ابراز وحشت از خشم و خروش مردم در میان رسانههای هر ۲باند رژیم همچنان ادامه دارد، آنها با صراحت هراسشان را نسبت به ناتوانی نظام برای مقابله با قیام مردم ابراز میدارند.
آنها ناتوانی را در این میبینند که هر چند وقت، یک «شوک مهم» مانند قیام دیماه ۹۶ و قیام آبان ۹۸ بر حاکمیت وارد میشود در حالیکه توان پاسخگویی ندارند.
روزنامه حکومتی جمهوری در این رابطه مینویسد: «دستگاههای انتظامی، امنیتی و اطلاعاتی کشور درباره جلوگیری بهموقع از تخریبهای انجام شده توسط آشوبگران و خسارات وارده به بیتالمال چه پاسخی برای افکار عمومی دارند؟ اگر این اغتشاشگران که خود را در میان صفوف مردم جا زده بودند، از سازماندهی قبلی برخوردار بودند، که شواهد و قرائن نیز همینطور نشان میدهد، چرا این دستگاهها آنقدر ضعیف عمل کردند که آشوبگران در همه جا جولان داده و به بهانه گرانی بنزین، این حجم از خسارت را به اموال عمومی و شخصی وارد کنند؟! مجموعه این سؤالات و پرسشهای دیگری که فعلاً در اینجا مجال طرح آن نیست باید بهطور جد توسط مسئولان پیگیری شده و پاسخهای مناسب برای مردم ارائه شود».(جموری اسلامی ۳۰آبان ۹۸)
بسیار روشن است که روزنامه جمهوری که زمانی خطدهنده وحوش لباسشخصی و چماقداران تحت نام «امت حزبالله» برای یورش به اجتماعات و مراکز نیروهای انقلابی خصوصاً اجتماعات و مراکز سازمان مجاهدین خلق بود و بیش از هر رسانه دیگر در سرکوب آزادیها نقش داشت، بهتر از هر رسانه دیگر میداند که علت اینکه دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی نتوانستد آنچنانکه مورد نظر آن است با قیامکنندگان برخورد کنند، طلسمشکستگی و ضعف و ناتوانی ولایت فقیه و شرایط بهغایت بحرانی رژیم است که موجب وارفتگی و ریزش نیروهای رژیم در برابر قدرت کانونهای شورشی، خروش مردم و جوانان به تنگ آمده از ۴۰سال حاکمیت غارت و سرکوب است.
همان رویارویی که که رسانهها و مهرههای حکومتی با فرهنگ خاص خود این روزها از آن بهعنوان «تعمیق شکاف بین ملت و دولت و شکاف بین ملت و حاکمیت» نام میبرند.
«شکافی» که مطلقاً پرشدنی نیست مگر زمانی که نظام ضدمردمی ولایت فقیه از صحنه ایران پاک شود.
شکافی که بسیاری از سردمداران و مهرههای حکومتی همواره نسبت به آن بیمناک هستند و هر باند و جناح رژیم تلاش دارند که باند مقابل را مسبب این وضعیت نشان دهد.
در این رابطه روزنامه رسالت وابسته به باند خامنهای مینویسد: «بی تدبیری و عدم توجه به افکار عمومی بستری را فراهم آورد تا در کنار اعتراضات مردمی و منطقی، جریانهای معاند و ضدمردمی زمینه را فراهم دیده و ضمن منحرف ساختن مطالبات و اعتراضات اساسی و اصلی مردم، با آشوبگری اغتشاش و خشونت، در برخی از شهرهای کشور اماکن عمومی و خصوصی را مورد حمله قرار داده و خسارتهای سنگین مالی و جانی بهبار آورند».(رسالت ۳۰آبان ۹۸)
البته مردم سالهاست بازیهای اصولگرا و اصلاحطلب را به پشیزی نمیخرند و میدانند که انفجار خشم مردم در قیام آبان ۹۸ ناشی از عمکرد ضدمردمی نظام ولایت و بیانگر اوج نفرت مردم نسبت به تمامیت آن است.
مسأله را نباید در عملکرد ضعیف این یا آن نهاد سرکوبگر جستجو کرد و سؤال کرد که «چرا این دستگاهها آنقدر ضعیف عمل کردند که آشوبگران (بخوانید کانونهای شورشی و جوانان قیام) در همه جا جولان دادند»، بلکه این قدرت مردم و قیام آنهاست که در شرایطی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند به خیابانها میریزند و آنچنان درسی به نظام میدهند که سردمداران و نیروهای وارفته نظام مات و مبهوت و نگران اوضاع و احوال میشوند که آینده رژیم چه خواهد شد؟
روزنامه جوان متعلق به سپاه پاسداران ۳۰آبان ۹۸ این نگرانی را بهوضوح بازتاب میکند و مینویسد: «دشمنیهای عجیب و غریبی که با این شدت و غلظت نه در ۷۸ شاهد آن بودیم نه در ۸۸ و نه اساساً در هیچ برهه حساس و غیرحساس دیگری! بهراستی این روزهایی که گذشت با چه قبیلهای طرف بودیم؟! کی و کجا آموزش دیده بودند؟! از کدام روزنهها نفوذ کرده بودند؟! و چگونه در لباسی نو و جامهای جدید از کف خیابانهای خودمان سربرآوردند؟!».
واقعیت این است که دیکتاتورها از جایی میخورند که فکرش را نمیکنند.
قیام آبان ۹۸ این را بهخوبی نشان داد. نشان داد که بهرغم همه اقدامات سرکوبگرانه و وحشیانهای که نیروهای رژیم در حق مردم و جوانان اعمال کردند کشتند و مجروح کردند و دستگیر، اما هرگز نتوانستند و نمیتوانند مردم را از قیام باز بدارند.
علت نگرانی رژیم و مهرههایش هم ریشه در همین واقعیت دارد.
آنها مستمراً نگران اوضاعی هستند که ممکن است نقطه شروع آن اعتراض به یک مشکل صنفی مانند گرانی بنزین باشد، اما همچنانکه در این قیام اتفاق افتاد اعتراض به گرانی بنزین در عرض یک ساعت به یک قیام تمامعیار سیاسی تبدیل شود و تمامیت حاکمیت آخوندی را هدف قرار داد.
قیامی با آنچنان قدرتی که در همان ساعات اولیه انفجار خشم مردم، نیروهای امنیتی و انتظامی را بهقول آن رسانه حکومتی وادار به «انفعال و بیعملی» کرد. انفعالی که روزنامه وطن امروز وابسته به باند خامنهای در ۲۹آبان ۹۸ آن را چنین تشریح میکند: «این انفعال انسان را در شرایط سختی قرار میدهد؛ نه راه پس وجود دارد و نه راه پیش. تفویض و امروز و فردا کردن، فرصتهای فعال را از بین برده است و حال جبرها تصمیم میگیرند و انسان منفعلانه باید به اقتضائات آنها تن دهد. این وضعیت بیچارگی است. بیچارگی وضعیتی است که در آن اراده انسان در حالتی که خود نیز آگاه است، اسیر جبرهای گوناگون میشود».
واقعیت این است که «وضعیت بیچارگی» که این روزنامه حکومتی روی آن دست میگذارد نه مختص این یا آن نیروی سرکوب و یا... بلکه بیان حال و روز تمامیت یک رژیم سراپا در بحران و بنبست است که از جمله برای مقابله با قیام مردم قهرمان ایران نه راه پیش دارد و نه راه پس.