تک و پاتکهای بین باندهای حاکمیت بر سر مردهریگ قدرت با تواتر تمام ادامه دارد. بعد از افشای نوار ظریف، باند اصلاحطلبان قلابی با مجیزگویی میخواهد تبعات امنیتی و تمهیدات قضاییهٔ تحتامر خامنهای را به جان نخرد یا دامنهٔ آن را کاهش دهد. باند مقابل که آتویی از حریف را گیر آورده درصدد بهره بردن از آن با تمام قوا و پیشبرد سیاست حذف کاندیداهای این باند است.
باند غالب و فرصت بهدست آمده
باند غالب که میداند از فرصت کنونی اگر استفاده را نکند ممکن است قافیه را ببازد، در یک اقدام جدید از طریق کریمی قدوسی یک نمایندهٔ مجلس ارتجاع، خواستار رسیدگی به «پروندههای سنگین نفوذ در دولت و نهاد ریاست جمهوری» شده است.
«باید به پروندههای سنگین نفوذ در دولت و نهاد ریاستجمهوری رسیدگی شود و مردم باید در جریان پروندههای جاسوسی از این نهاد از جاسوسی خواهرزاده روحانی تا معاونین و مشاوران وی از جمله حسامالدین آشنا قرار گیرد» (بولتن نیوز. ۱۱اردیبهشت ۱۴۰۰).
باند غالب که پیشتر یک پیروزی آسان و بیدردسر را برای تعیین یک مهرهٔ وابسته به خود پیشبینی کرده بود اکنون علائمی از نگرانی را آشکار کرده است.
«خطرناکترین سناریو برای جریان انقلابی پیشاپیش پیروز تصور کردن خود در انتخابات و چشم بستن بر طراحی صحنه غربگرایان است. واقعیت امر آن است که غربگرایان بیش از هر چیز به تشتت و عدم همراهی نیروهای انقلابی با یکدیگر چشم بستهاند تا از طریق آن بتوانند با طرح گزارههای رادیکال و احیای دوقطبیهایی در مصادیقی مانند سیاست خارجی، حضور خود در پاستور را ۴سال دیگر تمدید کنند» (وطن امروز. ۱۲اردیبهشت ۱۴۰۰).
حاکمیت ترسان با دریچههای بسته!
حکایتی است. یکی میخواهد با بهمیان کشیدن پروندههای نفوذ و تهدید باند مقابل به قضاییه، استفاده از نظارت استصوابی و لولو خرخرهٔ شورای نگهبان و دایناسورهای آن، و همچنین نامه پشت سر نامه و حمایت پشت سر حمایت، مهرهٔ سرسپردهٔ خامنهای را از اتاق تجمیع آرا بیرون بکشد و برای مقابله با بحرانهای دوران سرنگونی نظام را جراحی کند دیگری در پی آن است که با بهدست آوردن یک دستاورد باسمهای در مذاکرات وین، و نیز سوار شدن بر برخی مطالبات بیخطر جامعه، تنور انتخابات را به نفع باند خود گرم نگهدارد و حیات ننگین و طفیلوار سیاسی خود را چند صباحی دیگر ادامه دهد.
تلاشهای باند دوم چنان رقتبرانگیز، مهوع و خالی از هر پرنسیب معمول سیاسی و نیز بیخاصیت و بدون فایده است که یک روزنامهٔ حکومتی در بارهٔ یکی از کاندیداهای آن نوشته است:
«مردمی قائل به ناباروری بذر انتخابات (تاجزاده و شعارهایش را به پروژهیی تشبیه کرده بودند که بنا دارد با یک لیوان آب، کویری را آبیاری کند) و حاکمیتی معتقد به مرغ طلایی مکانیزم کنونی!
شیرافکن مردی از تبارِ مردان گذار میخواهد که در این دوران سراسیمگی این همه فاصله را ترمیم کند. مردی که از یکسو بتواند مردم را دیگر بار با صندوقها آشتی دهد و از سوی دیگر حاکمیت ترسان از سایهٔ خود را به باز کردن دریچهها وادارد!» (مستقل. ۱۲اردیبهشت ۱۴۰۰)
آنچه خامنهای از دیدنش عاجز است
تا اینجا دادهها به ما میگوید:
ـ خامنهای درصدد انقباض رژیم است. از این رو در یک انتخابات سرد میخواهد برنده نمایش باشد. تا در وحشت از بحران اجتماعی از دوقطبی شدن انتخابات جلوگیری کند و به این ترتیب به زعم خودش بتواند اوضاع را کنترل کند
ـ باند مغلوب با طرح شعارهای بیمسما، به بازارگرمی نمایش بپردازد تا از آن طریق سهمی از قدرت را به دست آورد.
ـ مردم «قائل به ناباروری بذر انتخابات»! دیگر وقعی به این بازی لو رفته و نمایش تکراری تحت عنوان انتخابات نمینهند و آن را تحریم کردهاند.
یکی از سایتهای حکومتی، شهر فرنگ انتخابات آخوندی را اینگونه تصویر میکند:
«محافطهکاران هیچگاه در تاریخ انقلاب نتوانستهاند از مردم رأی بگیرند، جز با حذف رقیب. چرا که حفظ وضع موجود برای هیچکس جذابیت ندارد. چاره را درچه میبینند؟ انتخابات سرد با مشارکت پایین. بهگونهیی که فردی که بارها نتوانستند از صندوق بیرون بیاورند، بهقیمت خارج کردن مردم از صحنه، پیروز شود.
علاقهمندان نامزد دیگری هم میگویند مهم مشارکت نیست، مهم این است رئیسجمهور نزدیک بیست میلیون رأی داشته باشد ولو مشارکت فقط بیستوچند میلیون باشد.
برخی مسئولان هم نگرانند اگر مشارکت باشد و فضای انتخابات گرم باشد ممکن است کار از کنترل خارج شود. لذا بهدنبال محدود کردن انتخابها و گلخانهیی کردن فضای انتخاباتند» (بولتن نیوز. ۱۲اردیبهشت ۱۴۰۰).
آنچه خامنهای از دیدن آن عاجز است این واقعیت است که چنگول کشیدن باندهای مافیایی بر سر و روی یکدیگر برای تصاحب سهم بیشتر قدرت، بر دهانهٔ آتشفشان انجام میگیرد. حتی اگر او بتواند با نظارت استصوابی و اهرم شورای نگهبان باند مقابل را از دور خارج یا راضی به یک مشارکت ضعیف در انتخابات کند و در نمایشی کنترل شده، یکشبه قاسم سلیمانی را بیرون بکشد با مردمی روبهرو خواهد بود که راهحل را در بیرون از این حاکمیت جستجو خواهند کرد.
«همه منافع کوتاهمدت عمدتاً جناحی را میبینند و از مسأله اهم و بلندمدت یعنی رشد مردم غافلاند. میخواهند با دوپینگ و انتخابات کنترلشده و تکقطبی و از پیشمعلوم، زحمت کار مردمی را کم کنند و کمکاریها و کمبودها را از سر بگذارنند. متوجه نیستند اگر مردم صدای خود را در انتخابات پیدا نکنند، و به انتخابات و ماههای پس از آن برای تغییر دل نبندند، ممکن است نارضایتیها از ناکارآمدیها تبدیل به اعتراضات شود» (همان منبع).
آتشفشان قیام چه با نمایش انتخابات، چه بینمایش انتخابات در تقدیر است و خامنهای از آن گریزی ندارد.