728 x 90

آیین تعلیم و پرورش جنایت

آموزش جنایت
آموزش جنایت

موریانه‌های یک متن

نخست به این خبر حیرت‌انگیز توجه کنید:

«اعدام زنی در زندان مرکزی رشت به دست دخترش» (سایت العربیه، ۲۴مارس ۲۰۲۱ / ۴فروردین ۱۴۰۰).

این خبر و اخبار مشابه آن به‌مثابه موریانه‌هایی هستند که از لابه‌لای سطرهای قانون قصاص نظام جمهوری اسلامی آخوندی بیرون می‌آیند و سپس به خبر حیرت‌انگیز تبدیل می‌شوند.

موضوع چیست؟ این خبرها از کدام آبشخور نشأت می‌گیرند و قصد از عمومی کردن و هدف از ترویج آنها چیست؟

 

کلاس‌های آموزش و تفهیم جنایت

موضوع این است که جنایت در ایران آخوندزده، آموزش و پرورش داده می‌شود. کلاس آن: صحن اجتماع؛ مدیران آن: کارگزاران قسم خورده به ولایت فقیه با دستگاه تبلیغاتی‌شان؛ و متون آن: دیدگاهی ضدبشری تحت لوای دین و مذهب و ایدئولوژی قرون‌وسطایی هستند. لایحهٔ قصاصی هم که خمینی آن را تأیید و اجرایی کرد، در چنین کلاسی و با چنین مشخصاتی اجرایی شده است؛ آن هم لایحه‌یی با هدف تأمین نیازهای سیاسی حکومت و نه منطبق با اصول حقوق و قضاء.

یادآوری این‌که در بهار سال۱۳۶۰ که لایحهٔ ضدبشری قصاص در مجلس وقت آخوندی تصویب شد، کانون وکلای مستقل ایران با آن مخالفت نمود و آن را متعلق به اعصار مادون تمدن معرفی کرد. خمینی هم همان‌موقع رگ‌های تفکر و ایدئولوژی ضدبشری‌اش متورم شد و علیه کانون وکلا و گروه‌های مخالف لایحهٔ قصاص، سخنرانی و تهدید کرد.

 

تخم‌ریزی در زیر یک کلاهک

پرورش توحش و جنایت در ذات تفکر آخوندی با کلاهک اصل ولایت فقیه است. در تفکری که انسان را برای دین خاص خودش می‌خواهد و نه دین را در خدمت تعالی انسانیت، رکن اول عملکرد اجتماعیِ چنین دینی، دشمن دانستن انسان‌هایی است که با آن سازگاری ندارند. از این رو، متولیان چنین دینی در قدم اول دین را وسیلهٔ حذف کردن دیگران و تبدیل آن به قانون مجازات توحش‌گرا و سپس الهی جلوه دادن آن می‌نمایند.

 

چند ایستگاه از یک خط ممتد تربیت توحش

پرورش توحش و جنایت در جمهوری اسلامی آخوندی به‌طور سیستماتیک برنامه‌ریزی شده و دستگاه تبلیغاتی نظام هم همواره در تلاش بوده که چنین توحش و جنایت‌اندیشی و رفتار جنایی را به یک فرهنگ تبدیل کند. نمونه‌های زیر که همگی اجرایی شده‌اند، یک خط ممتد از ترویج جنایت و پرورش آن را گواهی می‌دهند.

آخوندها از طریق آموزش و پرورش تحت‌امرشان تلاش کرده‌اند که اعدام و صحنه‌های انزجارآور آن را به کتاب‌های درسی ببرند. در کتاب فارسی دوم دبستان، نقاشی صحنهٔ اعدام و متن مذهبی برای آن تهیه شده است! کودکانی که مستعد شکل‌گیری شخصیت‌شان در چنین سن و سالی هستند، با چنین درس‌ها و نقاشی‌ها چه خاطره و تفکر و منطقی را به خانواده و جامعه می‌برند؟

در خبرهای مربوط به زندانهای جمهوری اسلامی بود و هست که پسران و دختران بسیجی را برای بازجویی از زندانیان سیاسی و به‌طور خاص زندانیان مسن می‌برند. در آخرین نمونه از این روش‌های تربیت و پرورش جانی و دژخیم، شاهد افشاگری و روشنگریِ معلم آزاده آقای هاشم خواستار بودیم که کارگزاران قضاییهٔ خامنه‌ای، نوجوان بسیجی را که سن نوه آقای خواستار را دارد، به‌عنوان بازجوی ایشان به‌کار گرفته‌اند!

کودکان و نوجوانان ایران و پدران و مادران‌شان سال‌ها سال شاهد حلق‌آویز کردن انسان‌ها در میادین شهرها توسط گزمه‌های آخوندی بوده‌اند. بردن این آدم‌کشی‌ها در منظر عامه ــ آن هم با حضور کودکان و نوجوانان ــ علاوه بر ایجاد جو رعب و هراس برای سرکوب سیاسی، چه آثاری بر روح و روان کودکان و نوجوانان می‌گذارد؟ این‌ها مصادیق ترویج و تربیت و پرورش جنایت هستند که از لای سطور لایحهٔ قصاص دستگاه آخوندی ساطع شده و حاکمیت تلاش داشته و دارد عمومی‌شان کند.

 

ضدبشری‌ترین تئوری جانی‌پرور

همهٔ نمونه‌های یادآوری شده را باید در سایهٔ شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» نگریست. این شعار که مؤید، مروج و مشوق نخست آن خمینی بود، در زمرهٔ ضدبشری‌ترین تئوری پرورش جنایت بوده و هست که دستگاه تبلیغاتی آخوندی در سطح جامعه ترویج می‌کند. بر اساس این شعار و تئوری نهفته در فحوا و قصد آن، هیچ انسانی حق معتقد نبودن و یا مخالفت با آن را ندارد و هر کسی مخالف آن باشد، مهدورالدم است! این شعار هیچ راه انتخاب دیگری برای تفکر و اندیشه و اعتقاد باقی نمی‌گذارد و اگر هم تفکر و اعتقاد دیگری هم باشد، حق مخالفت با ولایت فقیه را ندارد و «مرگ بر ضد آن» واجب شمرده شده است.

نکتهٔ مهم این است که با سر دادن این شعار در تمام ارکان تبلیغاتی نظام از نماز جمعه تا مساجد و رادیو و تلویزیون و... ، تلاش و هدف این است که عمومی ‌شود و در باور همه جا بیافتد. از این رو در ذات این شعار، تربیت و پرورش جنایت‌اندیشی زیر لوای دین و مذهب نهفته است.

 

سقوط هماهنگ

اگر این دستگاه تفکر و ایدئولوژی قرون‌وسطایی تربیت و پرورش جنایت و حاصل آن را شاخص حکومت‌مداری از خمینی تا خامنه‌ای قرار دهیم، می‌توان ریشه و علل تمام ناهنجاریهای سیاسی، اقتصادی، صنفی، معیشتی، اخلاقی و فرهنگی در ایران کنونی را دریافت.

مشاهده می‌شود که یک هماهنگی در سقوط همهٔ این‌ها وجود دارد. این هماهنگی را تفکر جنایت‌ پرور و سیاست جنایت‌ گستر سامان می‌دهند.

 

زادگان پلشتی

تعلیم و رسوخ دادن اندیشهٔ جنایت‌آمیز در مغز و شخصیت باورمندان به جمهوری اسلامی با چنین روش‌ها، راه‌کارها و راهبردهایی صورت گرفته و ادامه دارد. از این رو

دختری که چهارپایه اعدام را از زیر پای مادرش می‌کشد،

بسیجی جوانی که به بازجویی از زندانیان سیاسی گماشته می‌شوند،

نقاشی صحنه‌های اعدام که در کتاب دبستان درج می‌شود،

هزاران کودکی که پتوپیچ شده و به میدانهای مین گسیل می‌شوند،

مادری که خواهان اعدام پسرش توسط پاسداران می‌شود،

دستهایی که در ملأعام قطع می‌شوند،

چوبه‌های دار که به میادین شهرها برده می‌شوند،

بالاترین سقف فلاکت در ایران کنونی و سقوط شتابان اخلاق و مدنیت اجتماعی

 و شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه»، همه و همه زادگان تفکر و ایدئولوژیی هستند که لایحهٔ قصاص جمهوری اسلامی آخوندی را تبدیل به تئوری تربیت و پرورش پلشتی نموده‌اند.

 

انفجار ناگزیر قرن

این‌ها حلقات به‌هم پیوسته و هماهنگ‌ساز یک دستگاه تباهی‌ساز در سایهٔ اصل ولایت فقیه و تأمین توسط ولی‌فقیه هستند. آن روی چنین تابلویی از ایران، حلقات به‌هم پیوستهٔ باروت آزادی و برابری هستند که بیش از دو دهه است در تکثیری تصاعدی، زیر پوست شهرها متکاثف شده‌اند تا بزرگ‌ترین انفجار قرن را برای نابودی آیین تعلیم و پرورش جنایت فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران، محقق کنند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/623a840c-7482-46c4-a353-10e8eed5481c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات