پرده‌ای از یک مزبله
بحرانهای اجتماعی و انسانی در ایران در هر زمانی که روی داده، بلافاصله با بروزشان پرده‌ای را از ماهیت و هویت جمهوری اسلامی کنار زده‌اند. واقعیتها و تبعات سرسخت این بحرانها هم همواره سبب‌ساز روآمدن ویرانه و مزبله‌ای تحت عنوان نظام مقدس آخوندی بوده است. این بحرانها را می‌توان از جنگ ضدمیهنی تا سیل و معیشت طبیعی مردم و اکنون کرونا، نشانه‌گذاری نمود که بیش از بقیه، جدال همه‌جانبهٔ مردم را با حاکمیت آخوندی دامن زده است. کرونا اکنون بدل به نبرد زندگی مردم با ماشین مرگ آخوندیسم شده است.
مکثی بر وجوه آخوندیسم
به‌جاست در این یادداشت پیرامون ریشه‌های اصلی بحران کرونا در ایران، بر وجهی از آخوندیسم مکث شود تا روشن گردد که چنین رویه و اندیشه‌ای این روزها که کرونا اصلی‌ترین آزمایشگاه دولتها و حکومتها است، با مردم و میهن ما چه می‌کند و چه بساط و آینده‌ای را تدارک دیده است. در این وجه آخوندیسم باید روشن کرد که اساساً ریشهٔ بحران کرونا در کجاست که آخوند حسن روحانی شتاب گرفته که مردم را به‌سر کارها بکشاند و به‌دنبال آن قتل‌عام در ایران ادامه یافته و تشدید شود.
آخوندیسم سلطه‌گر و تمامیت‌خواه که در ولایت فقیه و شاخک‌های تابعهٔ آن خلاصه می‌شود، پدیده‌یی است انگل‌صفت که چهار دهه است دارد بر بوم و بر ما عقده‌گشایی سیاسی و مالی می‌کند. این انگل سیاسی ـ مذهبی ـ اقتصادی از خون آزادیخواهان، تروریسم و تجاوز خارجی ارتزاق سیاسی و از خوان و مان مردمان ایران و رشوه‌شویی ارتزاق مالی می‌کند. این انگل در وجه سیاسی، دستگاه عریض و طویل سرکوب را با پشتوانه‌ٔ هزینه‌های سرسام‌آور آن پهن نموده و در وجه مالی، الیگارشی و کانون‌های بسا سرمایه‌دارتر از کارتل‌های معروف جهانی را برپا کرده است. ریشهٔ حل نشدن بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در ایران تحت سلطهٔ آخوندیسم ـ به‌طور خاص این دوران در امر کرونا ـ را باید در این دو عامل حکومتیِ به هم تنیده بررسی نمود، شناخت و افشاگری و روشنگری کرد. تنها از این طریق می‌توان به‌علت و اساس گره کور تمام بحرانهای ایران پی برد.
واژگون کردن معنای حکومت
از منظر آخوندیسم، حکومت نه ارگانی در خدمت پیشرفت نظام اجتماعی متشکل از اجتماع مردم که قدرتی برای تحکیم سلطه بر مردم و مکش سرمایه و دارایی آنها جهت تمرکز قدرت سیاسی و مالی است. بانی چنین ساختاری که به آن رنگ و نمای دینی و تقدس داد، خمینی بود تا مبانی عقده‌گشایی تاریخی آخوندی را در ایران‌زمین جا بیاندازد.
بنابراین بی‌جهت نیست که بحران مردم‌کش کرونا هم مثل هر بحران موازیِ دیگر ـ زلزله، سیل، محیط‌زیست، بی‌خانمانی، بیکاری، فقر و... ـ هرگز به یک راه‌حل علمی و پاسخ منطقی نمی‌انجامد و در بی‌سرانجامی رها شده و در تمامیِ نمونه‌ها هم، بهای آن زندگی و جان مردمان است؛ چرا که منش و خواسته آخوندیسم، تعریف حکومت و وظیفهٔ آن را وارونه کرده است. حکومت، مصرف‌کنندهٔ قدرت و مکندهٔ هستیِ ملت و کانون انباشت سرسام‌آور سرمایه و پول شده است. از این رو خاک ایران از منظر آخوندیسم، ملکی برای صدارت بادآوردهٔ روحانیت حکومتی است که در هر بحرانی باید نخست از تضمین ادامهٔ این صدارت به آن بحران نگریست و نه آسیب رساندن بحران به مردم.
بحران کرونا از کارتل‌های ولی‌فقیه رونمایی می‌کند
بحران کرونا که بالا گرفته است، باعث لایه‌زدایی و رونمایی از برخی انباشته‌های نجومیِ بنیادها و کارتل‌های حکومتی که «قدرتهای بزرگ و تمکنهای بالایی دارند» شده و رقبای آخوندی را وادار به واکنش کرده است. در یک مورد از این‌ها که سال‌هاست نزد مردم ایران مثل روز روشن بوده، شاهد فغان و فریاد آخوند مسیح مهاجری مدیر مسؤل روزنامهٔ حکومتی جمهوری اسلامی هستیم. عملکرد این بنیادها و کارتل‌ها و «قدرتهای بزرگ» مالی و اقتصادی در قبال کرونا آن‌قدر ضدمردمی و جنایت‌کارانه بوده است که این عنصر با سابقهٔ حکومتی، مشروعیت آنها را زیر سؤال برده است: «ستاد فرمان امام، بنیاد مستضعفان و آستان قدس اگر پولشان را برای مردم مستضعف هزینه نکنند، به چه کاری می‌آیند؟ برای حل قطعی مشکلات باید قدرتهای مالی بزرگی به صحنه بیایند که از تمکن بسیار بالایی برخوردارند و اموال آنها متعلق به مردم است. این قدرتهای مالی عبارتند از ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی. آنها اگر پول‌هایی را که در اختیار دارند برای نجات مردم مستضعف خرج نکنند، فلسفه وجودیشان را چگونه می‌خواهند توجیه کنند؟». این شخص که از دیرباز در دستگاه حکومتی بوده و به‌خاطر مسؤلیت‌هایش، از پشت پرده‌های کارتل‌های مالی زیرسلطهٔ خامنه‌ای مطلع است، اعتراف می‌کند که تمام بحرانهای اجتماعی ایران با صرف کمترین هزینه‌ها از جانب این بنیادها قابل حل بوده است و اکنون مهار کرونا هم پشت چنین ساختار حکومتی مانده است: «امکانات و منابع مالی گسترده‌یی که در اختیار این مراکز وجود دارند، اگر به عرصهٔ کمک به اقشار آسیب‌دیده از کرونا آورده شوند، مشکلات این اقشار در کوتاه‌ترین زمان و به‌صورت کامل برطرف خواهد شد».
کرونای ولایت با ایران چه می‌کند؟
در چنین ساختاری است که با ورود کرونا به ایران، به عمد برخلاف تمام راه‌کارهای علمی و سازمان بهداشت جهانی، قرنطینه اتخاذ نمی‌شود تا «مشکلات پیچیدهٔ امنیتی ایجاد نکند» (خبرگزاری فارس، ۱۸اسفند ۹۸).
در چنین ساختاری است که خامنه‌ای بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی ۲۰۰میلیون یورو به بودجه سپاه قدس اضافه می‌کند اما یک تومان از اموال و دارایی‌های بیت خودش هزینه نکرده است.
در چنین ساختاری است که با گذشت نزدیک به دو ماه از شیوع کرونا در ایران، با وجود انباشت بیلیاردها تومان در کف بنیادها و بنگاههای مالی حکومتی، حسن روحانی یک روز در میان در جلسه‌های دولت اعلام وضعیت مناسب در استانهای ایران می‌کند و کم‌کم کل ایران کرونازده را محیط طبیعی و امن کار و فعالیت اعلام می‌نماید. چرا؟ برای این‌که انباشته‌های نجومیِ مالی آخوندیسم دست نخورد، صرف نگه‌داشتن حکومت و روحانیت حکومتی و ملازمان نظامی‌اش در سپاه و بسیج و گشتهای خیابانی و بازوهای قضایی‌اش در زندانها شود. پس وقتی کرونا اقتصاد را به تنگنا می‌کشاند، بهایش را نه ولایت فقیه و دولت دست‌نشانده‌اش که مردم ایران باید بپردازند، حتی اگر به‌قول حسن روحانی «چند میلیون هم کشته شوند»!
فرمول حیاتی برای ملک ایران‌زمین
این است زخم گشادهٔ آخوندیسم انگل‌صفت که عفونت‌های آن پیکر سیاست و اقتصاد ایران را فراگرفته است. رشته‌های به هم پیوستهٔ بحرانهای اجتماعی و انسانی ایران‌زمین ـ و اکنون اپیدمی مرگ‌بار کرونا ـ آدرس بنگاهها و بنیادها و کارتل‌های حکومتی را بیش از همیشه عیان کرده‌اند. بنیادها و کارتل‌هایی که هم خاک ایران و هم ملتش را به گروگان گرفته تا صدارت اهریمنی را تداوم بخشند. فرمول حیاتی و تضمین برچیدن ویروس کرونا با گذاشتن اهرم اراده و همبستگی ملی و مردمی در پای ویروس آخوندیسم و کندن آن از ملک ایران‌زمین است و بس.
