728 x 90

آخوند جلاد؛ در کارنامه ده ماهه‌اش جز صفر ندارد

گسترش فقر و حاشیه نشینی در حاکمیت آخوندها و دولت رئیسی جنایتکار
گسترش فقر و حاشیه نشینی در حاکمیت آخوندها و دولت رئیسی جنایتکار

جلاد۶۷ یک سال پیش هنگام تبلیغات انتخاباتی، انواع و اقسام وعده‌های پوچ و تو خالی داد. می‌خواست مخاطب باور کند با پشتیبانی رژیم استبداد دینی و تصمیم خامنه‌ای مبنی بر روی کار آوردنش، می‌تواند کشتی طوفان زده نظام ولایت فقیه را نجات دهد. بنابراین به سبک دیگر نامزدهای نمایشی این دوره و دوره‌های پیشین وعده‌هایی داد که همان وقت هم اکثریت مردم ایران با تحریم نمایش انتخابات پاسخ فریبکاری‌هایش را دادند.

یک نمونه از فریب‌کاری او:

«ادعای ایجاد یک میلیون شغل از سوی رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی و نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ به خودی خود واکنش‌های زیادی در پی داشت. سید ابراهیم رئیسی تک رقمی کردن تورم را امکانپذیر دانست و مدعی شد که "۷۰ درصد ظرفیت‌های اقتصادی کشور غیرفعال است. با فعال شدن این ظرفیتها می‌توانیم سالی یک میلیون شغل ایجاد کنیم."» (دنیای اقتصاد۱۰ خرداد۱۴۰۱)

پس زدن ادعاهای آخوند جلاد در رسانه‌هایی که در رژیم آخوندی منتشر می‌شوند، نیز غیرعادی نبود. آخر چطور می‌شود اقتصادی که غرق در فساد و رانت‌خواری است و از منابع و ثروتهای زیر زمینی مردم ارتزاق می‌کند و بی‌عرضگی کارگزارنش زبان زد عام و خاص است، ذره‌ای بهبود یابد و پیشرفت کند.

 

مسئولان غفلت کنند احتمال قحطی و شورش وجود دارد

یکی از اصلاح‌طلبان قلابی پس از اجرای طرح جدید دولت یعنی حذف ارز ترجیحی از روی اقلام اساسی در این رابطه اذعان می‌کند: «وضعیت اقتصادی خوب نیست. امروز هم باید بپذیریم که وضعیت جنگی داریم و چاره‌ای نداریم جز آن‌که کالاها را کوپنی کنیم... اگر چنین نشود در آن صورت قحطی ایجاد می‌شد و متعاقبش نارضایتی‌های عمومی و حتی شورش‌ها که در این صورت نظام هم با تهدید مواجه می‌شود» (نامه‌نیوز۲۴ اردیبهشت۱۴۰۱).

اگر چه دیگر این هشدارها فقط بیم و انذار از وضعیت احتمالی نیست چرا که امروز مردم در خیابان‌ها و در صحنه رویارویی با عوامل سرکوبگر رژیم آخوندی‌اند و شعار مرگ بر خامنه‌ای و مرگ بر رئیسی اعلام خداحافظی با فرمانده اشرار و غارتگران این میهن است.

 

وعده‌هایی برای خنداندن مرغ پخته

این وضعیت و اوضاع آشفته برای رژیم آخوندی، بیان علمی شرایط عینی در ترسیم تحولات زیر بنایی و انقلابهای مردمی است. و این هم فقط یک تحلیل سیاسی نیست بلکه حتی آمار و ارقام اقتصادی دولتی هم مؤید این شرایط است. آخوندرئیسی در زمان تبلیغات انتخاباتی وعده داده بود که قیمت ارز را به ۱۵هزار تومان می‌رساند. در یک حرکت سریع تورم را به نصف می‌رساند و سپس آن را تک رقمی می‌کند. با دجالیتی خمینی‌گونه می‌گفت حرف چاپ پول را نزنید. نباید سفرهٔ مردم را به تحریم گره زد. ایجاد سالی یک میلیون شغل که دیگر کاری ندارد. چهار میلیون خانه هم مانند آب خوردن است. وام ازدواج و پول فراوان برای راه‌اندازی کارخانه‌های ورشکسته هم خیلی راحت تأمین می‌شود و...

اما حالا یک سال از رفتن او به پاستور نگذشته است که سیل مردم تهیدست و ارتش بیکاران و گرسنگان از یک‌سو و خیزش کارگران شریف، بازنشستگان و معلمان از سوی دیگر در خیابان‌ها و جلوی مراکز دولتی، وحشت را در چهره خامنه‌ای و آخوند جلاد حکاکی کرده است.

