728 x 90

آموزش اجباری یا بی‌سوادی اجباری

بی‌سوادی اجباری!
بی‌سوادی اجباری!

مشکلات مالی مردم برای ثبت‌نام فرزندانشان در مدارس که طبق قانون اساسی این رژیم باید مجانی باشد، نمود دیگری از اخاذی‌های سیستماتیک و غارت میلیونها هموطن در آموزش و پرورش نظام آخوندی است.

هم‌اکنون از چندصد هزار تومان تا ۳میلیون تومان در مدارس دولتی از اولیای دانش‌آموزان اخاذی می‌شود و هر چقدر تیغ چپاولگران حکومتی در مدارس ببرد از اولیای دانش‌آموزان اخاذی می‌شود و یک امر عادی است.

چپاول در زمینه گرفتن شهریه در این مدارس چالش همیشگی برای مردمی است که ناگزیر به ثبت‌نام فرزندانشان هستند.

از آنجا که قریب ۲۰نوع مدرسه در ایران وجود دارد و هر مدرسه‌ای وابسته به گروهی از ایادی حکومتی و یا بعضاً وابسته به نهادهای آنها هستند، هر مدرسه تا آنجا که می‌تواند مردم را سرکیسه می‌کند. بر همین اساس است که هنگام ثبت نام دانش‌آموزان در مدارس اولیای آنها دچار مشکلات عدیده‌ای از جمله مشکلات مالی می‌شوند.

به‌چاپ به‌چاب در زمینه گرفتن شهریه آن‌چنان است که مدارس دولتی هم که علی‌القاعده نمی‌بایست از دانش‌آموزان پول بگیرند، هنگام ثبت‌نام مبلغی بین ۲۰۰ تا ۶۰۰هزار تومان از اولیای دانش‌آموزان درخواست می‌کنند. بسیاری از والدین از ترس این‌که ثبت‌نام فرزندشان در مدرسه ملغی شود، دم برنمی‌آورند و اعتراض نمی‌کنند. اما نکته مهم در این است که بسیاری از وجوهی که میان اولیا و مدارس رد و بدل می‌شود هیچ ثبتی ندارد.(روزنامه اطلاعات ۷مرداد ۹۷)

تلویزیون رژیم اذعان می‌کند در مدارس دولتی تهران و شهرستانهای اطراف تحت عناوین مختلف از والدین دانش‌آموزان پول دریافت می‌کنند.

رقم دریافت پول از مردم در مدارس آن‌چنان بالا است که گزارشگر می‌گوید: «این دفعه این عدد و رقمها یک مقدار عجیب و غریب به‌نظر می‌رسد».

در این گزارش یکی از شهروندان می‌گوید: «به من گفتند مبلغ ۶۰۰هزار تومان واریز کنید تا ما اسم فرزندتان را بنویسم. او در مقابل این سؤال خبرنگار که مگر مدرسته دولتی نیست؟ جواب می‌دهد دولتی است».

در مورد مبالغ مختلفی که از مردم گرفته می‌شود یک خانم هم می‌گوید: «از هر کسی نرخ‌های متفاوتی می‌گیرند ۵۰۰ و۶۰۰ و تا ۷۰۰ می‌گیرند».

یکی دیگر از مردم هم می‌گوید در یک مدرسه دولتی ۳میلیون تومان از مردم درخواست می‌کنند.

تنها در ابتدای سال تحصیلی نیست که این مدارس به‌اصطلاح دولتی مردم را می‌چاپند بلکه به‌گفته یک خانم که تلویزیون حکومتی با او مصاحبه کرده است، اضافه بر مبلغ گزافی که در ابتدای سال از مردم گرفته می‌شود، وسط سال هم برای پدران و مادران نامه می‌فرستند که باید هزینه بدهند...

غارتگری نظام آخوندی از مردم محروم برای شهریه فرزندانشان در حالی است که قدرت خرید مردم طی سال جاری به‌دلیل افزایش ۳برابری نرخ ارز تا ۷۰درصد کاهش داشته و دستمزد کارگران به زیر یک‌ششم خط فقر سقوط کرده است.

با این‌همه هر روز خبر می‌رسد که انواع و اقسام ترفندها را برای سرکیسه کردن والدین بی‌بضاعت دانش‌آموزان انجام می‌دهند.

بهانه‌هایی نظیر این‌که آموزش و پرورش بودجه ندارد، مدارس کهنه و قدیمی هستند یا همیاری برای امورات مدرسه یا مخارجی مثل یکسان‌سازی پوشاک دانش‌آموزان.

محصول این اخاذی‌ها چیزی جز خارج کردن دانش‌آموزان از تحصیل نیست. مهمتر از آن موضوع تحقیر و سرکوفت دانش‌آموزان طبقات محروم است که خانوده‌هایشان توان پرداخت پول ندارند.

آن‌چنان که در مواردی به‌دلیل عدم استطاعت مردم برای پرداخت پول به مدارس، فرزندانشان مورد ضرب ‌و شتم قرار می‌گیرند.

در چنین شرایطی که مدارس به محلی برای چپاول اولیای دانش‌آموزان و تحقیر دانش‌آموزان تبدیل می‌شود، وضعیت کیفیت آموزش و پایین آمدن کیفیت آن هم مشخص است.

در چنین مدارسی که تمامی هم‌وغم مدیران و مسئولان آن سرکیسه کردن مردم است، دیگر جایی برای حداقل‌های آموزشی هم باقی نمی‌ماند.

به‌دلیل فقر مالی و عدم امکان تأمین مالی تحصیل آن هم با ابعاد چاولگرانه‌ای که در مدارس از اولیای دانش‌آموزان پول گرفته می‌شود، بسیاری از دانش‌آموزان مجبور به ترک‌تحصیل می‌شوند.

در زمینه ترک‌تحصیل دانش‌آموزان خبرگزاری ایسنا ۳۰دی ۹۶ در مطلبی تحت عنوان «آموزش در ایران اجباری نیست»، می‌نویسد: «مشکلات اقتصادی علت ۵۳درصد ترک‌تحصیل‌های دوره ابتدایی است».

در حالی که در اصل سی‌ام قانون اساسی همین رژیم آموزش رایگان تا پایان دوره متوسطه قید شده است و لایحه «آموزش و پرورش اجباری و رایگان و یکسان در ایران» از زمان دکتر مصدق و در ششم مردادماه سال ۱۳۳۲ به‌تصویب رسیده است؛ قانونی که دولت را مکلف کرد آموزش و پرورش ابتدایی را در تمام کشور عمومی و اجباری‌ کند.

اما رژیم آخوندی طی حدود ۴۰سال گذشته به اسم سوادآموزی فقط بودجه کشور را غارت کرده است و اولیای دانش‌آموزان را هم سرکیسه کرده است.

خوب است وضعیت این‌چنینی آموزش و پرورش در نظام آخوندی را با چند نمونه از وضعیت آموزش و پرورش در سایر کشورهای جهان مقایسه کنیم:

  • آموزش و پرورش در کشور کره جنوبی به‌عنوان وزارتخانه اول این کشور محسوب می‌شود که نشان از اهمیت بسیار بالای آموزش در کشورهای توسعه‌یافته دارد.
  • وقتی ژاپنی‌ها کره جنوبی را ترک کردند، میزان بی‌سوادی در این کشور ۷۸درصد بود، زیرا آموزش و پرورش محدود به ژاپنی‌ها بود، ولی اکنون نزدیک به ۱۰۰درصد جمعیت باسواد است.
  • ۱۰۰درصد از افراد در استرالیا، فرزندان خود را در مقاطع پیش‌دبستانی، ابتدایی و متوسطه ثبت‌نام می‌کنند و ۹۴درصد از شهروندان بالای ۲۵سال استرالیایی، دست‌کم دارای تحصیلات متوسطه هستند.
  • سنگاپور، داستان موفقیت فوق‌العاده‌ای به‌شمار می‌رود، به‌طوری‌که توانست در کمتر از ۵۰سال، از جزیره‌ای فقیر و فاقد درآمد و با آمار بالای بی‌سوادی، تبدیل به کشوری بشود که در ردیف کشورهای توسعه‌یافته قرار بگیرد. هر دانش‌آموز سنگاپوری حداقل ۱۰سال آموزش عمومی می‌بیند که شامل ۶سال دوره ابتدایی و ۴سال متوسطه است.

فقر آموزش و پرورش در ایران در شرایطی است که حکومت آخوندی یک درآمد فوق‌العاده ۲هزار میلیارد دلاری از نفت طی ۴۰سال گذشته داشته است.

غنای آموزش و پرورش در کشورهایی که به آنها اشاره شد، در شرایطی است که هیچ‌یک از آنها منابع زیرزمینی آن‌چنانی ندارند که از محل آنها درآمد نجومی ۲هزار میلیارد دلاری داشته باشند.

در ایران، به ظاهر تحصیلات عمومی و اجباری ٨‌سال و شامل دوره‌های ابتدایی و راهنمایی است. اما میلیون‌ها کودک در کشور نه‌تنها ممکن است بعد از اتمام این دوره ترک‌تحصیل کرده باشند، بلکه حتی بسیاری از آنها سال‌های اول دبستان را هم نگذرانده‌اند.

تعدادی از بازماندگان از تحصیل را حتی می‌شود در کف خیابان شمرد. «کودکان کار» نمونه بارز کودکان بازمانده از تحصیل هستند. بچه‌هایی که در ساعتهایی که باید در مدرسه و سرکلاس درس حاضر باشند، سر چهارراه‌ها و کنار خیابان مشغول به کار هستند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/48a17be8-3d45-4873-9d0f-ca0b0ce846dd"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات