پس از گذشت 40روز از زلزله ویرانگر کرمانشاه، در حالی که مردم میهن عزیز اما در بند ایران، خود را در اربعین قربانیان این فاجعه بزرگ ملی که تماماً محصول سیاستهای ضد ملی و ضدایرانی حاکمیت فاسد ولایت در 4دهه گذشته میباشد شریک و همدرد و سوگوار میبینند هنوز هزاران خانواده زلزلـه زده میهن ما در سوز سرمای زمستان و بارش برف و باران، فاقد سرپناه و حداقلهای ضروری در مقابل سرمای جانسوز زمستان میباشند.
اوضاع نامناسب و جانکاه و نابسامان بازماندگان زلزله آنهم بعد از 40روز تا آنجا طاقتفرسا است که خشم فزاینده مردم نسبت به حاکمیت غارتگر آخوندی را بههمراه داشته است. در این مهم البته شبکههای مجازی نقش اصلی و تعیینکنندهیی به عهده داشتند چرا که با باز گو کردن درد و رنج بیکران بازماندگان زلزله در مناطق زلزلهزده سرانجام رسانههای همین رژیم را نه تنها مجبور ساختند که به کمبودها و مشکلات روزمره بازماندگان زلزله اخیر اعتراف کنند بلکه وادار ساختند با پوشش دادن فیلم از آن گزارش خبری هم تهیه کنند.
این در حالی است که رژیم دجال آخوندی با دود و دم و تبلیغات فراوان تلاش داشته و دارد که خود را حامی بازماندگان زلزلهزده نشان دهد تا به خیال باطلاش خود را از شرایط انفجاری در این مناطق در امان نگه دارد. اما ابعاد گسترده افشاگریهای مردمی در شبکههای مجازی تا آنجا باطل السحر رژیم پلید آخوندی بوده است که سایت حکومتی انتخاب 25آذرماه 96 در گزارشی ویدئویی تحت عنوان مردم زلزلهزده کرمانشاه این روزها چگونه زندگی را میگذرانند؟ ناگزیر پرده دیگری از فریب و دجالیت حاکمیت آخوندی را کنار زده و در آن نشان میدهد که بازماندگان این مصیبت بزرگ بعد از 40روز همچنان نه به آب شرب دسترسی دارند و نه آبی برای شستشو دارند بهطوریکه برخی ساکنان این مناطق توضیح میدهند که آب شرب آنها از استخر یک پارک تأمین میشود.
در ادامه این گزارش ویدئویی همچنین توضیح داده میشود:
«در تعدادی از مناطق زلزلهزدگان نه تنها پزشک وجود ندارد بلکه بسیاری از زلزلهزدگان یک محل، از یک حمام استفاده میکنند و این موضوع برای خانوادهای که یک معلول دارد، و یا خانوادهای که فرزند دوماهه دارد و فاصله آنها با سرویس بهداشتی یک ربع ساعت است، مشکلات زیادی ایجاد کرده است».
در یک نمونه دیگر از همین اعترافات سایت حکومتی انتخاب 18آذر 96 به شرایط اسفبار مردم کرمانشاه یک ماه بعد از زلزله این چنین اذعان میکند:
«باران و حتی برف و بعضاً نفوذ آب به درون چادرهایشان هم دردسرزا شده. با آنها اگر حرف بزنید، به شما خواهند گفت که در مورد چادر و کمبود کانکس و اینها، دیگر آب از سرشان گذشته؛ بیایید وضع توالتهایمان را ببینید؛ از رسانههای داخلی ناامید شدهاند؛ با نام کوچک، فیلمهایی را برای رسانههای آنسمت آبی فرستادهاند که در یکی از آن فیلمها، پسربچهای رو به دوربین میگوید: شهرداری اسم خودش را گذاشته شهرداری؛ چرا نمیآید آشغالها را ببرد؟ مردی یک سرویس بهداشتی صحرایی را نشان میدهد که خودشان درست کردهاند و توضیح میدهد که برای حدود شش خانوار است. این تصاویر مربوط به منطقه زعفران در سرپل ذهاب است؛ منطقهیی که مثل محله فولادی و مسکن مهر، آسیبهای فراوانی به آن وارد شد؛ یکی از اهالی رو به دوربین میگوید که بعد از بیست و چند روز از زلزله هنوز هیچ امکاناتی نداریم. میگویند: چادرهایمان کلاً کثیف شده. جوی آب این پشت است. آب میآید زیر چادر. بوی بدی میدهد. نمیتوانیم داخل چادر زندگی کنیم.
یک مرد دیگر رو به همان دوربین بیگانه میگوید: ما هرچه میرویم به ستاد بحران میگوییم، نمیآیند این آشغالها را بردارند؛ مردم از شهرستانها میآیند کمک میکنند.
این منبع در ادامه اعترافات خود گوشهیی دیگر از درد و رنج بیپایان مردم مناطق زلزله را از زبان مادر یکی از اهالی این چنین بازتاب میدهد:
«امروز 18آذرماه است؛ با مادر کانیا، دختربچه کوچکی که در روستای تپانی قدیم زندگی میکند، اگر حرف بزنید، به شما خواهد گفت که هنوز دستشویی ندارند و هنوز سعی میکند خیلی کم غذا و آب بخورد؛ میگوید خودش مهم نیست؛ دخترش مریض شده؛ باید در این سرما بروند در کوه و کمر قضای حاجت کنند؛ توضیح میدهد که برای تعداد کمی از خانوادهها دستشویی آوردهاند... وقتی از دخترش حرف میزند گریهاش میگیرد. امروز 18آذر است و اهالی سرپل ذهاب، علاوه بر باران و تگرگ و مشکلات بهداشتی و... تعداد کمیشان کانکس دارند و میگویند که هیچ چشمانداز روشن یا حتی مبهمی هم از آینده خود ندارند».
این سایت حکومتی در نهایت وحشت و هراس بیمانند خود را از اوضاع بهغایت انفجاری این مناطق چنین بازگو کرده است:
«در چهره همهشان یک ناامیدی یافت میشود؛ ناامیدی خاصی از مسئولان خودشان؛ از همان جنس ناامیدی که میتواند انسان را به غریبهها امیدوار کند».
- روزنامه حکومتی ایران 27آذر 96 تحت عنوان کرمانشاه تنها نیست گوشه دیگری از محنت و آلام روزافزون بازماندگان زلزلهزده را این چنین انعکاس داده است:
«بیش از یک ماه از زلزله ازگله در استان کرمانشاه گذشته است، شهر اما همچنان روزهای پراسترسی را سپری میکند و روزهای سرد زمستان هم در راه است. مردم هنوز از نبود وسایل گرمایشی و کانکس گلهمندند، آب معدنی خانوادهها قطع شده و سرویس بهداشتی و حمام هم به سختی پیدا میشود، اما دیگر نه خبری از کمکهای مردمی و هنرمندان است و نه خبری از هیاهوی روزهای اول!»
روزنامه حکومتی ایران در ادامه ضمن اشاره به اینکه چادرهای سفید در سرتاسر شهر برپا است و بازماندگان بدون کانکس هنوز در زیر چادرهای سرد هلالاحمر شب را به صبح میرسانند وضعیت دردناک حاکم بر شهر و خشم فزاینده مردم شهر را چنین بازتاب داده است:
«راهی یکی از همین پارکهای شهر سرپل ذهاب میشویم هنوز وارد پارک نشدم که پیر و جوان به سمتم میآیند با زبان کردی جملاتی را میگویند. زنان بیشتر از مردان دورهام میکنند. بلندبلند میگویند: "تا کی باید در این وضعیت زندگی کنیم. " "کجا رفت آن همه سر و صدای روز اول؟ فقط یک هفته کرمانشاه عزیز ایران بود؟ کرمانشاه تنها نیست را چه کسی گفته بود. " "خانهمان را کی میتوانیم بسازیم"، "چرا دولت وام نمیدهد. " "زمستان است و سرما، ما با بچه کوچک کجا برویم. " "شما خودت زیر چادر میتوانی یک ساعت دوام بیاوری. " نگاهشان میکنم تا بخواهم حرفی بزنم یکی از میان جمعیت میگوید: چه فایده دارد خانم؟ شما و همکاران شما خیلی آمدند اینجا از ما پرسیدند ما هم گفتیم اما چه شد؟ هیچ اتفاقی نیفتاد. هنوز بعد از یک ماه هیچ چیز سر جای خودش نیست. هر کسی میآید چهار تا عکس میگیرد و میرود ما میمانیم و این همه درد و بدبختی».
این منبع نهایتاً خشم فروخورده مردم از غارتگران حکومتی را که کمکهای مردم را هم بالا کشیدهاند از زبان یکی دیگر از شهروندان چنین منعکس مینماید:
«یکی با عصبانیت فریاد میزند: مردم سنگتمام گذاشتند. اگر دولت فقط همان کمکهای مردمی را به دست ما میرساند، حالا خیلیهایمان کار ساخت خانههایمان را شروع کرده بودیم. شما آمدید اینجا، زحمت کشیدید. نگاه کنید این وضع بهداشت ماست. دستش را به سمت دستشویی و حمام صحرایی میبرد: "ما اینجا نزدیک 500خانوار هستیم که فقط یک حمام و دستشویی داریم. شما برو داخل حمام را نگاه کن ببین دلت میخواهد حمام بگیری. " خانمیدستم را میگیرد و به سمت دستشویی میبرد: "این وضع دستشویی است. ما زن هستیم به خدا خانه خودم هم بودم هر روز دستشویی را میشستم تا دخترانم مریض نشوند، حالا مجبوریم هر روز صبح در صف بایستیم و از این دستشویی کثیف استفاده کنیم. این همه جمعیت و دو دستشویی؟ ". همهمهای برپا شده، امانم نمیدهند.
خبرنگار روزنامه حکومتی ایران در ادامه گزارش درد و رنج زایدالوصف بخش دیگری از بازماندگان زلزلهزده کرمانشاه را این چنین تصویر کرده است:
«از پارکی که در منطقه پل ذهاب است به سمت مسکن مهر میرویم. حال و روز مردم آنجا هم تعریفی ندارد. چادرهایشان را روبهروی مسکن مهر برپا کرده و میان خرابههای بیمهری، زندگی دوباره آغاز کردهاند.
افسانه یکی از اهالی همین مسکن مهر است. لباس محلی بنفش به تن کرده و از حال و روز مردم این منطقه برایم میگوید: "هفت نفر داخل یک چادر زندگی میکنند آخر این انصاف است. شبها آنقدر سرد میشود که از ترسماًن نمیتوانیم چراغ روشن کنیم. مواد غذایی هست اما خیلی کم است. " همین که چند دقیقه میگذرد در کنارمان 15نفری جمع میشوند. آنها هم حرفهای افسانه را تأیید میکنند، بلند بلند حرف میزنند نمیدانم به کدامشان نگاه کنم. زن سن و سال داری کنارم میایستد و با عصبانیت فریاد میزند:
آب معدنی را قطع کردند. گفتند آب شرب قابل خوردن است. ما خودمان وقتی زلزله نیامده بود آب شیر به بچههایمان نمیدادیم، الآن چه وضعیتی است که میگویند از این آب بخوریم. یک هفته پیش آمدند یک جعبه کنسرو لوبیا و تن ماهی، یک قوطی روغن، یک بسته چای و قند، یک بسته نمک و یک کیسه برنج 10کیلویی دادند، گفتند این جیره یک ماه شماست. خب حساب کنید ما یک خانواده هفت نفره هستیم، آیا این وعده غذایی برای ما کافی است؟
این حرفها را که میزنند دیگرانی که کنارم ایستادهاند هم با سر تأیید میکنند. یکی از مردان میگوید: توقع داریم زودتر کار ساخت خانههایمان آغاز شود.
دیگری میگوید: "کلیههایم مشکل پیدا کرد و دیروز 140هزار تومان از من بابت سونوگرافی گرفتند. داروهایم نزدیک 85هزار تومان شد. خب از کجا بیاوریم. الآن توی این شرایط هر کسی به بیمارستان میرود کلی هزینه دارو میدهد"
دیگری میگوید: 20روز است که حمام نرفتیم. آب به تن بچههایمان هم نخورده است. ما خرما نمیخواهیم، دستشویی و حمام میخواهیم. مجبوریم وارد خانههای نیمه خراب شویم و حمام کنیم. هر لحظه ممکن است خانه روی سرمان آوار شود. خانم دیگری میگوید:30روز پیش کرمانشاه رفتم و آنجا خانه یکی از فامیلهایمان حمام کردم. از آن روز به بعد اصلاً حمام نرفتم. بعضی وقتها پارچه مرطوب میکنیم و به تن و بدنمان میزنیم. برای دستشویی هم همینطور است. اینجا برای 100خانوار فقط چهار دستشویی درست کردهاند. ممکن است هر لحظه مریضی واگیرداری بگیریم.
-باز هم در یک نمونه دیگر از این اعترافات دردناک خبرگزاری حکومتی ایسنا 26آذر 96 تحت عنوان «کرمانشاه همچنان در اضطرار» خشم فروخورده مردم مناطق زلزلهزده را اینگونه منعکس نموده است:
«اولین دستور پس از بحران، "نجات زیرآوار ماندگان" بود و پس از آن هم "اسکان اضطراری و بعد هم موقت" ؛ اما در آستانه 40روزه شدن فاجعه در کرمانشاه، گویا هنوز اضطرار به پایان نرسیده است.
اینجا عمق فاجعه از زیر آوار بیرون زده و سرما بر رگهای زلزلهزدگان به تازیانهای میماند. حرف که میزنند، راه که میروند، پلک که میزنند بغض میشکند توی گلویت؛ میبینی خستگیشان را، تنهایی شُره میکند از سیمای برخیهاشان. چه زخمهایی که جا ماند روی دلشان؛ کسی چه میداند شبهای تنهایی چه میگذرد بر خیالشان.
اینجا ساعت معنا ندارد، خواب معنا ندارد، 24ساعتشان یکی شده و سرمای هوا مردم را بیتاب کرده. دردشان مشترک است "سقفهایی که آوار شد و جانهایی که بودند و دیگر نیستند، حرفشان هم یکی است "کانکس نداریم، حمام و دستشویی بیاورید، هیچی نداریم... ." اوضاعشان درهم است، خاک نشسته بر چهرههاشان و همچنان لا به لای آوارهایشان، جستجو میکنند زندگی را.
ولولهای میپیچید در روستا از آمدن آقای وزیر؛ آوارها را رها میکنند و خود را میرسانند. حدوداً 28 – 29ساله است و هیکلی، قدمهای بلند برمیدارد و جلو میآید، دستکشهایش را درمیآورد و در آن همهمه، با لهجه میگوید "فیلم نگیرید، هی چیک چیک، اینقدر شعار ندهید، عمل کنید." صدایش بلند است و حرکتش توجه اطرافیان را جلب میکند، به کناری هدایتش میکنند تا آرام شود. جلو میروم تا حرفش را بشنوم، باز هم بلند میگوید " کسی نمیآید بگوید سردته، گرمته، چه میکنید؟ " ...»
در این میان اما حاکمیت رذل و پلید آخوندی نه تنها در تخفیف و کاهش درد و رنج بازماندگان این فاجعه هیچ کمکی نمیکند بلکه هم و غم تمامی کارگزارانش بر غارت هر چه بیشتر این مصیبت زدگان میباشد. در اثبات این مطلب کافی است خاطرنشان کنیم که خبرگزاری حکومتی ایسنا 25آذر 96 بهنقل از یک عضو مجلس ارتجاع نوشت:
«در حالیکه هنوز مشکل تأمین کانکس مورد نیاز زلزلهزدگان تأمین نشده است... و برخی از مردم حاضرند که شب را در سرما به صبح برسانند و کانکس نگیرند آن هم به این دلیل که آقایان اعلام کردند کسانی که کانکس میگیرند نمیتوانند از پول اسکان موقت برخوردار شوند. در شرایطی که مردم زلزلهزده با مشکلات عدیدهای روبهرو هستند و مثلاً در سرپل ذهاب چندصد چادر حتی یک لوله آب نداشتند و برخی از خانوادهها میگفتند که برای تأمین آبشان مجبورند تا یک کیلومتر پیادهروی کنند با پیامکهایی از بانکها مواجه میشوند که به آنها اخطار دیرکرد در پرداخت وامهایشان داده است».
در یک نمونه دیگر از این رذالتهای حاکمیت منحوس آخوندی، سایت حکومتی انتخاب 27آذر 96 با تهدید مردم به خاموشی برق در شبهای سرد و مهلک مناطق زلزلهزده بهنقل از مدیرعامل شرکت توزیع نیروی برق استان کرمانشاه اعلام کرد:
«در صورتی که مردم صرفهجویی نکنند در این مناطق با خاموشی مواجه خواهیم شد و در همین حال فرماندار سرپل ذهاب قطعی مکرر و طولانیمدت برق در شبها در محلههای مختلف این شهرستان را از دیگر مشکلات مردم زلزلهزده در فصل سرما عنوان میکند». (سایت حکومتی ایرنا 19آذرماه 96)
اوضاع نامناسب و جانکاه و نابسامان بازماندگان زلزله آنهم بعد از 40روز تا آنجا طاقتفرسا است که خشم فزاینده مردم نسبت به حاکمیت غارتگر آخوندی را بههمراه داشته است. در این مهم البته شبکههای مجازی نقش اصلی و تعیینکنندهیی به عهده داشتند چرا که با باز گو کردن درد و رنج بیکران بازماندگان زلزله در مناطق زلزلهزده سرانجام رسانههای همین رژیم را نه تنها مجبور ساختند که به کمبودها و مشکلات روزمره بازماندگان زلزله اخیر اعتراف کنند بلکه وادار ساختند با پوشش دادن فیلم از آن گزارش خبری هم تهیه کنند.
این در حالی است که رژیم دجال آخوندی با دود و دم و تبلیغات فراوان تلاش داشته و دارد که خود را حامی بازماندگان زلزلهزده نشان دهد تا به خیال باطلاش خود را از شرایط انفجاری در این مناطق در امان نگه دارد. اما ابعاد گسترده افشاگریهای مردمی در شبکههای مجازی تا آنجا باطل السحر رژیم پلید آخوندی بوده است که سایت حکومتی انتخاب 25آذرماه 96 در گزارشی ویدئویی تحت عنوان مردم زلزلهزده کرمانشاه این روزها چگونه زندگی را میگذرانند؟ ناگزیر پرده دیگری از فریب و دجالیت حاکمیت آخوندی را کنار زده و در آن نشان میدهد که بازماندگان این مصیبت بزرگ بعد از 40روز همچنان نه به آب شرب دسترسی دارند و نه آبی برای شستشو دارند بهطوریکه برخی ساکنان این مناطق توضیح میدهند که آب شرب آنها از استخر یک پارک تأمین میشود.
در ادامه این گزارش ویدئویی همچنین توضیح داده میشود:
«در تعدادی از مناطق زلزلهزدگان نه تنها پزشک وجود ندارد بلکه بسیاری از زلزلهزدگان یک محل، از یک حمام استفاده میکنند و این موضوع برای خانوادهای که یک معلول دارد، و یا خانوادهای که فرزند دوماهه دارد و فاصله آنها با سرویس بهداشتی یک ربع ساعت است، مشکلات زیادی ایجاد کرده است».
در یک نمونه دیگر از همین اعترافات سایت حکومتی انتخاب 18آذر 96 به شرایط اسفبار مردم کرمانشاه یک ماه بعد از زلزله این چنین اذعان میکند:
«باران و حتی برف و بعضاً نفوذ آب به درون چادرهایشان هم دردسرزا شده. با آنها اگر حرف بزنید، به شما خواهند گفت که در مورد چادر و کمبود کانکس و اینها، دیگر آب از سرشان گذشته؛ بیایید وضع توالتهایمان را ببینید؛ از رسانههای داخلی ناامید شدهاند؛ با نام کوچک، فیلمهایی را برای رسانههای آنسمت آبی فرستادهاند که در یکی از آن فیلمها، پسربچهای رو به دوربین میگوید: شهرداری اسم خودش را گذاشته شهرداری؛ چرا نمیآید آشغالها را ببرد؟ مردی یک سرویس بهداشتی صحرایی را نشان میدهد که خودشان درست کردهاند و توضیح میدهد که برای حدود شش خانوار است. این تصاویر مربوط به منطقه زعفران در سرپل ذهاب است؛ منطقهیی که مثل محله فولادی و مسکن مهر، آسیبهای فراوانی به آن وارد شد؛ یکی از اهالی رو به دوربین میگوید که بعد از بیست و چند روز از زلزله هنوز هیچ امکاناتی نداریم. میگویند: چادرهایمان کلاً کثیف شده. جوی آب این پشت است. آب میآید زیر چادر. بوی بدی میدهد. نمیتوانیم داخل چادر زندگی کنیم.
یک مرد دیگر رو به همان دوربین بیگانه میگوید: ما هرچه میرویم به ستاد بحران میگوییم، نمیآیند این آشغالها را بردارند؛ مردم از شهرستانها میآیند کمک میکنند.
این منبع در ادامه اعترافات خود گوشهیی دیگر از درد و رنج بیپایان مردم مناطق زلزله را از زبان مادر یکی از اهالی این چنین بازتاب میدهد:
«امروز 18آذرماه است؛ با مادر کانیا، دختربچه کوچکی که در روستای تپانی قدیم زندگی میکند، اگر حرف بزنید، به شما خواهد گفت که هنوز دستشویی ندارند و هنوز سعی میکند خیلی کم غذا و آب بخورد؛ میگوید خودش مهم نیست؛ دخترش مریض شده؛ باید در این سرما بروند در کوه و کمر قضای حاجت کنند؛ توضیح میدهد که برای تعداد کمی از خانوادهها دستشویی آوردهاند... وقتی از دخترش حرف میزند گریهاش میگیرد. امروز 18آذر است و اهالی سرپل ذهاب، علاوه بر باران و تگرگ و مشکلات بهداشتی و... تعداد کمیشان کانکس دارند و میگویند که هیچ چشمانداز روشن یا حتی مبهمی هم از آینده خود ندارند».
این سایت حکومتی در نهایت وحشت و هراس بیمانند خود را از اوضاع بهغایت انفجاری این مناطق چنین بازگو کرده است:
«در چهره همهشان یک ناامیدی یافت میشود؛ ناامیدی خاصی از مسئولان خودشان؛ از همان جنس ناامیدی که میتواند انسان را به غریبهها امیدوار کند».
- روزنامه حکومتی ایران 27آذر 96 تحت عنوان کرمانشاه تنها نیست گوشه دیگری از محنت و آلام روزافزون بازماندگان زلزلهزده را این چنین انعکاس داده است:
«بیش از یک ماه از زلزله ازگله در استان کرمانشاه گذشته است، شهر اما همچنان روزهای پراسترسی را سپری میکند و روزهای سرد زمستان هم در راه است. مردم هنوز از نبود وسایل گرمایشی و کانکس گلهمندند، آب معدنی خانوادهها قطع شده و سرویس بهداشتی و حمام هم به سختی پیدا میشود، اما دیگر نه خبری از کمکهای مردمی و هنرمندان است و نه خبری از هیاهوی روزهای اول!»
روزنامه حکومتی ایران در ادامه ضمن اشاره به اینکه چادرهای سفید در سرتاسر شهر برپا است و بازماندگان بدون کانکس هنوز در زیر چادرهای سرد هلالاحمر شب را به صبح میرسانند وضعیت دردناک حاکم بر شهر و خشم فزاینده مردم شهر را چنین بازتاب داده است:
«راهی یکی از همین پارکهای شهر سرپل ذهاب میشویم هنوز وارد پارک نشدم که پیر و جوان به سمتم میآیند با زبان کردی جملاتی را میگویند. زنان بیشتر از مردان دورهام میکنند. بلندبلند میگویند: "تا کی باید در این وضعیت زندگی کنیم. " "کجا رفت آن همه سر و صدای روز اول؟ فقط یک هفته کرمانشاه عزیز ایران بود؟ کرمانشاه تنها نیست را چه کسی گفته بود. " "خانهمان را کی میتوانیم بسازیم"، "چرا دولت وام نمیدهد. " "زمستان است و سرما، ما با بچه کوچک کجا برویم. " "شما خودت زیر چادر میتوانی یک ساعت دوام بیاوری. " نگاهشان میکنم تا بخواهم حرفی بزنم یکی از میان جمعیت میگوید: چه فایده دارد خانم؟ شما و همکاران شما خیلی آمدند اینجا از ما پرسیدند ما هم گفتیم اما چه شد؟ هیچ اتفاقی نیفتاد. هنوز بعد از یک ماه هیچ چیز سر جای خودش نیست. هر کسی میآید چهار تا عکس میگیرد و میرود ما میمانیم و این همه درد و بدبختی».
این منبع نهایتاً خشم فروخورده مردم از غارتگران حکومتی را که کمکهای مردم را هم بالا کشیدهاند از زبان یکی دیگر از شهروندان چنین منعکس مینماید:
«یکی با عصبانیت فریاد میزند: مردم سنگتمام گذاشتند. اگر دولت فقط همان کمکهای مردمی را به دست ما میرساند، حالا خیلیهایمان کار ساخت خانههایمان را شروع کرده بودیم. شما آمدید اینجا، زحمت کشیدید. نگاه کنید این وضع بهداشت ماست. دستش را به سمت دستشویی و حمام صحرایی میبرد: "ما اینجا نزدیک 500خانوار هستیم که فقط یک حمام و دستشویی داریم. شما برو داخل حمام را نگاه کن ببین دلت میخواهد حمام بگیری. " خانمیدستم را میگیرد و به سمت دستشویی میبرد: "این وضع دستشویی است. ما زن هستیم به خدا خانه خودم هم بودم هر روز دستشویی را میشستم تا دخترانم مریض نشوند، حالا مجبوریم هر روز صبح در صف بایستیم و از این دستشویی کثیف استفاده کنیم. این همه جمعیت و دو دستشویی؟ ". همهمهای برپا شده، امانم نمیدهند.
خبرنگار روزنامه حکومتی ایران در ادامه گزارش درد و رنج زایدالوصف بخش دیگری از بازماندگان زلزلهزده کرمانشاه را این چنین تصویر کرده است:
«از پارکی که در منطقه پل ذهاب است به سمت مسکن مهر میرویم. حال و روز مردم آنجا هم تعریفی ندارد. چادرهایشان را روبهروی مسکن مهر برپا کرده و میان خرابههای بیمهری، زندگی دوباره آغاز کردهاند.
افسانه یکی از اهالی همین مسکن مهر است. لباس محلی بنفش به تن کرده و از حال و روز مردم این منطقه برایم میگوید: "هفت نفر داخل یک چادر زندگی میکنند آخر این انصاف است. شبها آنقدر سرد میشود که از ترسماًن نمیتوانیم چراغ روشن کنیم. مواد غذایی هست اما خیلی کم است. " همین که چند دقیقه میگذرد در کنارمان 15نفری جمع میشوند. آنها هم حرفهای افسانه را تأیید میکنند، بلند بلند حرف میزنند نمیدانم به کدامشان نگاه کنم. زن سن و سال داری کنارم میایستد و با عصبانیت فریاد میزند:
آب معدنی را قطع کردند. گفتند آب شرب قابل خوردن است. ما خودمان وقتی زلزله نیامده بود آب شیر به بچههایمان نمیدادیم، الآن چه وضعیتی است که میگویند از این آب بخوریم. یک هفته پیش آمدند یک جعبه کنسرو لوبیا و تن ماهی، یک قوطی روغن، یک بسته چای و قند، یک بسته نمک و یک کیسه برنج 10کیلویی دادند، گفتند این جیره یک ماه شماست. خب حساب کنید ما یک خانواده هفت نفره هستیم، آیا این وعده غذایی برای ما کافی است؟
این حرفها را که میزنند دیگرانی که کنارم ایستادهاند هم با سر تأیید میکنند. یکی از مردان میگوید: توقع داریم زودتر کار ساخت خانههایمان آغاز شود.
دیگری میگوید: "کلیههایم مشکل پیدا کرد و دیروز 140هزار تومان از من بابت سونوگرافی گرفتند. داروهایم نزدیک 85هزار تومان شد. خب از کجا بیاوریم. الآن توی این شرایط هر کسی به بیمارستان میرود کلی هزینه دارو میدهد"
دیگری میگوید: 20روز است که حمام نرفتیم. آب به تن بچههایمان هم نخورده است. ما خرما نمیخواهیم، دستشویی و حمام میخواهیم. مجبوریم وارد خانههای نیمه خراب شویم و حمام کنیم. هر لحظه ممکن است خانه روی سرمان آوار شود. خانم دیگری میگوید:30روز پیش کرمانشاه رفتم و آنجا خانه یکی از فامیلهایمان حمام کردم. از آن روز به بعد اصلاً حمام نرفتم. بعضی وقتها پارچه مرطوب میکنیم و به تن و بدنمان میزنیم. برای دستشویی هم همینطور است. اینجا برای 100خانوار فقط چهار دستشویی درست کردهاند. ممکن است هر لحظه مریضی واگیرداری بگیریم.
-باز هم در یک نمونه دیگر از این اعترافات دردناک خبرگزاری حکومتی ایسنا 26آذر 96 تحت عنوان «کرمانشاه همچنان در اضطرار» خشم فروخورده مردم مناطق زلزلهزده را اینگونه منعکس نموده است:
«اولین دستور پس از بحران، "نجات زیرآوار ماندگان" بود و پس از آن هم "اسکان اضطراری و بعد هم موقت" ؛ اما در آستانه 40روزه شدن فاجعه در کرمانشاه، گویا هنوز اضطرار به پایان نرسیده است.
اینجا عمق فاجعه از زیر آوار بیرون زده و سرما بر رگهای زلزلهزدگان به تازیانهای میماند. حرف که میزنند، راه که میروند، پلک که میزنند بغض میشکند توی گلویت؛ میبینی خستگیشان را، تنهایی شُره میکند از سیمای برخیهاشان. چه زخمهایی که جا ماند روی دلشان؛ کسی چه میداند شبهای تنهایی چه میگذرد بر خیالشان.
اینجا ساعت معنا ندارد، خواب معنا ندارد، 24ساعتشان یکی شده و سرمای هوا مردم را بیتاب کرده. دردشان مشترک است "سقفهایی که آوار شد و جانهایی که بودند و دیگر نیستند، حرفشان هم یکی است "کانکس نداریم، حمام و دستشویی بیاورید، هیچی نداریم... ." اوضاعشان درهم است، خاک نشسته بر چهرههاشان و همچنان لا به لای آوارهایشان، جستجو میکنند زندگی را.
ولولهای میپیچید در روستا از آمدن آقای وزیر؛ آوارها را رها میکنند و خود را میرسانند. حدوداً 28 – 29ساله است و هیکلی، قدمهای بلند برمیدارد و جلو میآید، دستکشهایش را درمیآورد و در آن همهمه، با لهجه میگوید "فیلم نگیرید، هی چیک چیک، اینقدر شعار ندهید، عمل کنید." صدایش بلند است و حرکتش توجه اطرافیان را جلب میکند، به کناری هدایتش میکنند تا آرام شود. جلو میروم تا حرفش را بشنوم، باز هم بلند میگوید " کسی نمیآید بگوید سردته، گرمته، چه میکنید؟ " ...»
در این میان اما حاکمیت رذل و پلید آخوندی نه تنها در تخفیف و کاهش درد و رنج بازماندگان این فاجعه هیچ کمکی نمیکند بلکه هم و غم تمامی کارگزارانش بر غارت هر چه بیشتر این مصیبت زدگان میباشد. در اثبات این مطلب کافی است خاطرنشان کنیم که خبرگزاری حکومتی ایسنا 25آذر 96 بهنقل از یک عضو مجلس ارتجاع نوشت:
«در حالیکه هنوز مشکل تأمین کانکس مورد نیاز زلزلهزدگان تأمین نشده است... و برخی از مردم حاضرند که شب را در سرما به صبح برسانند و کانکس نگیرند آن هم به این دلیل که آقایان اعلام کردند کسانی که کانکس میگیرند نمیتوانند از پول اسکان موقت برخوردار شوند. در شرایطی که مردم زلزلهزده با مشکلات عدیدهای روبهرو هستند و مثلاً در سرپل ذهاب چندصد چادر حتی یک لوله آب نداشتند و برخی از خانوادهها میگفتند که برای تأمین آبشان مجبورند تا یک کیلومتر پیادهروی کنند با پیامکهایی از بانکها مواجه میشوند که به آنها اخطار دیرکرد در پرداخت وامهایشان داده است».
در یک نمونه دیگر از این رذالتهای حاکمیت منحوس آخوندی، سایت حکومتی انتخاب 27آذر 96 با تهدید مردم به خاموشی برق در شبهای سرد و مهلک مناطق زلزلهزده بهنقل از مدیرعامل شرکت توزیع نیروی برق استان کرمانشاه اعلام کرد:
«در صورتی که مردم صرفهجویی نکنند در این مناطق با خاموشی مواجه خواهیم شد و در همین حال فرماندار سرپل ذهاب قطعی مکرر و طولانیمدت برق در شبها در محلههای مختلف این شهرستان را از دیگر مشکلات مردم زلزلهزده در فصل سرما عنوان میکند». (سایت حکومتی ایرنا 19آذرماه 96)