 

«لاکچری پایین‌شهری»!

البته از انصاف نباید گذشت که آخوند رئیسی وضعیت زندگی قشر لاکچریهای طبقه بالا و مرفه جامعه را برای اقشار و طبقات پایین هم به ارمغان آورده است. این روزها هر عضو جامعه کم‌درآمد و مستضعف سابق این مملکت گذرش به سازمان هدفمندی یارانه‌ها افتاده باشد با یک حساب و کتاب جالب از اموال و دارایی‌هایش متوجه می‌شود جزو «لاکچری پایین‌شهری» است و تا حالا خبر نداشته است. از توفیقات آخوند رئیسی یکی هم این است که برای کم کردن یارانه بگیرها، تورم سرسام‌آور را روی خانه و اموال مردم کشانده است تا بگوید شماها که وضعتان خوب است و میلیونر و میلیاردر هستید و احتیاجی به یارانه ندارید!

اگر چه بسیار تکرار شده اما جا دارد یادآوری شود که میانگین درآمد مردم ایران نه تنها از حداقل حقوق کشورهایی مانند امارات، عربستان و ترکیه بسیار پایین‌تر است که از حداقل حقوق کشورهای کوچکی مانند جمهوری آذربایجان و عمان هم کمتر به‌شمار می‌آید.

در گزارشهای آماری آمده است: «گزارشهای وزارت کار نشان می‌دهد که حدود ۶۰درصد مردم ایران درآمد کافی و شغل مناسب ندارند. حدود ۱۴میلیون و ۲۰۰هزار شاغل ایرانی با درآمد کم و بدون بیمه کار می‌کنند. حدود یک‌پنجم شاغلان ایران راننده تاکسی هستند! (سه میلیون و ۴۰۰هزار نفر راننده‌های اسنپ و یک میلیون و ۴۰۰هزار نفر رانندگان تپسی، حدود ۳۰۰هزار نفر رانندگان تاکسی و مسافرکش‌های شخصی) چیزی حدود ۳۵ تا ۴۰درصد مردم ایران مستأجر هستند و حدود ۲۰میلیون نفر زاغه‌نشین و بدمسکن به‌شمار می‌آیند. در واقع حدود ۲۵درصد یا معادل یک‌چهارم ایرانی‌ها زاغه‌نشین و بدمسکن هستند» (شرق۲ خرداد۱۴۰۱).

 

استقراض دولت از قلک مردم

این کارنامه ننگین رژیم آخوندی باز هم از جیب و اندوخته مردم تهیدست و بینوا ارتزاق می‌کند والا که روزگارش از این هم سیاه‌تر بود. موضوع تأمین یارانه نقدی ۳۰۰ و ۴۰۰هزار تومانی این روزها، خودش یکی از همین دست در جیب مردم کردن است.

«حجم یارانه نقدی تا زمان فراهم شدن کالابرگ الکترونیکی، دولت را با مشکل منابع مواجه کرده است با ادعای برخی از بانکها که دولت را متهم به برداشت از منابع بانکها برای تأمین بودجه یارانه نقدی کرده‌اند موضوع چگونگی تأمین بودجه مورد نیاز این یارانه مورد توجه قرار گرفته است. در این رابطه وحید شقاقی شهری، اقتصاددان هم می‌گوید: سالیان درازی است که دست دولتها در جیب بانکها رفته است» (آرمان۵ خرداد۱۴۰۱).

از سوی دیگر افزایش قیمت ارز هم منبع دیگری برای جبران کسریهای دولت نامیده شده است. اما مهمتر از آن اظهارات رئیس صندوق موسوم به توسعه ملی است که اخیراً از نامه‌نگاریهای برخی از وزرا برای دریافت تسهیلات برای جبران کسری بودجه خبر داده بود.

 

وعده‌های پوشالی آخوند جلاد

حضور پرشور و خستگی‌ناپذیر ملت ایران در حمایت از آبادان مجروح و شورشی این تحلیل و ارزیابی انقلابی را ثابت کرد که وعده‌های رئیسی پوچ و تو خالی بود؛ اما آنچه که شدنی و دست یافتنی است، دگرگونی و تغییرات بنیادی و زیر و رو کننده شرایط موجود است که قیامها و شورش و خیزشهای مردمی آن را محقق می‌کنند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/2d83427d-b6b4-4a2c-9625-55987037cc9e"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات