویی استفاده می‌کردند. آنهایی که از سنندج رو به تهران می‌رفتند به‌خاطر بار زیادی که داشتند جلو خودرو به‌طور خنده‌داری بالا می‌آمد و آنهایی که بارشان را به مقصد برده و بر می‌گشتند برعکس جلو خوابیده و وحشتناک سرعت می‌گرفتند. (با دستکاری در فنرهای خودرو کاری کرده بودند تا هنگام بار زیاد خودرو کمتر بخوابد و جلب توجه نکند) البته نکته مهمتر این است که در هیچ‌کدام از پاسگاههای نیروی انتظامی یا پلیس راهنمایی در مسیر جلو اینها را نمی‌گیرند در حالی که بنده در هر مسافرتی که از تهران به شهرستان خودم می‌روم حتماً به‌خاطر پلاک تهران، جلو ماشینم را می‌گیرند و اغلب نیز به هر بهانه‌یی شده جریمه‌ای به ما می‌بندند! اما خودرو دسته قاچاقچیان بسیجی آزاد هستند تا به هر کجای ایران بروند. ویک شبکه حکومتی بسیار وسیعی از توزیع وسایل و مشروبات الکلی تشکیل داده‌اند که به طرز حیرت انگیزی چست و چالاک است. طرف از جهرم، جیرفت و یا اصفهان به بانه میاید و سفارشات خودش را می‌دهد و با قرار و مداری که دارند دست خالی به شهر خودش بر می‌گردد و در عرض حداکثر ۴۸ساعت موارد درخواستی دم در منزلش به وی تحویل داده شده و پول دریافت می‌شود؟! یعنی شما چنین سیستم توزیعی را حتی در سیستم پست آمریکا هم نمی‌بینید؟! آنجا که به تقلید از ایران دوره داریوش هخامنشی شعارشان این است: ما در باد و باران و در شب یا روز در سختی و کوهستان و برف و بوران محموله‌ها را به مقصد می‌رسانیم!
در پایان باید بگویم که برای خود من این سؤال همیشه بود که اگر نیروی انتظامی این‌قدر به کولبران و قاچاقچیان سخت می‌گیرد، پس این همه خودرو سواری و اخیراً وانت و کامیونتهای کوچک تندرو چیست که در بین جاده سنندج به همدان و تهران و ساوه در رفت و آمد هستند؟ بالاخره جواب سؤالم را یافتم. هم‌چنین فهمیدم در این ماجرا بسیج و سپاه می‌خواهند با سوء‌استفاده از فقر و بدبختی مردم کردستان از این طریق آنان را جذب و آلوده کنند تا برای روز مبادا علیه مردم خودشان به کار بگیرند اما زهی خیال باطل، چون هم جوانان با غیرت دست سپاهیان پلید را خوانده‌اند و هم وقتی عمر دیکتاتوری به پایان نزدیک شود دیگر خدا هم نمی‌تواند جلو متلاشی شدن آن را بگیرد.
کوروش از کرج
کشتار کولبران که در میان آنها کودکان ۱۰ساله تا زنان و مردان سالخورده و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی دیده می‌شوند، در حالی صورت می‌گیرد که سرنخ قاچاق کلان در کشور که به ۲۵میلیارد دلار در سال بالغ می‌شود، در دست خامنه‌ای و سپاه پاسداران و دیگر دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی رژیم است».
انگیزهٴ اصلی من برای تنظیم این نوشتار همین خبر بود که در کانال تلگرامی مجاهد خواندم.
و اما ماجرای «کولبران قاچاقچی» ؛
یکی از دوستان که مدتی پیش برای خرید تعدادی تلویزیون به منطقه مرزی رفته بود، در برگشت همراه با دوستی که مغازه لوازم خانگی داشت به منطقه مرزی بانه رفت.
آنان بعد از این‌که به منطقه می‌رسند دسته‌یی کولبر را می‌بینند که با خیال آسوده در حال تردد از خط مرزی به سمت ایران می‌باشند در حالی که هر کدام تعدادی بار بر دوش و چند رأس قاطر نیز که همه بار زده بودند همراه داشتند به مسیر خود که تقریباً از ۵۰۰متری پاسگاه نیروی انتظامی رد می‌شد ادامه می‌دادند. این دوست ما از دوست بانه‌ای خودش می‌پرسد که فلانی اینها با چه جرأتی به این راحتی و آشکار و عیان دست به انتقال وسایل به‌اصطلاح قاچاق می‌زنند؟ طرف گفته بود: الآن چندین سال است که سپاه در بین مردم و البته غیرمستقیم اعلام کرده است که هر کسی که عضو بسیج شود، برگه‌ای دریافت خواهد کرد که متضمن امنیت وی در انتقال قاچاق خواهد بود! و به این ترتیب عده‌یی از مردم بینوا و بدبختی که به نان شب خودشان محتاجند دنبال گرفتن کارت بسیج رفته‌اند و به این ترتیب عملاً می شود گفت که کولبران به دو دسته تقسیم شده‌اند. یک دسته که کارت بسیج دارند و یک دسته مردم عادی! (خودیها و غیرخودیها - شهروندان درجه یک و درجه دو!) دسته بسیجیها با حمایت رژیم با قلدری و بدون دغدغه علاوه بر انتقال وسایل مختلف زندگی، به انتقال انواع مشروبات الکلی نیز اقدام می‌کنند چون مشروبات الکلی هم سود بیشتری نسبت به تلویزیون و یخچال و... دارد و هم انتقال تعداد بیشتری از آنها امکانپذیر است. از طرفی چون مردم معمولاً وارد این کار نمی‌شوند و دست زیاد نیست بسیجیها با دست باز در داخل کشور و به اقصی نقاط ایران این مشروبات را منتقل می‌کنند و با قیمتهای گاه تا ۲۰برابر یا بیشترمی‌فروشند! (یک شیشه ودکا که در سلیمانیه به ۱۰هزار تومان خریده می‌شود در تهران به ۲۵۰هزار تومان به فروش می‌رسد) بنده خودم شاهد رفت و آمد تعداد زیادی از خودروهای ویژه قاچاق در جاده همدان به سنندج در طول شبها بوده و هستم. اینها اغلب خودروهاشان پژو ۴۰۵و زانتیا است که شتاب زیادی دارند و تا چندی پیش از پیکان موتور پژویی استفاده می‌کردند. آنهایی که از سنندج رو به تهران می‌رفتند به‌خاطر بار زیادی که داشتند جلو خودرو به‌طور خنده‌داری بالا می‌آمد و آنهایی که بارشان را به مقصد برده و بر می‌گشتند برعکس جلو خوابیده و وحشتناک سرعت می‌گرفتند. (با دستکاری در فنرهای خودرو کاری کرده بودند تا هنگام بار زیاد خودرو کمتر بخوابد و جلب توجه نکند) البته نکته مهمتر این است که در هیچ‌کدام از پاسگاههای نیروی انتظامی یا پلیس راهنمایی در مسیر جلو اینها را نمی‌گیرند در حالی که بنده در هر مسافرتی که از تهران به شهرستان خودم می‌روم حتماً به‌خاطر پلاک تهران، جلو ماشینم را می‌گیرند و اغلب نیز به هر بهانه‌یی شده جریمه‌ای به ما می‌بندند! اما خودرو دسته قاچاقچیان بسیجی آزاد هستند تا به هر کجای ایران بروند. ویک شبکه حکومتی بسیار وسیعی از توزیع وسایل و مشروبات الکلی تشکیل داده‌اند که به طرز حیرت انگیزی چست و چالاک است. طرف از جهرم، جیرفت و یا اصفهان به بانه میاید و سفارشات خودش را می‌دهد و با قرار و مداری که دارند دست خالی به شهر خودش بر می‌گردد و در عرض حداکثر ۴۸ساعت موارد درخواستی دم در منزلش به وی تحویل داده شده و پول دریافت می‌شود؟! یعنی شما چنین سیستم توزیعی را حتی در سیستم پست آمریکا هم نمی‌بینید؟! آنجا که به تقلید از ایران دوره داریوش هخامنشی شعارشان این است: ما در باد و باران و در شب یا روز در سختی و کوهستان و برف و بوران محموله‌ها را به مقصد می‌رسانیم!
در پایان باید بگویم که برای خود من این سؤال همیشه بود که اگر نیروی انتظامی این‌قدر به کولبران و قاچاقچیان سخت می‌گیرد، پس این همه خودرو سواری و اخیراً وانت و کامیونتهای کوچک تندرو چیست که در بین جاده سنندج به همدان و تهران و ساوه در رفت و آمد هستند؟ بالاخره جواب سؤالم را یافتم. هم‌چنین فهمیدم در این ماجرا بسیج و سپاه می‌خواهند با سوء‌استفاده از فقر و بدبختی مردم کردستان از این طریق آنان را جذب و آلوده کنند تا برای روز مبادا علیه مردم خودشان به کار بگیرند اما زهی خیال باطل، چون هم جوانان با غیرت دست سپاهیان پلید را خوانده‌اند و هم وقتی عمر دیکتاتوری به پایان نزدیک شود دیگر خدا هم نمی‌تواند جلو متلاشی شدن آن را بگیرد.
کوروش از کرج
