مقاومت ایران از همان آغاز شکلدهی به یک آلترناتیو دموکراتیک متوجه عملکرد و تأثیر منفی سیاستهای خارجی بر معادلات حاکم بر میهنمان شده بود. بنابراین در عین پیشبرد یک مبارزه انقلابی و همهجانبه با فاشیسم دینی از ایجاد پایههای دیپلماسی انقلابی برای خنثیکردن این تأثیر یا سمتدهی به آن در راستای منافع مردم ایران غافل نبود. در این زمینه مقاومت ایران با اتخاذ یک دیپلماسی انقلابی مبتنی بر حفظ اصول و استقلال کامل مانع از قرار گرفتن بسیاری کشورها و شخصیتهای بینالمللی در کنار استبداد دینی شده است.
این دیپلماسی با افشاگری نسبت به جنایتهای خمینی و خامنهای در افکار عمومی آغاز شد. میلیونها ساعت کار ریزبافت اعضا و هواداران این مقاومت در شهرها و کشورهای مختلف جهان توانست مردم اروپا و آمریکا را نسبت به شرایط ایران به اشراف برساند. برآیند این تلاشها در شکلدهی به حمایت پارلمانترها و شخصیتهای حقوقی و سیاسی، اجتماعی و مذهبی و حتی علمی و برندگان جوایز نوبل تأثیری بهسزا داشت. ریشههای این دیپلماسی امروزه چندان قوی و اثرگذار است که میوههای آن را بهصورت قطعنامههای حمایت از برنامهٔ ۱۰مادهیی مریم رجوی و نیز دفاع از برپایی یک جمهوری دموکراتیک از سوی اکثریت پارلمانها و بهتازگی در سنای کشور بلژیک دیدیم.
این فصل جدیدی از اثرگذاری دیپلماسی انقلابی است و میتواند کفهٴ معادلات بینالمللی را به سود مردم و مقاومت ایران تغییر دهد. تا همینجا بهدنبال قطعنامهٔ ۱۱۴۸ در کنگرهٔ آمریکا و نیز تصویب لایحهٔ مککال در سنای این کشور و امضای آن از جانب رئیسجمهور، سیاست مماشات با فاشیسم دینی بیشازپیش در کرنر قرار گرفته است.
بدیهی است تا آنجا که به مصالح و اولویتهای قدرتهای جهانی برمیگردد آنها تا لحظهٔ آخر سقوط یک دیکتاتور ترجیح میدهند منافع خود را از طریق حفظ آخرین پلهای ارتباطی دنبال کنند؛ مگر اینکه ادامهٔ این سیاست برایشان هزینهآفرین باشد. بهعبارت دیگر آنها از نوعی پراگماتیسم در سیاست پیروی میکنند که مبتنی بر منافع اقتصادی است.
عنصر تعیینکننده در پسراندن این سیاست و ترغیب جامعهٔ جهانی به حمایت از انقلاب، همانا مقاومت و گسترش قیام از سوی نیروی انقلابی است.
اکنون در داخل رژیم به دستآوردهای دیپلماسی انقلابی و تأثیر عملی آن روی تشدید تحریمها و نیز زدوبندهای پشتپرده انعکاس داده میشود. کارشناسان و رسانههای حکومتی با هراس از چنین دستآوردها سخن میگویند.
محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با سراسیمگی و نگرانی میگوید: «در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود» چرا؟
او پاسخ میدهد:
«الان شرایطی پدید آمده است که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود... با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود».
این کارشناس روابط بینالملل رژیم تا جایی پیش میرود که خواهان «حل و فصل قضایای مسکوت و معطل مانده از گذشته مانند برجام و FATF» میشود.
یک روزنامهٔ حکومتی دیگر با تعریض به گردوخاکهای موشکی مینویسد:
«اقدام جمهوری اسلامی علیه اسراییل تاریخسازشد و تااطلاع ثانوی بازدارندگی نظامی ایجاد کرده است، بهعبارتی مطابق اذعان کارشناسان نظامی، ایران پس از اقدام اخیرش به موازنه مثبت رسیده است. موازنه مثبت برای یک کشور غیراتمی در مقابل اسراییل و آمریکا و فرانسه و انگلیس اتمی شاهکار است، اما حالا بسیاری میپرسند نفعش برای سفره ملت چیست؟ پاسخ به این سؤال از اصل اقدام مهمتراست... آیا همزمان با بازدارندگی نظامی، بازدارندگی سیاسی و اقتصادی نیزحاصل شده است که اگر اینچنین باشد تسلسل تحریمها باید برچیده شود، امکان اجماع جهانی علیه ایران در موضوعات مختلف بایست منتفی شود.» (ابتکار. ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳)
این در حالی است که خامنهای در صحبتهای ۵ اردیبهشت خود با زبان معکوس به تأثیر دستآوردهای دیپلماسی انقلابی اعتراف کرده و از تحریمها نالیده بود:
«غربیها درباره هدف از وضع تحریمها علیه ایران به دروغ مسائلی مانند سلاح هستهیی، حقوقبشر و حمایت از تروریسم را مطرح میکنند.» (سایت خامنهای. ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳)