رژیم آخوندی در وحشت از آتشفشان خشم مردم در قیام سراسری، از تصمیم گران کردن نان و حاملهای انرژی عقبنشینی کرد و افزایش قیمت نان را منتفی و افزایش 50درصدی قیمت سوخت را به آینده موکول کرد.
شبکه یک تلویزیون رژیم در 16دی گفت:
«رئیس اتاق اصناف گفته که قیمت نان تغییر نمیکنه. فاضلی اضافه کرده تصمیمگیری در خصوص قیمت نان به سال آینده موکول میشه».
همچنین گفتند کسری درآمد ناشی از عقبنشینی از افزایش سوخت هم از محل فروش املاک تملیکی تأمین شود. در حالی که میدانیم؛
اولاً فروش املاک درآمدی غیرواقعی و در بهترین حالت نسیه است زیرا بهسادگی و سرعت قابل فروش نیست.
ثانیاً در حدی نیست که با درآمد افزایش قیمت بنزین و گازوییل برابری کند، ضمن اینکه با توجه به فساد گسترده و نهادینه در رژیم، این املاک هم با قیمت بسیار ناچیز به اطرفیان مقامات رژیم فروخته میشود و باز هم موجب ضرر و زیان مضاعف ملت میشود.
سایت حکومتی تسنیم 24آذر 96 درمطلبی با تیتر «نوبخت: هر خانه ۳بیکار دارد؛ برای ایجاد شغل باید سوخت را گران کنیم» نوشته بود:
«قیمت فوب خلیجفارس که مبنای قیمتگذاری حاملهای انرژی در کشور است حدود 2200تومان است که با قیمت کنونی بنزین، 1200تومان ارزان تر است و حتی قیمت بنزین و گازوییل در ایران بسیار ارزان تر از افغانستان است.»
منظور نوبخت این بود که قیمت بنزین را بایستی بهجای 50درصد بیش از 100درصد افزایش میدادیم و منتی هم سر بیکاران گذاشت که با این کار مشکل اشتغال هم حل میکنیم. او با این حرف تمام راههای بازگشت به قیمت پیشین را بست اما دیدیم که با سیلی قیام نه تنها از افزایش قیمت سوخت و نان عقبنشینی کردند که صحبت از رفع سریع فیلتر تلگرام به دستور آخوند روحانی هم میشود.
حال سؤال این است که آیا با این عقبنشینی یا سایر وعدهها و عقبنشینیها، دردی از رژیم درمان میشود؟ آیا شعلههای خشم مردم فروکش میکند و رژیم میتواند مهار اوضاع را بهدست بگیرد؟
پاسخ این است که این عقبنشینیها که محصول بلافصل سیلی قیام ایران بر بناگوش نظام است نه تنها آتش خشم مردم را فروکش نمیکند که میتواند آتش قیام را در مداری جدیدتر شعلهور سازد.
شاید زمانی این مانورها میتوانست بهعنوان دارویی آرامبخش یا مسکن، در عقب انداختن قیام غارتشدگان و بیکاران عمل کند اما امروز نه تنها مؤثر نیست که مانند تیغ دو دم از بالا میشکافد و به قول خامنهای وارد مسیری خواهد شد که به «تنازل بیپایان» و حذف و نابودی تمامیت نظام منجر میشود.
مشابه همین عقبنشینی ـ در برابر قیام و تظاهرات مردم ـ را در سال 57 شاهد بودیم و دیدیم که وقتی که آتش قیام ضدسلطنتی گر گرفت و رژیم شاه دست به یک رشته عقبنشینی زد، (تغییر نخستوزیر، لغو نظام تکحزبی، دستور استفاده مجدد از تقویم هجری و...) کمی دیر شده بود و مانورهای ضدانگیزه به ضد خودش تبدیل شد و مردمی که پیام ضعف و عقبنشینی از شاه گرفته بودند آتش قیام را شعلهور کردند. حتی وقتی شاه شاهپور بختیار را به نخستوزیری گمارد مردم یک پارچه گفتند: «ما میگیم شاه نمیخوایم نخستوزیر عوض میشه»
مردم صحبت از جراحی نظام میکنند و کار با مشتی مسکن و آرام بخش و حدیث و موعظه پیش نمیرود. روزنامه حکومتی شهروند 18دی نوشت:
«اینکه ما بگوییم قیمت بنزین را باز هم ثابت نگه میداریم یا آب و برق و گاز را گران نمیکنیم در واقع کاری برای اقتصاد ایران و توسعه نکردهایم و تنها مشکل را به آینده و دولتهای بعدی منتقل کردهایم. مردم خواهان ارزانی یا گرانی نیستند. آنها از مدیران خود عملکرد درست را تقاضا دارند. عملکردی که موجب توسعه شود اما مدیران ما با برداشت نادرست از این پیامها جراحی اقتصاد کشور را مدام پشت گوش میاندازند، آنقدر که بیمار کارش به جایی برسد که دیگر جراحی هم جواب ندهد.»
بله! حرف یکی بیش نیست. صحبت از جراحی بزرگ و واژگونی نظامی است که فقر و تبعیض و قتل و شکنجه و کشتار را در میهن مدیریت میکند.
شبکه یک تلویزیون رژیم در 16دی گفت:
«رئیس اتاق اصناف گفته که قیمت نان تغییر نمیکنه. فاضلی اضافه کرده تصمیمگیری در خصوص قیمت نان به سال آینده موکول میشه».
همچنین گفتند کسری درآمد ناشی از عقبنشینی از افزایش سوخت هم از محل فروش املاک تملیکی تأمین شود. در حالی که میدانیم؛
اولاً فروش املاک درآمدی غیرواقعی و در بهترین حالت نسیه است زیرا بهسادگی و سرعت قابل فروش نیست.
ثانیاً در حدی نیست که با درآمد افزایش قیمت بنزین و گازوییل برابری کند، ضمن اینکه با توجه به فساد گسترده و نهادینه در رژیم، این املاک هم با قیمت بسیار ناچیز به اطرفیان مقامات رژیم فروخته میشود و باز هم موجب ضرر و زیان مضاعف ملت میشود.
سایت حکومتی تسنیم 24آذر 96 درمطلبی با تیتر «نوبخت: هر خانه ۳بیکار دارد؛ برای ایجاد شغل باید سوخت را گران کنیم» نوشته بود:
«قیمت فوب خلیجفارس که مبنای قیمتگذاری حاملهای انرژی در کشور است حدود 2200تومان است که با قیمت کنونی بنزین، 1200تومان ارزان تر است و حتی قیمت بنزین و گازوییل در ایران بسیار ارزان تر از افغانستان است.»
منظور نوبخت این بود که قیمت بنزین را بایستی بهجای 50درصد بیش از 100درصد افزایش میدادیم و منتی هم سر بیکاران گذاشت که با این کار مشکل اشتغال هم حل میکنیم. او با این حرف تمام راههای بازگشت به قیمت پیشین را بست اما دیدیم که با سیلی قیام نه تنها از افزایش قیمت سوخت و نان عقبنشینی کردند که صحبت از رفع سریع فیلتر تلگرام به دستور آخوند روحانی هم میشود.
حال سؤال این است که آیا با این عقبنشینی یا سایر وعدهها و عقبنشینیها، دردی از رژیم درمان میشود؟ آیا شعلههای خشم مردم فروکش میکند و رژیم میتواند مهار اوضاع را بهدست بگیرد؟
پاسخ این است که این عقبنشینیها که محصول بلافصل سیلی قیام ایران بر بناگوش نظام است نه تنها آتش خشم مردم را فروکش نمیکند که میتواند آتش قیام را در مداری جدیدتر شعلهور سازد.
شاید زمانی این مانورها میتوانست بهعنوان دارویی آرامبخش یا مسکن، در عقب انداختن قیام غارتشدگان و بیکاران عمل کند اما امروز نه تنها مؤثر نیست که مانند تیغ دو دم از بالا میشکافد و به قول خامنهای وارد مسیری خواهد شد که به «تنازل بیپایان» و حذف و نابودی تمامیت نظام منجر میشود.
مشابه همین عقبنشینی ـ در برابر قیام و تظاهرات مردم ـ را در سال 57 شاهد بودیم و دیدیم که وقتی که آتش قیام ضدسلطنتی گر گرفت و رژیم شاه دست به یک رشته عقبنشینی زد، (تغییر نخستوزیر، لغو نظام تکحزبی، دستور استفاده مجدد از تقویم هجری و...) کمی دیر شده بود و مانورهای ضدانگیزه به ضد خودش تبدیل شد و مردمی که پیام ضعف و عقبنشینی از شاه گرفته بودند آتش قیام را شعلهور کردند. حتی وقتی شاه شاهپور بختیار را به نخستوزیری گمارد مردم یک پارچه گفتند: «ما میگیم شاه نمیخوایم نخستوزیر عوض میشه»
مردم صحبت از جراحی نظام میکنند و کار با مشتی مسکن و آرام بخش و حدیث و موعظه پیش نمیرود. روزنامه حکومتی شهروند 18دی نوشت:
«اینکه ما بگوییم قیمت بنزین را باز هم ثابت نگه میداریم یا آب و برق و گاز را گران نمیکنیم در واقع کاری برای اقتصاد ایران و توسعه نکردهایم و تنها مشکل را به آینده و دولتهای بعدی منتقل کردهایم. مردم خواهان ارزانی یا گرانی نیستند. آنها از مدیران خود عملکرد درست را تقاضا دارند. عملکردی که موجب توسعه شود اما مدیران ما با برداشت نادرست از این پیامها جراحی اقتصاد کشور را مدام پشت گوش میاندازند، آنقدر که بیمار کارش به جایی برسد که دیگر جراحی هم جواب ندهد.»
بله! حرف یکی بیش نیست. صحبت از جراحی بزرگ و واژگونی نظامی است که فقر و تبعیض و قتل و شکنجه و کشتار را در میهن مدیریت میکند.